
مهناز خدمتکار خانه بود شوهرم عاشق او شد و!!!
یک مرد که عاشق خدمتکار زن شده بود روزگار همسرش را سیاه کرد.
اخبار حوادث Accidents همیشه و در تمامی برهههای تاریخ مخاطبان «پَروپاقرصی» داشته و از دهههای گذشته تا به امروز همچنان در زُمره پربازدیدترین اخبار قرار داشته است، از سالیان دور نیز تعداد زیادی از خوانندگان، روزنامه را میخریدند تا صفحه حوادث آن را بخوانند.
اکنون نیز با حضور خبرگزاریها و سایتهای خبری، هرروزه بخش قابل توجهی از پربازدیدترین اخبار هر رسانهای به اخبار حوادث تعلق میگیرد و صفحه حوادث روزنامهها همچنان پربازدید و پابرجاست.
برای بازخوانی حوادث و پروندههای جنایی در دهههای گذشته بهسراغ اخبار حوادث یکی از روزنامههای کثیرالانتشار کشور در دهه 50 رفتیم و در قالب سلسله گزارشهایی به بازخوانی این پروندهها البته با ادبیات و «قلم حوادثنویسی» خاص آن ایام (بدون دخل و تصرف در نحوه تنظیم آن) میپردازیم.
در ادامه به بازخوانی حوادث و وقایع جنایی بیست و یک شهریور 1355 میپردازیم.
دعوای دیرینه یک زن و شوهر به خاطر خدمتکار زن
اختلاف قدیمی یک زن و شوهر به خاطر خدمتکار شهرستانی با شکستن شیشههای در و پنجره خانه توسط شوهر، به دادسرا کشید.
زنی به نام مریم به مأموران پلیس Police اطلاع داد شوهرش از حالت طبیعی خارج شده و با چکش و چوب، شیشههای تمام خانه و اتومبیل را شکسته است، مأموران به خانه مریم که در جعفرآباد است، رفتند و مشاهده کردند شیشههای تمام ساختمان شکسته است.
با شکایت مریم، همسرش احمد دستگیر و به کلانتری جلب شد، در تحقیقاتی که از مریم به عمل آمد او گفت: 30 سال است با احمد ازدواج کردم و از او دارای سه فرزند هستم که یکی از آنها دانشجو است، دو سال قبل خدمتکاری به نام مهناز داشتم که شوهرم عاشق او شده است و از وقتی مهناز از پیش ما رفته، شوهرم در هر فرصت برای دیدن او به شهر نور (محل سکونت مهناز) میرود.
مریم افزود: شوهرم چند بار از من خواسته است با ازدواج او با مهناز موافقت کنم و امروز نیز مجدداً این پیشنهاد را تکرار کرد که مخالفت کردم و او ناراحت شد و با چوب تمام شیشهها را شکست.
در تحقیقاتی که از پسر بیست و و دو ساله این زن و شوهر به عمل آمد او گفتههای مادرش را تأیید کرد و گفت: پدرم عاشق خدمتکار سابقشان شده است، احمد در تحقیقات منکر اتهامات بود و گفت: همسرم را یکبار به خاطر همین تهمتها طلاق دادم، بعد به ناچار بار دیگر با او ازدواج کردم اما او حاضر نیست دست از این حرفها بردارد.
پرونده این زن و شوهر برای رسیدگی به دادسرای تهران فرستاده شد.
ركنا