قائدی و ماجرای اخراج از استقلال
برای پسر کوچک و کم سن و سالی که سر از استقلال در آورد، به حاشیه رفتن مثل یک آژیر قرمز همیشه همراه او بود.
برای قائدی پسر کوچک و کم سن و سالی که سر از استقلال در آورد، به حاشیه رفتن مثل یک آژیر قرمز همیشه همراه او بود. «باشو حواست باشد که تهران زرق و برق دارد، حواست باشد که باید سرت پایین باشد تا پدیده باشی. باشو حواست باشد، تهران و شهرت، فوتبال و پولش تو را در خود نبلعد. آی باشو ….» و پسر کوچک آمد و ویترین نگاهها شد اما هنوز نشد آنچه باید باشد. نشد آنچه تصور میشد تا حتی پیرمرد آلمانی یک هفته بعد از حضورش در تهران حکم به اخراج او بدهد. اما چه شد که شفر دستور به اخراج او داد:
قائدی در بازی با فولاد هم حال عجیبی دارد. روی نیمکت نشسته و مدام خمیازه میکشد تا شفر با این خمیازهها تمایلی به بازی دادن به او نداشته باشد. خمیازههای پیدرپی که میگویند بازیکنی که باید حرفهای زندگی کند، دیر وقت خوابیده و بدون استراحت کافی خود را به بازی رسانده. البته شاید!
قائدی از بازی نکردنش شاکی است. پسر کوچک بر خلاف قد و قامت ریزش قلدر نشان میدهد و وقتی داخل رختکن میشود، پیراهن استقلال را به زمین میکوبد. بچه این چه کاری است تو میکنی؟
حرفی نمیزند…
مترجم شفر وقتی سمت او میآید تا دست بدهد، قائدی دست او را پس میزند تا همه این حرکتها خیلی زود برای پیرمرد ترجمه شود.
قائدی ساکش را که تا نزدیکی زانوهایش رسیده را بر میدارد و جلوتر از همه رختکن را ترک میکند. او به حالت اعتراض زودتر از همه میرود.
باشوی کوچک در روز سرد پاییزی حتی با دمپایی وارد تمرین میشود. با ظاهری عجیب و کاملا بیانضباط. شفر نگاهی که به او میاندازد، حکمش را قطعی میکند:«او اخراج است، بگویید به امیدها برود.»
نتیجه بیانضباطیهای قائدی همین میشود که اگر چه برخی از بازیکنان استقلال از شفر میخواهند او را برگرداند اما چند نفری از اعضای کمیته فنی استقلال به دلیل زمین زدن پیراهن تیم از تصمیم شفر حمایت کرده و میگویند به صورت موقت او را اخراج و پس از ابراز پشیمانی او را به تیم باز گرداند.
به هر حال قائدی نشد، بشود آنچه انتظارش بود، آنچه انتظارش هست. بازیکنی که برخیها میگویند منصوریان زیادی به او بال و پر داد تا غرور بالا او را یکباره به زمین بزند و حالا شفر میخواهد بال و پرش را بکند تا شاید از نو بال برای اوج گرفتن در بیاورد.
اما سوال امروز این است نکند زنگ خطر قائدی که همان تبدیل به سرنوشت خضیراوی در فوتبال ایران بود به صدا در بیاید و پسر کوچک به جای موفقیت در حاشیه غرق شود. مخصوصا اینکه حالا او تل به موهایش میزند، با دمپایی به تمرین میرود و حالا از فعالان فضای مجازی هم است اما قلیان هنوز نمیکشد!