اعتماد به زن مطلقه زندگی ام را به قهقرا کشید | روزنو

سایت روزنو | روزنو | Roozno

به روز شده در: ۱۰ خرداد ۱۴۰۳ - ۲۰:۱۳
حدود ۱۱ماه از دوران عقد‌ما‌ن می‌گذرد. یک روز خواهرم با صورتی برافروخته صدایم زد وگفت: «می‌دانی زنی که عاشقش هستی یک خواستگار سمج داشته و شش ماه با هم در ارتباط بوده‌اند؟». باورم نمی‌شد و به سراغ همسرم رفتم. مادرش سر صحبت را باز کرد و از خواهرم گلایه کرد. من حس می‌کردم خانوادۀ همسرم می‌خواهند احترام خواهرم را بشکنند.
جلوشان ایستادم و خیلی جدی گفتم: «ماجرای خواستگار دختر‌تان چه بوده است؟». در این لحظه، همسرم از اتاق بیرون آمد و در حالی که خیلی هم عصبی بود گفت: «یک پسر پول‌دار خواستگارم بود و خودمان جواب رد دادیم.». با شنیدن این حرف، عصبی شدم و از خانۀ آن‌ها بیرون زدم و تا چند روز هیچ خبری از نامزدم نداشتم. او و خواهرم همچنان در فضای مجازی برای همدیگر خط و نشان می‌کشیدند. خیلی جدی تصمیم گرفتم طلاقش بدهم. حدود یک و ماه نیم رابطه‌مان شکرآب بود و، در این مدت، از طریق فضای مجازی، با خواهر یکی از دوستانم که از شوهرش طلاق گرفته بود ارتباط برقرار کردم. او به درددل‌هایم گوش می‌داد و تأیید می‌کرد. کم‌کم این ارتباط شکل عاطفی به خود گرفت و به پیام‌های عاشقانه هم رسید. من و نامزدم با وساطت بزرگ‌ترهای فامیل آشتی کردیم. تازه فهمیدم روزی که همسرم از خواستگار قبلی‌اش حرف زد خواهرم به خانۀ آن‌ها رفته بوده و از علاقۀ من به دختر‌عموی پولدارم برایشان تعریف کرده و پرت و پلا گفته است. من پشیمان شدم و از همسرم خواستم دیگر لج‌بازی نکنیم و همدیگر را تنها نگذاریم. از خواهر دوستم هم خواستم دیگر به من پیام ندهد اما او می‌گفت: «چرا ابراز علاقه کرده‌ای و...؟».


خواهر دوستم موضوع را به نامزدم اطلاع داد و این‌بار به طور جدی دچار مشکل شدیم. به مرکز مشاورۀ پلیس Police آمده‌ام تا راهی برای مشکلمان پیدا کنم.
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
عکس روز
خبر های روز