من صف کشتی های پر از گندم را به چشم دیده ام
دولت آقای روحانی به موازات دیگر اولویتهایش به نوشتن دیکته در این عرصه نیز پرداخت. به پشتوانه تخصص حرفهای خود و با در نظرگرفتن بسیاری عوامل محدودکننده که الزاما نباید در خیابل پاستور درجستوجویش باشیم و حتی برخلاف پیشبینی چهار سال قبل خود این راقم، دیکته کارگزاران دولت یازدهم در بخش کشاورزی و تنظیم بازار فراتر از حد نصاب قبولی بوده است. آیا رقیب اصلی آقای روحانی در انتخابات آتی با ارائه برنامههای کاربردی (و نه شعارگونه و احساسی) به نوشتن دیکته جدیدی مبادرت خواهد کرد؟ آیا ادعای برتری نمره در دیکته رقیب یا رقبا نسبت به آنچه دولت یازدهم نوشت مبتنی بر سوابق اجرائی و ارزیابیهای کارشناسانه خواهد بود؟ بهخاطر بسپاریم ادعای برتریداشتن دیکتهای که هنوز نوشته نشده است بر آنچه که نوشته شده کار بسیار دشواری است و مورد پایش دقیق صاحبنظران این عرصه قرار خواهد گرفت. چگونه نامزد رقیب میتواند در همین فرصت کوتاه مدهی شود دیکته بهتری - بیش از مواردی مانند رکوردشکنی تاریخی تولید گندم در سال ١٣٩٥ - مینویسد؟! برای آگاهی بیشتر تیم تخصصی رقیب آقای روحانی باید به بزرگنماییهای تخیلی کارگزاران بخش کشاورزی در دولتهای نهم و دهم اشاره کنیم. وزیرانی هیجانزده که به وعدههایی دست یازیدند که گویی نه از کشاورزی و نه از شمارش تجربه کافی داشتند؟ آنها با خط بطلانکشیدن سریع بر تجارب گذشته و راهی که تاکنون طی شده است خود را مبدأ و معاد تولید و خودکفایی محصولات اساسی کشاورزی قلمداد کردند. اما دیدیم چگونه سرانجام با نشستن بر عرشه انبوه کشتیهای واردات از مهلکه این ادعاهای تخیلی گریختند. توصیه مؤکد نگارنده به رقیب یا رقبای آقای روحانی این است که تا مجال اندکی باقی است برنامههای شفاف خود را برای نقشآفرینی کشاورزی در اقتصاد کلان کشور، افزایش بهرهوری در توسعه پایدار و حراست از منابع به آگاهی جامعه برسانند. البته امید که در این ارائهها از بزرگنماییهای دور از واقعیت دولتهای نهم و دهم نیز پند بگیرند. باید بدانیم مردم ما با کمال هوشمندی بین دیکته قبولی نوشتهشده در دولت روحانی و ادعاهایی که حتی در آینده هم امکان تحقق ندارند، مرزبندی میکنند.