غلامرضا ظریفیان :نظر رقبای روحانی خریدار ندارد؛ خودشان فهمیده‌اند | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۱:۲۲
کد خبر: ۲۶۴۳۷۰
تاریخ انتشار: ۰۸:۵۰ - ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۶
حسن روحانی در تلاش است تا بتواند در برابر اتهامات و شعارهای پوپولیستی رقبا ایستادگی کند و موفق شود تا بار دیگر از مردم رای اعتماد بگیرد و مسیر اعتدال و اصلاح خود را ادامه دهد. رقبای روحانی اما طوری رفتار کرده و شعار داده‌اند که امروز به نظر می‌رسد حسن روحانی باید با روش دیگری مقابل آنها حاضر شود.
حسن روحانی در تلاش است تا بتواند در برابر اتهامات و شعارهای پوپولیستی رقبا ایستادگی کند و موفق شود تا بار دیگر از مردم رای اعتماد بگیرد و مسیر اعتدال و اصلاح خود را ادامه دهد. رقبای روحانی اما طوری رفتار کرده و شعار داده‌اند که امروز به نظر می‌رسد حسن روحانی باید با روش دیگری مقابل آنها حاضر شود. روحانی با دو مناظره‌ای که در برابر رقبای خود داشت، مانند سال ۹۲ ظاهر نشد تا حامیان او منتظر باشند که در روزهای آتی، روحانی تاثیر نهایی را بر همه شهروندان بگذارد.‌ سخنرانی‌های قاطعانه روحانی در گردهمایی‌های انتخاباتی او این پیام را داشت که آقای روحانی تلاش دارد شور بیشتری را به جامعه انتقال دهد. برای بررسی و تحلیل این موضوع، «آرمان» با غلامرضا ظریفیان، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، گفت‌وگو کرده است که متن آن را در ادامه می‌خوانید.
درحالی که حدود یک هفته به انتخابات باقی مانده، انتخابات 96 در قیاس با دوره‌های گذشته از شور کمتری برخوردار بوده که نیاز است در روزهای آینده تغییری جدی در آن حاصل شود. ارزیابی شما از این وضعیت چیست؟
تجربه زیسته انتخابات در ایران، برخلاف برخی کشورهای اروپایی و آمریکایی است. در این کشورها از مدت‌ها قبل از انتخابات، نامزدها فعالیت‌های انتخاباتی خود را آغاز می‌کنند و برنامه‌های خود را به مردم معرفی می‌کنند. مردم نیز فرصت دارند که از میان کاندیداها، با مطالعه انتخاب کنند. اما انتخابات ایران در یک بازه زمانی کوتاه، برای مردم مساله می‌شود و جامعه آن را به عنوان یک پدیده جدی می‌پذیرد. انتخابات به این صورت نیست که از مدت‌ها پیش از انتخابات، فضای جامعه انتخاباتی شود و مردم نسبت به نامزدها حساس شوند. تجربه نشان داده که این امر در کشورمان با تکیه بر احزاب و افکار عمومی نبوده است و معمولا به صورت فردی پی گرفته می‌شود. انتخابات در ایران از زمانی جدی می‌شود که تایید صلاحیت‌ها اعلام شود. فاصله تایید صلاحیت‌ها تا انتخابات نیز بسیار فاصله اندکی است. طبیعی است که در یک زمان کوتاه، جامعه با انبوهی از وعده‌ها، آمارها، تنازعات و نقدها روبه‌رو می‌شود و نمی‌تواند درک دقیقی از مسائل داشته باشد. وقتی انتخابات با تکیه بر احزاب صورت بگیرد این موضوع را در بستر طبیعی‌تر و طولانی‌تر مورد بررسی قرار می‌دهد. معمولا انتخابات ایران این‌گونه بوده که در روزهای آخر بسیاری از مردم تصمیم می‌گیرند و در انتخابات شرکت می‌کنند. انتخابات در ایران شکل کارناوالی پیدا کرده و به صورت کمپینی دنبال می‌شود.
نقدی که به آقای روحانی وجود دارد، نحوه مناظره او در این دو مناظره اخیر است. او در قیاس با سال 92 تلاش می‌کند درگیری کمتری با رقبا داشته باشد و با اعداد و ارقام در تلاش برای پاسخگویی به اتهامات است. این رویکرد آقای روحانی، شور انتخاباتی لازم را به جامعه منتقل نمی‌کند و به همین دلیل است که آقای جهانگیری با صراحت بیشتری پاسخ رقبا را می‌دهد.
در مورد آقای روحانی به نظرم این نکته درستی است که مانند سال 92 وارد عرصه گفت‌وگو و نقد برنامه کاندیداها نمی‌شود و مانند گذشته با فراغ بال بحث نمی‌کند. در عین حال که این موضوع صحیح است، یک نکته مهم در آن نهفته است. آقای روحانی در سال 92 در نقش گلزن بود و افراد دیگری دروازه‌بان بودند. به همین دلیل او راحت‌تر می‌توانست در مناظرات دست برتر را داشته باشد، اما حالا آقای روحانی تجربه 4 سال سکانداری و مدیریت قوه اجرایی کشور را داراست. طبیعی است که رقبای دیگر در برابر او قرار می‌گیرند و او نقش دروازه‌بان را ایفا می‌کند و از اقدامات و دستاوردهای دولت خود دفاع می‌کند. طبیعی است که این ظرفیت، روحانی را در موقعیتی قرار می‌دهد که فراغ بال رقبا را نداشته باشد. او قادر نیست هر تاکتیکی را اجرا کند. نکته بعدی این است که آقای روحانی رئیس‌جمهور مستقر کشور است و رئیس‌جمهور، ده‌ها وظیفه بر دوش دارد. او با شخصی که مسئولیتی بر دوش خود ندارد، تفاوت دارد و این آزادی عمل را ندارد که از هر نوع گویش و رویکردی استفاده کند و به مسائل ورود پیدا کند. نامزدهای دیگر، این شاخصه را ندارند و دست آزادتری را در انتخابات و مناظرات دارند. دیگر نامزدها می‌توانند از هر نوع گویش، کلیدواژه، رفتار و حتی اتهام‌زنی استفاده کنند، ولی آقای روحانی مسئولیت مهمی را عهده‌دار است که این مسئولیت دست‌ و بال او را بسته است. آقای روحانی در بیان برخی مسائل، نمی‌تواند مسئولیت‌هایی مانند حفظ کیان و امنیت جامعه را نادیده بگیرد. آقای روحانی در موقعیتی قرار دارد که اگر با لغزش کلام، حرفی بزند که گفتنش به صلاح کشور نیست، ممکن است آثار ملی و حتی بین‌المللی بسیاری را درپی داشته باشد. به همین دلیل است که بخشی از این کار را آقای جهانگیری انجام می‌دهد و او با دست بازتری پاسخ تخریب رقبا را می‌دهد.
اگر آقای روحانی نتواند پاسخ قاطعی به این اتهامات بدهد و عملکرد خود را برای مردم تشریح کند ممکن است وضع به نحو دیگری پیش برود. آیا برای روزهای آتی، باید منتظر تغییر تاکتیک از سوی آقای روحانی باشیم؟
من فکر می‌کنم آقای روحانی در مناظره دوم کمی متفاوت‌تر از نخستین مناظرات ظاهر شد، چرا که در آستانه انتخابات هستیم. در سخنرانی‌ها، گردهمایی‌ها و سفرهای انتخاباتی خود نیز با صراحت و روشنی بیشتر، گفت‌وگو کرد. با توجه به اینکه مناظره سوم را در پیش داریم و هفته آینده نیز هفته پایانی تبلیغات است و کاندیداها در این هفته باید تمام تلاش خود را به کار بگیرند، من احساس می‌کنم که آقای روحانی نیز با دست باز‌تری نظر خود را بیان کند. جامعه نیز به این طریق پرنشاط و پرشتاب‌ و پر گفت‌وگوتر می‌شود. باتوجه به تجربه زیسته‌ای که در گذشته داریم، بسیاری از مرددها و افرادی که تصمیم نگرفته‌اند در هفته‌ پایانی به صحنه انتخابات می‌آیند. ضرب المثلی در این مورد هست که بسیار دقیق است و باید به آن توجه کرد. «سیاستمداران بد توسط مردم خوبی که رای نمی‌دهند، انتخاب می‌شوند». بنابراین آقای روحانی باید در هفته پایانی با صحبت‌های خود شور انتخاباتی را به جامعه دمیده و حمایت مردم را پشت ‌سر خود بیاورد تا آرای خاکستری را مجاب به رای‌دهی کند. من احساس می‌کنم که هفته پایانی وضعیت متفاوت‌تری را از سوی آقای روحانی مشاهده خواهیم کرد.
برخی رقبای آقای روحانی، ادعاها و وعده‌هایی می‌دهند که عیار این وعده‌ها با کارنامه این نامزدها همخوانی ندارد. عملکرد آنها نشان می‌دهد که مواضع آنها با این شعارها تناقض جدی دارد اما وعده‌هایی درباره آزادی بیان و مطبوعات، توزیع عادلانه ثروت، مرتفع ساختن فقر و بیکاری و توسعه فرهنگی و کنسرت‌ها در کشور می‌دهند. آیا این شعارها تنها به عنوان ابزار تبلیغاتی هستند؟
ببینید! این نکاتی که رقبای آقای روحانی مطرح می‌کنند، نشانه بسیار خوبی است و باید آن را به فال نیک گرفت. اینکه این افراد از آزادی بیان صحبت می‌کنند، چهره‌هایی که به شدت از بخش خصوصی دفاع می‌کردند امروز از توزیع عادلانه ثروت بحث می‌کنند و جریانی که در تقابل با آزادی‌های مصرح در قانونی اساسی بوده، امروز به دادخواهی از اینکه چرا آزادی در کشور نیست و فضا بسته‌‌ است بلند شده، من معتقدم که خود این فضا، فضای مثبتی است. چرا که این امر، در خود یک پیام بسیار مهمی دارد که اندیشه تحولخواهی و اصلاحات، حتی در میان جدی‌ترین رقبای مخالف اصلاحات، تاثیری عمیق گذاشته که امروز آنها چنین پرچمی را برداشته‌اند. این موضوع گواهی می‌دهد که این جریان متوجه شده افکار آنها خریداری ندارد. آنها ناگزیر، برای کسب قدرت، دم از افکار اصلاح‌طلبانه می‌زنند. رقبای آقای روحانی درک کرده‌اند برای اینکه مورد وثوق مردم قرار بگیرند باید خود را در پشت شعارها و گفتمان اصلاح‌طلبان پنهان کنند تا به این طریق موفق به کسب مشروعیت شوند. به نظر من این موضوع، یک موفقیت و پیروزی برای جریان اصلاح‌طلب است. جامعه ما فارغ از اینکه چه کسی انتخاب می‌شود، به سطحی رسیده که این افراد و جریانات نیز، مدعی حقوق و آزادی مردم، آزادی دانشگاه‌ها، توزیع عادلانه ثروت و اخلاق در جامعه شده‌اند. البته جامعه ما در برخی مسائل حافظه تاریخی ضعیفی دارد، اما به نظر می‌رسد که مردم سوابق این نامزدها را به خوبی می‌شناسند. فضای مجازی و فناوری اطلاعات نیز به گونه‌ای است که اگر جامعه ما خاطره تاریخی ضعیفی داشته باشد، مدارک و مستندات را در اختیار آنها قرار می‌دهد که وقتی برخی از این نامزدها در قدرت بودند چگونه با دانشجوها برخورد کردند، وقتی وزیر ارشاد بودند چطور با مطبوعات برخورد می‌کردند و آنها را «بی‌شعور» می‌نامیدند، چگونه مطبوعات را تعطیل کردند و یا از تعطیلی روزنامه‌ها حمایت کردند، اما در مجموع اصل اینکه آنها خود را در پشت این نقاب پنهان کرده‌اند را مثبت می‌بینم.
شما معتقدید که این شعارهایی که از سوی رقبای آقای روحانی مطرح می‌شود به منزله پذیرش گفتمان اصلاح‌طلبی از سوی رقباست، اما اینکه آنها این مواضع را پذیرفته‌اند، آیا به منزله اجرای آنهاست؟
جامعه ما باید توجه داشته باشد، برخی از این افرادی که داعیه نجات کشور را دارند، خود مسبب وضعیت نابسامانی هستند که که امروز با آن در عرصه‌های مختلف مانند فساد، آسیب‌‌های اجتماعی، کاهش اعتماد عمومی و... روبه‌رو هستیم. اکنون آنها، طلبکارانه از دولت روحانی می‌پرسند که چرا این خرابی‌ها را به سرعت مرتفع نکردی، در صورتی که آنها خودشان در این وضعیت نقش داشته‌اند. به نظرم این صحنه خوبی است برای بیان این مسائل و ارزیابی جامعه از افرادی که با منطق صادقانه‌تری با جامعه روبه‌رو می‌شوند یا این امور را ابزاری کرده‌اند تا بتوانند در انتخابات پیروز شده و قدرت را به دست بگیرند و بسیار بعید به نظر می‌رسد که برنامه‌ای برای اجرای این شعارها داشته باشند.
بررسی وعده‌های آنها نشان می‌دهد که عمده تلاششان برای کسب رای جوانان است. وعده‌ درباره شغل، آزادی، توسعه فرهنگی و... شعارهایی هستند که جامعه هدف آن، جوانان است. این نشان می‌دهد که رقبای آقای روحانی درک کرده‌اند که رای جوانان، رئیس‌جمهور را مشخص می‌کند و تلاش دارند که پایگاه اجتماعی آقای روحانی در میان جوانان و فرهیختگان را کم کنند. اکنون آقای روحانی چگونه باید با این تاکتیک مقابله کند؟
این موضوع دست آقای روحانی نیست و همه فرهیختگان جامعه از جمله دانشگاهیان، پزشکان، هنرمندان و هر انسانی که دلسوز این جامعه است باید به میدان بیاید و تفاوت آب و سراب را به جامعه نشان دهد و بگوید که این حرف‌ها با واقعیت‌های جامعه تاچه اندازه منطبق است. به مردم بگوید که این شعارهایی که برخی نامزدها می‌دهند تاچه حد با امکانات، درآمدها و حتی نوع رویکردی که آنها با نظام بین‌الملل دارند، همخوانی دارد. رویکردی که این نامزدها در نظام بین‌الملل دارند، باعث می‌شود که برخورد جامعه بین‌المللی با ایران عوض شود و بسیاری از منافذی را که این دولت موفق شد برای ایران باز کند، این افراد دوباره می‌بندند. بنابراین به نظر من جامعه ما هم تاحدودی متوجه شده و هم لازم است که سطح این آگاهی بالاتر برود که این حرف‌ها واقعا توهمی بیش نیست. این اظهارات، در حد یک شعارند تا آنچه در عرصه حقیقت بتواند اجرا شود. همان‌طور که آقای روحانی نیز از آن بحث می‌کند، این حرف‌ها نوعی بازگشت به گذشته است، به جای این که حرکتی رو به‌جلو باشد. این عزیزان اگر در بیان شعارها صداقت داشته باشند هم، تجربه کاری، سابقه سیاسی و نوع نگرش این افراد این اجازه را به آنها نمی‌دهد که شکفتگی‌ای که از آن دم می‌زنند را در اقتصاد و عرصه جوانان پدید بیاورند. جامعه ما یک جامعه دینی است و باید به ارزش‌های این جامعه احترام گذاشت، اما در عین حال، نیاز به ورزش، هنر و... دارد. یک جست‌وجوی کوتاه نشان می‌دهد که این نامزدها چه رویکردی نسبت به این مسائل داشته‌اند، چه موضعی گرفته‌اند و عملکرد آنها در برخورد با این مسائل به چه سمت‌وسویی بوده است. جامعه جوان ما با توجه به تغییراتی که در سبک زندگی خود داشته، با نگاه به آینده باید با آن برخورد داشت، مدیریت کرد و آنها را متوجه هویت ایرانی اسلامی کرد. باید با این رویکرد به جوانان نشان داده شود که نمی‌خواهیم آنها در یک محیط بسته و دستوری زندگی کنند؛ حتی اگر این دوستان دم از تئوری مشارکت می‌زنند، اما سوابق و کارنامه آنها چیز دیگری را نشان می‌دهد. بنابراین به نظر من امروز جامعه دانشگاهی، معلمان، پزشکان، کارگران و همه دلسوزهای کشور باید در صحنه حضور داشته باشند و تفاوت سراب و آب را برای مردم روشن کنند.
عکس روز
خبر های روز