محمدعلی ابطحی :۲۹ اردیبهشت یادآور دوم خرداد شد
دوازدهمين دوره انتخابات رياستجمهوري با پيروزي حسن روحاني رييس دولت يازدهم به كار خود پايان داد. حدود يك ماه رقابت، بحث و جدل و گمانهزني انتخاباتي كه با برگزاري مناظرات به اوج خود رسيد و با اعلام نتايج دوازدهمين دوره انتخابات رياست جمهوري پايان يافت. براي ارزيابي فضاي سياسي موجود در يك ماه گذشته به سراغ محمدعلي ابطحي، معاون رییس دولت اصلاحات رفتيم. محمد علی ابطحی در گفت وگو با «قانون» اظهار داشت كه اصولگرایان در شرایطی، شکست سنگیني را متحمل شدند که بهخوبی ضعف دولت روحانی را شناسایی کرده بودند و به همین دلیل روی بحث مهم اقتصاد دست گذاشته بودند. او معتقد است که حضور خیرهکننده مردم بود كه روحانی را پاستورنشین نگه داشت. در ادامه، مشروح گفتوگوي ما را با اين فعال سياسي اصلاحطلب پي ميگيريم.
روزنو :
دوازدهمين دوره انتخابات رياستجمهوري با پيروزي حسن روحاني رييس دولت يازدهم به كار خود پايان داد. حدود يك ماه رقابت، بحث و جدل و گمانهزني انتخاباتي كه با برگزاري مناظرات به اوج خود رسيد و با اعلام نتايج دوازدهمين دوره انتخابات رياست جمهوري پايان يافت. براي ارزيابي فضاي سياسي موجود در يك ماه گذشته به سراغ محمدعلي ابطحي، معاون رییس دولت اصلاحات رفتيم. محمد علی ابطحی در گفت وگو با «قانون» اظهار داشت كه اصولگرایان در شرایطی، شکست سنگیني را متحمل شدند که بهخوبی ضعف دولت روحانی را شناسایی کرده بودند و به همین دلیل روی بحث مهم اقتصاد دست گذاشته بودند. او معتقد است که حضور خیرهکننده مردم بود كه روحانی را پاستورنشین نگه داشت. در ادامه، مشروح گفتوگوي ما را با اين فعال سياسي اصلاحطلب پي ميگيريم.
اتفاقات رخ داده در اين مدت قابل پيشبيني بود؟
هفته اول بعد از تعطیلات، فضایی به وجود آمد که بسياري را نگران كرد. اما وضعیت با برگزاري سه مرحله مناظره تلويزيوني بهکلی تغییر کرد. بهویژه دریکی دو روز منتهی به 29 اردیبهشت، باکارهای تبليغاتي كه صورت گرفت، حالتی به وجود آمد تا آنهایی که نظرشان به رای ندادن بود تصمیم به رای دادن و حضور در انتخابات گرفتند. به همین دلیل، من از اواسط هفته منتهي به انتخابات در توییتر بارها اشاره کردم که پیروزی نزدیک است. چون شعارهای روحانی بسيار شفافتر بود و باعث شد تا مردم به اهمیت رای دادن و حضور درصحنه پی ببرند. همچنین میتوان گفت که کنارهگیری قالیباف از انتخابات نيز درنتیجه بهدستآمده تاثیری مستقیم داشت. در حال حاضر باید اینگونه گفت که آقای روحانی باید قدر رای دهندگان را بداند و همچنین بداند که رایهای خاکستری پیروزیاش را رقم زدند. کاندیداهای اصولگرا موجی روی گسل مباحث اقتصادی به وجود آوردند که میتوانست تهدیدی جدی برای روحانی باشد. بااینحال حتی در روستاها نيز مردم نشان دادند که به بلوغ سیاسی رسیدهاند تا دوم خرداد دیگری رخ بدهد. زيرا رييس دولت اصلاحات نيز در سال 76 توجه زیادی به شعارهای اقتصادی نشان داده بود و مردم در آن سال، با نگاهی سیاسی رای دادند. اصلاحطلبان بايد اين نكته را در نظر بگيرند كه تصمیمگیران در رفتارشان طوری عمل نمايند كه همیشه بتوانند روی این بدنه اجتماعی حساب کنند، چون مردم با هیچکس عهد اخوت نبستهاند و اینگونه نیست که فکر کنیم، در هر شرایطی پشت جبهه اصلاحات میمانند.
به نظر می رسد جریان اصلاحات پس از یک دهه حاشیهنشینی، قواعد انتخابات را یاد گرفته و در انتخاباتهای اخير بهخوبی بهره برده است.
بهتر است اینگونه گفته شود که جریان اصلاحطلب در این چند سال بهخوبی مطالبات پشتوانه اجتماعی خود را در نظر گرفته و نگاهها و گفتمان خودش را به مردم تفهیم کرده است. به نظر من این اصولگرایان بودند که بازی انتخاباتی را بهخوبی در زمین رقابت پیاده کردند. پرداختن به موضوعهایی چون 96 یا 4 درصد، یا قول اشتغالزایی و حتی چند برابر کردن یارانهها، راهکارهایی بود که توانست برگ برنده آنها در جلب همين ميزان از آرا باشد. اما تکرار میکنم که حضور خیرهکننده مردم، همه نقشههایشان را بر آب کرد تا برای دومین بار متوالی دولت را در دست رقیب ببیند و در سومین انتخابات پیدرپی، شکست را با تمام وجود حس کنند. این موفقیتها در شرایطی حاصل شد که همه میدانند در سال 88 چه وضعیتی به اصلاحطلبان تحمیل شد و چه هزینههایی دادند. اما وقتی قرار را بر منطقگرایی و واقعبینی گذاشتند، فضا تغییر کرد و دو انتخابات ریاستجمهوری و یک انتخابات مجلس شورای اسلامی و انتخابات شورا را بهطور تمام و کمال تجربه کردند.
به نظرشما اصلاحطلبان در اين دوره حضور پررنگتري را در كابينه و دستگاههاي اجرايي خواهند داشت؟اين نوع توقع، سهمخواهي محسوب نميشود؟
این موضوع را بههیچعنوان نمیتوان سهمخواهي ناميد. مردمی که بهواسطه توصیه رييسدولت اصلاحات رای دادهاند و همچنین اصلاحطلبانی که همه جوره در کنار آقای روحانی حضورداشته و در برنده شدنش نقش بسزایی ايفا كردند، حق طبیعیشان است که انتظار داشته باشند تا تفکر و سلیقهشان در اداره کشور شكل اجرايي به خود بگيرد. روحاني باید با در نظر گرفتن دلیل استقبال مردم از صندوقهای رای، فضا را برای حضور بهتر و جدیتر چهرههای کارنامهدار اصلاحطلبی در دولت دوازدهم فراهم کند. البته نبايد از اين نكته غافل شد كه روحاني، رييس جمهور همه مردم است و مختص به يك جريان خاص نيست.
اولويت دولت دوم روحاني نسبت به دولت اول او بايد در چه مسائلي باشد؟
آقای روحانی باید بداند که دولت یازدهم نتوانست توقع اقتصادی عموم را برآورده کند و به همین دلیل لازم است دولتمردان، دولت جدید را با این ذهنیت شروع کنند که «ترمیم فضای اصلی» اولویت آنها باشد. واقعیت این است که اگر مردم مشکل اشتغال و معیشت را حلنشده ببینند، با هیچ دستاورد دیگری نمیتوان ادعای کارآمدی داشت. آقای روحانی باید این موضوع غیرقابل انکار را هم در نظر بگیرد که پیروزیاش در انتخابات، پیروزی اقتصادی نبود و اگر قرار بر این بود که معادلات اقتصادی نتیجه را تعیین کند، الان وضعیت به گونه دیگری بود و فرد پيروز انتخابات رياست جمهوري او نبود.
اگر روحانی بافاصله توانست، رقیبش را شکست بدهد فقط به این دلیل بود که فضای سیاسی را باز کرد و در بحث آزادیهای اجتماعی در عمل خوب ظاهر شد و وعدههای امیددهندهای داد. پس میتوان اینگونه نتیجهگیری کرد که حسن روحانی از همین امروز باید همه توانش را به کار گیرد تا بتواند تهدیدهای اقتصادی را روز به روز کمتر کند و همچنین با تلاش برای برداشتن مانعها، جامعه را به این نتیجه برساند که تحقق توقعات سیاسی و اجتماعیشان، آنگونه هم که به نظر میرسد، دور از دسترس نیست.
حرف پاياني؟
باید به مردم خسته نباشید و احسنت گفت. آنها 29 اردیبهشت را مانند دوم خرداد بهروزی ماندگار در تاریخ سیاسی ایران تبدیل کردند كه قابل تقدير است.