قالیباف، رضایی یا جلیلی؛ کدامیک خواب اصولگرایان را پریشانتر کردهاند؟
مشکل جمنا نیست مشکل تشتتی است که پنهان شده بود
روزنو :مثل برق و باد گذشت! مناظرههای ریاستجمهوری 92 و ائتلافی موسوم به 1+2 که در نهایت به شکستی تلخ انجامید. آنچه رو در روی مردم رخ داد برتری لفظی و منطقی روحانی بر دیگر کاندیداها بود و اما آنچه دیده نشد، نقش تعیینکننده و در عین حال ویرانکننده پایداری در این شکستی بود که هیچکس تبعات آن را بهعنوان مسبب و مقصر به گردن نگرفت!
مثل برق و باد گذشت! مناظرههای ریاستجمهوری 92 و ائتلافی موسوم به 1+2 که در نهایت به شکستی تلخ انجامید. آنچه رو در روی مردم رخ داد برتری لفظی و منطقی روحانی بر دیگر کاندیداها بود و اما آنچه دیده نشد، نقش تعیینکننده و در عین حال ویرانکننده پایداری در این شکستی بود که هیچکس تبعات آن را بهعنوان مسبب و مقصر به گردن نگرفت!
به گزارش روز نو؛ با نگاهی به آن مناظرهها درمییابیم که آب از آب تکان نخورده جز اینکه جمنا آمده تا پوششی باشد بر احمدینژادیهای برائت جسته! باقی مسائل همان است که بود یعنی باز هم تشتت و باز هم نقش تعیینکننده و در عین حال ویرانکننده پایداری!
تمییز قائلشدن بین جمنا و پایداری بدان اندازه سخت و ناممکن است که خواسته باشیم بین احمدینژاد و اصولگرایان فاصلهای هر چند اندک بیابیم حتی اگر در پنهانیترین شکل ماجرا توافق کرده باشند که در عیان، ماجرا را با چند اخم ملیح مصادره کنند! این روزها جمنا آمده تا باقیمانده اصولگرایانی که دل در گرو آرمانهای یک حزب بزرگ و ریشهدار بستهاند را از میدان به در کند و باقی بهانه است که اگر 92 اصولگرایان و پایداری با همه توش و توان نتوانستند مچ روحانی و اصلاحطلبان را بخوابانند قطعا در اردیبهشت 96 حد و اندازه نزدیک نیز نتوانند شد.
این روزها دو مسئله به خودی خود عیان شد و آن اینکه در بهترین و بدترین حالت، هیچ اصولگرایی به محسن رضایی، به جلیلی، همچنین به قالیباف روی خوش نشان نخواهد داد! حال دلیل این پرهیز و دوری جستن چیست را باید اندکی به گذشته بازگشت و جستوجو کرد تا دریافت بین این جناح سیاسی و آن چند چهره چه روی داده است که این چنین میانهشان شکرآب است و اگر نه قالیباف، جلیلی و رضایی در برابر انبوهی از نامزدهای یحتمل پشتیبانی شده چیزی کم ندارند که هیچ! کمی بیشتر هم در چنته دارند! از جمله اینکه رسانه دارند، اسم و رسمی دارند و نیز خدم و حشمی ولی آنچه ندارند همان «آنی» است که حضرت حافظ بارها تکرار کرده است.
این روزها هر چه تشتت بالا میگیرد بر شدت حملات علیه روحانی و دولت تدبیر نیز افزوده میشود! گویی بین این دو مسئله رابطهای منطقی وجود دارد. این روزها هر چه جلسات پنهانی بینتیجه به اتمام میرسد فشار رسانههای همسو بر ارکان دولت شدت و حدت بیشتری میگیرد و این یعنی گزینه همیشگی حمله به دولت است چه قبل از صرف صبحانه و چه پیش از خواب!
این روزها تیتر به تیتر رسانههای اصولگرا نشان میدهد که نتیجه انتخابات اردیبهشت 96 گونه رقم خواهد خورد! حال اگر در این میانه استقلالی خدشهدار شد یا ائتلافی بر فنا رفت خیلی به اصل و اساس رخدادها مربوط نمیشود. این روزها آنچه مهم و مشخص است به انتها رسیدن برخی فرصتهاست! مثلا برخی از این چهرهها از جمله رضایی، قالیباف و جمله جلیلی به نقطه یا اردیبهشت 96 یا هیچ وقت رسیدهاند پس چون نیک بنگریم درمییابیم که اینجا بحث، بحث حزب و گروه و نحله سیاسی مطرح نیست، بحث، بحث چهرههایی است که در عالم سیاست به انتها رسیدند، این یعنی باید با تمام قوا به میدان آمد.
**جمنا که به میدان آمد!
تا پیش از جمنا همه چیز وفق مراد بود، رضایی آمدنی نبود! قالیباف در حال چرتکه انداختن بود و جلیلی در پیشانی خواستن و نخواستن پایداری! و وقتی جمنا آمد معلوم شد رضایی از همان ابتدا هم آمدنی بوده! قالیباف چرتکه نمیانداخته بلکه داشته نطقهای انتخاباتیاش را مرور میکرده و بین جلیلی و پایداری دیگر هیچ رابطه با یا بیدلیل هم وجود ندارد.
تا پیش از جمنا اما اصلاحطلبان حامی روحانی بودند و حالا که جمنا وارد گود شده است در حمایت خود مصممتر نیز شدهاند حال باید از کمتر از 70 روز باقیمانده در هراس بود که چون تشتت در مثلثی پرقدرت و پرمدعا گیر افتاده است پس هر لحظه بر فشار رسانههای حامی نیز افزوده خواهد شد و این یعنی باید حالا حالاها فاتحه پاستورنشینی را خواند!
جمنا مقصر نیست مقصر تشتتی است که پنهان شده بود! تشتتی که جمنا با آمدن به میانه میدان آن را عیان کرد و در این بین آنچه مهم است نه نتیجه ماجرا که سرنوشت جمنا است! اگر جمنا صرفا برای انتخابات ریاستجمهوری آمده باشد که باید گفت ماموریتش تقریبا به پایان آمده است و اگر بخواهد ادامه دهد باید گفت این بازار تشتت است که از اینجا به بعد داغ و پررونق باقی خواهد ماند.
این روزها مثلث تشتت از هر حربهای بهره میجوید تا به راهکاری میانبر دست پیدا کند حال باید منتظر ماند و دید در این مثلث نامآشنا کدام یک قربانی زیادهخواهیهای دیگری خواهد شد و کدامیک میدان رقابت را به دیگری تقدیم خواهد کرد!
به گزارش روز نو؛ با نگاهی به آن مناظرهها درمییابیم که آب از آب تکان نخورده جز اینکه جمنا آمده تا پوششی باشد بر احمدینژادیهای برائت جسته! باقی مسائل همان است که بود یعنی باز هم تشتت و باز هم نقش تعیینکننده و در عین حال ویرانکننده پایداری!
تمییز قائلشدن بین جمنا و پایداری بدان اندازه سخت و ناممکن است که خواسته باشیم بین احمدینژاد و اصولگرایان فاصلهای هر چند اندک بیابیم حتی اگر در پنهانیترین شکل ماجرا توافق کرده باشند که در عیان، ماجرا را با چند اخم ملیح مصادره کنند! این روزها جمنا آمده تا باقیمانده اصولگرایانی که دل در گرو آرمانهای یک حزب بزرگ و ریشهدار بستهاند را از میدان به در کند و باقی بهانه است که اگر 92 اصولگرایان و پایداری با همه توش و توان نتوانستند مچ روحانی و اصلاحطلبان را بخوابانند قطعا در اردیبهشت 96 حد و اندازه نزدیک نیز نتوانند شد.
این روزها دو مسئله به خودی خود عیان شد و آن اینکه در بهترین و بدترین حالت، هیچ اصولگرایی به محسن رضایی، به جلیلی، همچنین به قالیباف روی خوش نشان نخواهد داد! حال دلیل این پرهیز و دوری جستن چیست را باید اندکی به گذشته بازگشت و جستوجو کرد تا دریافت بین این جناح سیاسی و آن چند چهره چه روی داده است که این چنین میانهشان شکرآب است و اگر نه قالیباف، جلیلی و رضایی در برابر انبوهی از نامزدهای یحتمل پشتیبانی شده چیزی کم ندارند که هیچ! کمی بیشتر هم در چنته دارند! از جمله اینکه رسانه دارند، اسم و رسمی دارند و نیز خدم و حشمی ولی آنچه ندارند همان «آنی» است که حضرت حافظ بارها تکرار کرده است.
این روزها هر چه تشتت بالا میگیرد بر شدت حملات علیه روحانی و دولت تدبیر نیز افزوده میشود! گویی بین این دو مسئله رابطهای منطقی وجود دارد. این روزها هر چه جلسات پنهانی بینتیجه به اتمام میرسد فشار رسانههای همسو بر ارکان دولت شدت و حدت بیشتری میگیرد و این یعنی گزینه همیشگی حمله به دولت است چه قبل از صرف صبحانه و چه پیش از خواب!
این روزها تیتر به تیتر رسانههای اصولگرا نشان میدهد که نتیجه انتخابات اردیبهشت 96 گونه رقم خواهد خورد! حال اگر در این میانه استقلالی خدشهدار شد یا ائتلافی بر فنا رفت خیلی به اصل و اساس رخدادها مربوط نمیشود. این روزها آنچه مهم و مشخص است به انتها رسیدن برخی فرصتهاست! مثلا برخی از این چهرهها از جمله رضایی، قالیباف و جمله جلیلی به نقطه یا اردیبهشت 96 یا هیچ وقت رسیدهاند پس چون نیک بنگریم درمییابیم که اینجا بحث، بحث حزب و گروه و نحله سیاسی مطرح نیست، بحث، بحث چهرههایی است که در عالم سیاست به انتها رسیدند، این یعنی باید با تمام قوا به میدان آمد.
**جمنا که به میدان آمد!
تا پیش از جمنا همه چیز وفق مراد بود، رضایی آمدنی نبود! قالیباف در حال چرتکه انداختن بود و جلیلی در پیشانی خواستن و نخواستن پایداری! و وقتی جمنا آمد معلوم شد رضایی از همان ابتدا هم آمدنی بوده! قالیباف چرتکه نمیانداخته بلکه داشته نطقهای انتخاباتیاش را مرور میکرده و بین جلیلی و پایداری دیگر هیچ رابطه با یا بیدلیل هم وجود ندارد.
تا پیش از جمنا اما اصلاحطلبان حامی روحانی بودند و حالا که جمنا وارد گود شده است در حمایت خود مصممتر نیز شدهاند حال باید از کمتر از 70 روز باقیمانده در هراس بود که چون تشتت در مثلثی پرقدرت و پرمدعا گیر افتاده است پس هر لحظه بر فشار رسانههای حامی نیز افزوده خواهد شد و این یعنی باید حالا حالاها فاتحه پاستورنشینی را خواند!
جمنا مقصر نیست مقصر تشتتی است که پنهان شده بود! تشتتی که جمنا با آمدن به میانه میدان آن را عیان کرد و در این بین آنچه مهم است نه نتیجه ماجرا که سرنوشت جمنا است! اگر جمنا صرفا برای انتخابات ریاستجمهوری آمده باشد که باید گفت ماموریتش تقریبا به پایان آمده است و اگر بخواهد ادامه دهد باید گفت این بازار تشتت است که از اینجا به بعد داغ و پررونق باقی خواهد ماند.
این روزها مثلث تشتت از هر حربهای بهره میجوید تا به راهکاری میانبر دست پیدا کند حال باید منتظر ماند و دید در این مثلث نامآشنا کدام یک قربانی زیادهخواهیهای دیگری خواهد شد و کدامیک میدان رقابت را به دیگری تقدیم خواهد کرد!