هاتف علیمردانی: آباجان واقعی ست مادربزرگم بود!
روزنو : دفاع مقدس همواره برای آثار سینمایی و تلویزیونی پر از سوژه های نابی است که می تواند ارزش ها و پایمردی های مردان و زنان این سرزمین را به تصویر بکشد. هاتف علیمردانی در جدیدترین ساخته خود با عنوان «آباجان» به سراغ یکی از موضوعات دفاع مقدسی رفته است. او می گوید: «جنگ برای من تاریخی از زندگی ام بود که با آنکه چیزی از این مساله نمی دانستم اما بخش بزرگی از زندگی من را فرا گرفته و کودکی من را تحت تاثیر قرار داده بود. اتفاقاتی را برایم رقم زد که هنوز هم در سن ۴۰ سالگی نمی توانم آن ها را فراموش کنم بنابراین فرزند من و آیندگان باید بدانند که ما در چه برهه ای از تاریخ زندگی کردیم و چگونه مردان بزرگی به خاطر این سرزمین، شرف و خاک خود ایستادند و جنگیدند تا ما حالا بتوانیم در امنیت زندگی کنیم.»
شرح بیشتر این گفتگو را در زیر بخوانید:
*«آباجان» مضمونی دفاع مقدسی دارد و شما پیش از این به مسایل اجتماعی پرداخته بودید؟ چرا این موضوع را برای ساخت اثر انتخاب کردید؟
- «آباجان» جزو دغدغه های دوران کودکی من و روایت کننده لحظه هایی از زندگی من بود که تجربه کردم، من فکر کردم که لازم است این لحظه ها به فرزند من منتقل و او متوجه شود که ما در یک برهه ای از تاریخ چگونه زندگی کردیم. به خاطر همین من به سمت نگارش این فیلمنامه رفتم این را هم باید بگویم که آباجان یک شخصیت واقعی است ولی من این قصه را بر اساس تخیلم نوشتم. در واقع آباجان، مادربزرگ من، زنی بسیار مظلوم بود. بنابراین این فیلم بر اساس واقعیت نیست بلکه شخصیت آباجان بر اساس شخصیتی واقعی است که زندگی خود را داشت.
*پس یعنی شخصیت آباجان واقعیت دارد.
- بله. زندگی آباجان پر از لحظه های سخت، مظلومیت و پایمردی بود او زنی بود که به خاطر بچه ها و اطرافیانش زندگی می کرد. همواره مراقب نزدیکان خود بود و تا آخرین لحظه به آن ها فکر می کرد. آباجان مادربزرگ من زنی بزرگ، بامحبت و دوست داشتنی بود به همین دلیل وقتی که فیلمنامه این اثر را نوشتم فقط خواستم گوشه ای از محبت های او را به تصویر بکشم و ادای دینی به بزرگی این زن کنم.
*دفاع مقدس و جنگ تحمیلی در دوره ای اتفاق افتاد که حتما شما سن کمی داشتید اما این مقوله چه جایگاهی برای شما داشته که باعث شده فیلمی بسازید که به شرایط آن زمان پرداخته است.
- جنگ برای من تاریخی از زندگی ام بود که با آنکه چیزی از این مساله نمی دانستم اما بخش بزرگی از زندگی من را فرا گرفته و کودکی من را تحت تاثیر قرار داده بود. اتفاقاتی را برایم رقم زد که هنوز هم در سن ۴۰ سالگی نمی توانم آن ها را فراموش کنم بنابراین فرزند من و آیندگان باید بدانند که ما در چه برهه ای از تاریخ زندگی کردیم و چگونه مردان بزرگی به خاطر این سرزمین، شرف و خاک خود ایستادند و جنگیدند تا ما حالا بتوانیم در امنیت زندگی کنیم.
*شخصیت محسن می توانست یکی از شخصیت های مهم این فیلم باشد و بخش بزرگی از داستان را رقم بزند اما این اتفاق نیفتاد و این شخصیت در ادامه داستان رها شد. چرا این اتفاق افتاد؟
- بله. من این موضوع را قبول دارم، شخصیت محسن در فیلمنامه دچار ممیزی هایی شد که ما بیشتر از آن نمی توانستیم به آن بپردازیم اما به طور کلی باید بگویم این ژانر بدون تعلیق نمی تواند باشد و اثر من نیز این چنین است.
* با آنکه فیلمبرداری «آباجان» در زنجان انجام شده است اما آنچنان که باید المانی از این شهر در این اثر نمی بینیم. پس ضرورت فیلمبرداری در زنجان چه بود؟
- شما مگر زنجان رفته اید؟
* بله عده ای از خویشاوندان من در آنجا زندگی می کنند.
- در پاسخ به این پرسش تان باید بگویم این فیلم پر از المان های شهر زنجان بود برای مثال مسجد خانم و محله مسگرها مواردی بودند که نشان دهنده شهر زنجان هستند. جغرافیای آنجا تعریف شده و هر کس زنجان را دیده باشد متوجه می شود که آن جغرافیا مربوط به شهر زنجان است.
* در این فیلم قصه های مختلفی روایت می شود و معلوم نیست دقیقا این فیلم کدام قصه را پیگیری می کند.
- پی رنگ قصه اصلی ما وقتی تعریف می شود که داستان های کوچک به پی رنگ اصلی حجم می دهند، ما آدم ها هر کدام قصه ای داریم که هر کدام وارد یک زندگی اجتماعی می شویم و پی رنگ زندگی اجتماعی را تشکیل می دهیم. ما اگر قصه ای نداشته باشیم جامعه تشکیل نمی شود. برای مثال هر کدام از ما وقتی به خانه ای می رویم قصهای داریم اما وقتی وارد اتفاقی می شویم آن اتفاق قصه زندگی همه ما می شود.
* شخصیت آباجان در این اثر مدام دچار مشکلات مختلفی می شود و این مشکلات از سوی نزدیکان این شخصیت ایجاد می شود. این موارد باعث می شود فضای امیدوارانه ای بر فیلم حاکم نباشد. در این باره توضیح می دهید؟
-شما چند سال سن دارید؟
* من متولد هفتاد هستم.
- پس به خاطر همین است. شما آن سال ها را درک نکردید آن سال ها پر از ناامیدی، پر از سیاهی و پر از جنگ و غصه بود. شما نمی توانید آن سال ها را به تصویر بکشید و فضاهای ناامیدی را انعکاس ندهید. ما این فیلم را ساختیم که شماها بدانید مردم ما چه مظلومیت هایی را تحمل کردند که بدانید در گذشته افراد چگونه زندگی کرده اند و چه سختی هایی را پشت سر گذاشته اند. بسیاری از اتفاقات برای شما تنها در قصه ها می گذرد. شما تنها شنیده اید که کودکی ۱۰ ساله پایمردی می کرد اما حالا می بینید که این نسل چگونه پایمردی، استقامت و تحکم را از دست داده اند.
* این فیلم بازیگر محور است و به نظر می رسد اگر بازیگران نمی توانستند از عهده کار خود بربیایند فیلم دچار لطمه بسیاری می شد. دلیل این امر چه بود؟
- من در فضای ناتورالیستی و فضایی که دوست دارم به مستند نزدیک شود کار کرده ام، در چنین مواقعی دوربین طراحی صحنه و گریم همه گم می شوند تا بازی ها دیده شود برای همین است که بازی های آثار من در این سال ها دیده شده و جایزه گرفته اند چون همه چیز به نفع بازیگر گم می شود. این را هم باید بگویم که اگر خانم معتمدآریا بازی نمی کرد من این فیلم را نمی ساختم.
* یعنی شما این فیلم را تنها برای فاطمه معتمدآریا نوشتید؟
- بله. اصلا باید بگویم که قبل از اینکه پروانه ساخت بگیرم با خانم معتمد آریا قرارداد بستم و مطمئن شدم او در فیلم من بازی می کند و سپس اقدام به اخذ پروانه ساخت کردم. هر چند ما بازیگر توانا زیاد داریم اما من این فیلم و این شخصیت را تنها برای خانم معتمدآریا نوشتم. ما قبلا قرار بود با هم کار کنیم اما این اتفاق نیفتاد و این علاقه مندی وجود داشت که با هم کار کنیم و بعد که فیلمنامه را نوشتم در اتودهای اولیه با او صحبت کردم و با هم به نتیجه رسیدیم و بعد نگارش فیلمنامه که تمام شد با هم قرارداد بستیم و آن وقت من پروانه ساخت گرفتم.
شرح بیشتر این گفتگو را در زیر بخوانید:
*«آباجان» مضمونی دفاع مقدسی دارد و شما پیش از این به مسایل اجتماعی پرداخته بودید؟ چرا این موضوع را برای ساخت اثر انتخاب کردید؟
- «آباجان» جزو دغدغه های دوران کودکی من و روایت کننده لحظه هایی از زندگی من بود که تجربه کردم، من فکر کردم که لازم است این لحظه ها به فرزند من منتقل و او متوجه شود که ما در یک برهه ای از تاریخ چگونه زندگی کردیم. به خاطر همین من به سمت نگارش این فیلمنامه رفتم این را هم باید بگویم که آباجان یک شخصیت واقعی است ولی من این قصه را بر اساس تخیلم نوشتم. در واقع آباجان، مادربزرگ من، زنی بسیار مظلوم بود. بنابراین این فیلم بر اساس واقعیت نیست بلکه شخصیت آباجان بر اساس شخصیتی واقعی است که زندگی خود را داشت.
*پس یعنی شخصیت آباجان واقعیت دارد.
- بله. زندگی آباجان پر از لحظه های سخت، مظلومیت و پایمردی بود او زنی بود که به خاطر بچه ها و اطرافیانش زندگی می کرد. همواره مراقب نزدیکان خود بود و تا آخرین لحظه به آن ها فکر می کرد. آباجان مادربزرگ من زنی بزرگ، بامحبت و دوست داشتنی بود به همین دلیل وقتی که فیلمنامه این اثر را نوشتم فقط خواستم گوشه ای از محبت های او را به تصویر بکشم و ادای دینی به بزرگی این زن کنم.
*دفاع مقدس و جنگ تحمیلی در دوره ای اتفاق افتاد که حتما شما سن کمی داشتید اما این مقوله چه جایگاهی برای شما داشته که باعث شده فیلمی بسازید که به شرایط آن زمان پرداخته است.
- جنگ برای من تاریخی از زندگی ام بود که با آنکه چیزی از این مساله نمی دانستم اما بخش بزرگی از زندگی من را فرا گرفته و کودکی من را تحت تاثیر قرار داده بود. اتفاقاتی را برایم رقم زد که هنوز هم در سن ۴۰ سالگی نمی توانم آن ها را فراموش کنم بنابراین فرزند من و آیندگان باید بدانند که ما در چه برهه ای از تاریخ زندگی کردیم و چگونه مردان بزرگی به خاطر این سرزمین، شرف و خاک خود ایستادند و جنگیدند تا ما حالا بتوانیم در امنیت زندگی کنیم.
*شخصیت محسن می توانست یکی از شخصیت های مهم این فیلم باشد و بخش بزرگی از داستان را رقم بزند اما این اتفاق نیفتاد و این شخصیت در ادامه داستان رها شد. چرا این اتفاق افتاد؟
- بله. من این موضوع را قبول دارم، شخصیت محسن در فیلمنامه دچار ممیزی هایی شد که ما بیشتر از آن نمی توانستیم به آن بپردازیم اما به طور کلی باید بگویم این ژانر بدون تعلیق نمی تواند باشد و اثر من نیز این چنین است.
* با آنکه فیلمبرداری «آباجان» در زنجان انجام شده است اما آنچنان که باید المانی از این شهر در این اثر نمی بینیم. پس ضرورت فیلمبرداری در زنجان چه بود؟
- شما مگر زنجان رفته اید؟
* بله عده ای از خویشاوندان من در آنجا زندگی می کنند.
- در پاسخ به این پرسش تان باید بگویم این فیلم پر از المان های شهر زنجان بود برای مثال مسجد خانم و محله مسگرها مواردی بودند که نشان دهنده شهر زنجان هستند. جغرافیای آنجا تعریف شده و هر کس زنجان را دیده باشد متوجه می شود که آن جغرافیا مربوط به شهر زنجان است.
* در این فیلم قصه های مختلفی روایت می شود و معلوم نیست دقیقا این فیلم کدام قصه را پیگیری می کند.
- پی رنگ قصه اصلی ما وقتی تعریف می شود که داستان های کوچک به پی رنگ اصلی حجم می دهند، ما آدم ها هر کدام قصه ای داریم که هر کدام وارد یک زندگی اجتماعی می شویم و پی رنگ زندگی اجتماعی را تشکیل می دهیم. ما اگر قصه ای نداشته باشیم جامعه تشکیل نمی شود. برای مثال هر کدام از ما وقتی به خانه ای می رویم قصهای داریم اما وقتی وارد اتفاقی می شویم آن اتفاق قصه زندگی همه ما می شود.
* شخصیت آباجان در این اثر مدام دچار مشکلات مختلفی می شود و این مشکلات از سوی نزدیکان این شخصیت ایجاد می شود. این موارد باعث می شود فضای امیدوارانه ای بر فیلم حاکم نباشد. در این باره توضیح می دهید؟
-شما چند سال سن دارید؟
* من متولد هفتاد هستم.
- پس به خاطر همین است. شما آن سال ها را درک نکردید آن سال ها پر از ناامیدی، پر از سیاهی و پر از جنگ و غصه بود. شما نمی توانید آن سال ها را به تصویر بکشید و فضاهای ناامیدی را انعکاس ندهید. ما این فیلم را ساختیم که شماها بدانید مردم ما چه مظلومیت هایی را تحمل کردند که بدانید در گذشته افراد چگونه زندگی کرده اند و چه سختی هایی را پشت سر گذاشته اند. بسیاری از اتفاقات برای شما تنها در قصه ها می گذرد. شما تنها شنیده اید که کودکی ۱۰ ساله پایمردی می کرد اما حالا می بینید که این نسل چگونه پایمردی، استقامت و تحکم را از دست داده اند.
* این فیلم بازیگر محور است و به نظر می رسد اگر بازیگران نمی توانستند از عهده کار خود بربیایند فیلم دچار لطمه بسیاری می شد. دلیل این امر چه بود؟
- من در فضای ناتورالیستی و فضایی که دوست دارم به مستند نزدیک شود کار کرده ام، در چنین مواقعی دوربین طراحی صحنه و گریم همه گم می شوند تا بازی ها دیده شود برای همین است که بازی های آثار من در این سال ها دیده شده و جایزه گرفته اند چون همه چیز به نفع بازیگر گم می شود. این را هم باید بگویم که اگر خانم معتمدآریا بازی نمی کرد من این فیلم را نمی ساختم.
* یعنی شما این فیلم را تنها برای فاطمه معتمدآریا نوشتید؟
- بله. اصلا باید بگویم که قبل از اینکه پروانه ساخت بگیرم با خانم معتمد آریا قرارداد بستم و مطمئن شدم او در فیلم من بازی می کند و سپس اقدام به اخذ پروانه ساخت کردم. هر چند ما بازیگر توانا زیاد داریم اما من این فیلم و این شخصیت را تنها برای خانم معتمدآریا نوشتم. ما قبلا قرار بود با هم کار کنیم اما این اتفاق نیفتاد و این علاقه مندی وجود داشت که با هم کار کنیم و بعد که فیلمنامه را نوشتم در اتودهای اولیه با او صحبت کردم و با هم به نتیجه رسیدیم و بعد نگارش فیلمنامه که تمام شد با هم قرارداد بستیم و آن وقت من پروانه ساخت گرفتم.