نمایش انتخاباتی بدون بلیت اصولگرایان؟
روزنو :وی با بیان اینکه سیاستمدارانی که نسبت به دین در عرصه سیاست بیاعتنایند، به دو گروه تقسیم میشوند، افزود: گروهی بر اساس تجربیاتی که از گذشته کسب کردهاند، فهمیدهاند که آمریکا حتی باوفاترین کارگزارانش را نیز رها، بلکه لجنمال میکند؛ لذا به شاه حتی برای درمان بیماریاش هم اجازه ورود به آمریکا را نداد، اما گروه دیگر معتقدند که اگر از همان ابتدا با آمریکا مذاکره و بدهوبستان کرده بودیم و مثلا نفت را میدادیم تا منافع آمریکا حاصل شود، برخی منافع خودمان نیز حاصل میشد و این همه خرابی و ویرانی و خسارت نمیديدیم و این همه افراد شهید نمیشدند.
کاندیدای آنها مشخص است و فعلا مشغول بازی انتخاباتی هستند. «به کاندیدای اصلح نرسیدیم!»،
به گزارش روز نو؛ «برخی در روند کار جمنا سنگاندازی میکنند»، یا «شورای مرکزی جبهه مردمی با ۱۴ کاندیدای شاخص این جبهه مذاکره میکند تا برنامه آنها را اخذ کند تا در نهایت هر کدام که حاضر به همکاری شدند، به مجمع عمومی معرفی شوند» که اخیرا مرضیه وحیددستجردی، سخنگوی جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی گفته است و. . .؛ این جملات در روزهای اخیر بارها از سوی اصولگرایان و حامیان آنها شنیده شده است، چرا که درصدد هستند وانمود کنند وضعیت اردوگاه اصولگرایی آشفته است. پس اصلاحطلبان و اعتدالیون باید تمام تلاش خود را معطوف به افزایش آرای روحانی و نه برنامههای رقیب کنند. اصولگرایان تصور میکنند رقیب از هوش سیاسی پایینی برخوردار است و بازی آنها را باور خواهد کرد. اما خبر ندارند که هر سخنی از سوی آنها مبنی بر نرسیدن اصولگرایان به کاندیدای واحد تنها طنزی برای رقیب است و اصلاحطلبان و اعتدالیون بهخوبی به تحرکات جریان اصولگرایی اشراف دارند و فریب ظاهرسازیها را نخواهند خورد. واقعیت آن است که اصولگرایان برای انتخابات ۹۶ به کاندیدای نهایی رسیده و موضوع تمام شده است، اما فعلا برای گرم کردن تنور و افزایش آرا به اظهاراتی میپردازند که نشان دهند پویایی انتخاباتی در جریان اصولگرا بهرغم اختلافات! در جریان است. اصولگرایان که دردو انتخابات ۹۲ و ۹۴ ناکام شدند، برایشان آسان نیست که سومین شکست را متحمل شوند. بنابراین پروژهای را طراحی کردهاند، از جمله القای اختلافات درونی که البته در کنار آن به انتقادات بیاساس از دولت یازدهم و روحانی ادامه میدهند. این پرونده در سه بخش نگاشته شده است.
بخش نخست: تاکید ظاهری بر ائتلاف و اختلافات
در بخش نخست، رده میانی جریان اصولگرا نقش اصلی رادارد. دراین زمان بر ائتلاف اصولگرایان تاکید میشود و نام تشکیلات جمنا را بر سر زبانها میاندازند. میگویند اکثر احزاب و گروههای اصولگرا نمایندهای در جمنا دارند و در ادامه اجرای این پروژه برخی گروهها مدعی میشوند از آنها برای حضور در این گعده دعوت نشده است و برخی دیگر هم سخن از جامع ندانستن نتیجه جمنا میگویند تا القا کنند اختلافات زیادی وجود دارد.
بخش دوم: اتلاف وقت برای جلب نظر
بخش دوم، رایگیری و انتخاب شورای مرکزی است که نتیجه صوری آن مشخص شدن اعضای جمنا است و وعده زمانی دیگری میدهند تا مخاطب را جذب کرده و منتظر بگذارند. پس از آنکه رایگیری میشود، ترتیب ماجرا به نحوی پیش میرود که واقعی نبودن آن عیان است، اما خودشان تصور میکنند که توانستهاند با این سازوکار مخاطبانی را جذب کنند.
بخش سوم: ورود بزرگان اصولگرا به عرصه
بخش سوم هم برای بزرگان اصولگرا تدارک دیده شده است؛ یعنی آنها بخش اول را در شکلی جدید اجرا میکنند، مانند صحبتهای آیتا... مصباح یزدی که دیروز گفت: «بنده به دنبال شناخت وظیفهای هستم که بتوانم در مقابل خدا جواب بدهم. هر گاه تشخیص بدهم کسی اصلح است، از او حمایت میکنم، اگر رسید به جایی که قرار است کسی رأی بیاورد که ضررش بیشتر است و رأی به رقیب، سبب دفع ضرر بیشتر میشود، دفع افسد به فاسد میکنم، اما قرار نیست از اول فاسد را ترویج کنم. در صورتی میتوانم رأی بدهم که بینی و بینا... بدانم بین افراد، فردی اصلح است. به قول کسی هم نمیتوانم اعتماد کنم و هیچ ائتلافی هم نمیپذیرم، چون این امور شوخیبردار نیست و باید روزی پاسخ آن را در برابر خدا بدهم؛. آری؛ رفتوآمد، بحث و گفتوگو با دوستان گرامی را با کمال میل انجام میدهم، اما نمیتوانم به کسی قولی بدهم که از فلانی حمایت میکنم، چون حجتی پیش خدا ندارم. » این اظهارات، یعنی او نقشی درتعیین کاندیدا ندارد و البته اظهارات اخیرش با توجه به دیدگاههایش در زمان انتخاب احمدینژاد آنچنان جدید نیست. شاید برای همین تکراری بودن است که انتقاد از روحانی و دولت او را چاشنی سخنرانی کرد و گفت:« حرکتهای فرهنگی جاری در کشور به سمتوسویی هدایت میشود که چنین به مردم القا کنند امام(ره) نیز اشتباه کرد، زيرا اگر امام(ره) اولا با خود شاه و ثانیا با آمریکا مذاکره کرده بود، این همه عقبماندگی اقتصادی نداشتیم و این همه شهید نداده بودیم! اینان در واقع آمدهاند که به خيال خود، اشتباهات امام(ره) را رفع کنند و ضررها را جبران کنند. وی با بیان اینکه سیاستمدارانی که نسبت به دین در عرصه سیاست بیاعتنایند، به دو گروه تقسیم میشوند، افزود: گروهی بر اساس تجربیاتی که از گذشته کسب کردهاند، فهمیدهاند که آمریکا حتی باوفاترین کارگزارانش را نیز رها، بلکه لجنمال میکند؛ لذا به شاه حتی برای درمان بیماریاش هم اجازه ورود به آمریکا را نداد، اما گروه دیگر معتقدند که اگر از همان ابتدا با آمریکا مذاکره و بدهوبستان کرده بودیم و مثلا نفت را میدادیم تا منافع آمریکا حاصل شود، برخی منافع خودمان نیز حاصل میشد و این همه خرابی و ویرانی و خسارت نمیديدیم و این همه افراد شهید نمیشدند. این افراد شاید با آمریکاییها نیز خوشوبشی هم کرده باشند و لذا تبلیغ ميکنند که آنها افراد بدی نیستند، بلکه به خاطر لجبازی ما و شعار مرگ بر آمریکا آنها چنین رفتاری داشته اند؛ لذا یکی از رئیسجمهورهای کشور گفته بود که دوست ندارد از مرگ در ادبیاتش استفاده کند. وی ادامه داد: اینها معتقدند امام(ره) میخواست به آمریکا زور بگوید، در حالی که باید با روشی جهانپسند مقابله کرد و اگر منافع آمریکا را تامین میکردیم، آمریکا هم برخی منافع ما را تامین میکرد. برجام امروز نیز در واقع به اجرا گذاشتن همین فکر است که هم منافع آمریکا تومین شود و هم منافع ما. مصباح اظهار داشت: همانگونه که بنده گفتهام، شما (برخی از اعضای موتلفه) از قدیمیترین دوستان بنده هستید و دوستانی بهتر از شما در زمینه سیاست و اجتماع نمیشناسم؛ این سخن جای خود را دارد، اما بدین معنا نیست که هر چه شما گفتید، من قبول میکنم و یا انتظار داشته باشم هر چه من گفتم، شما قبول کنید! اولا اگر ما کاملا افکارمان واحد بود که یک حزب میشدیم، ثانیا اگر توقع این بود که همه یک جور فکر کنند، پس تعدد احزاب چه معنا میدهد؟ وی با بیان اینکه البته نباید نفوذیها را راه داد و مراقب نفوذ بود، گفت: اگر احزاب واقعا اسلامی باشند و افراد نیز حد نصاب پایبندی به اسلام را داشته باشند، احتمال ضرر این گونه ارتباطات بسیار ضعیف است، اما واقعیت چیز دیگری است؛ واقعیت این است که همه افراد حد نصاب تعهد را ندارند؛ همه دم از شعارهایی میزنند، اما در موقع عمل، برخی از آنها لوازم شعارهایشان را فراموش میکنند.
به گزارش روز نو؛ «برخی در روند کار جمنا سنگاندازی میکنند»، یا «شورای مرکزی جبهه مردمی با ۱۴ کاندیدای شاخص این جبهه مذاکره میکند تا برنامه آنها را اخذ کند تا در نهایت هر کدام که حاضر به همکاری شدند، به مجمع عمومی معرفی شوند» که اخیرا مرضیه وحیددستجردی، سخنگوی جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی گفته است و. . .؛ این جملات در روزهای اخیر بارها از سوی اصولگرایان و حامیان آنها شنیده شده است، چرا که درصدد هستند وانمود کنند وضعیت اردوگاه اصولگرایی آشفته است. پس اصلاحطلبان و اعتدالیون باید تمام تلاش خود را معطوف به افزایش آرای روحانی و نه برنامههای رقیب کنند. اصولگرایان تصور میکنند رقیب از هوش سیاسی پایینی برخوردار است و بازی آنها را باور خواهد کرد. اما خبر ندارند که هر سخنی از سوی آنها مبنی بر نرسیدن اصولگرایان به کاندیدای واحد تنها طنزی برای رقیب است و اصلاحطلبان و اعتدالیون بهخوبی به تحرکات جریان اصولگرایی اشراف دارند و فریب ظاهرسازیها را نخواهند خورد. واقعیت آن است که اصولگرایان برای انتخابات ۹۶ به کاندیدای نهایی رسیده و موضوع تمام شده است، اما فعلا برای گرم کردن تنور و افزایش آرا به اظهاراتی میپردازند که نشان دهند پویایی انتخاباتی در جریان اصولگرا بهرغم اختلافات! در جریان است. اصولگرایان که دردو انتخابات ۹۲ و ۹۴ ناکام شدند، برایشان آسان نیست که سومین شکست را متحمل شوند. بنابراین پروژهای را طراحی کردهاند، از جمله القای اختلافات درونی که البته در کنار آن به انتقادات بیاساس از دولت یازدهم و روحانی ادامه میدهند. این پرونده در سه بخش نگاشته شده است.
بخش نخست: تاکید ظاهری بر ائتلاف و اختلافات
در بخش نخست، رده میانی جریان اصولگرا نقش اصلی رادارد. دراین زمان بر ائتلاف اصولگرایان تاکید میشود و نام تشکیلات جمنا را بر سر زبانها میاندازند. میگویند اکثر احزاب و گروههای اصولگرا نمایندهای در جمنا دارند و در ادامه اجرای این پروژه برخی گروهها مدعی میشوند از آنها برای حضور در این گعده دعوت نشده است و برخی دیگر هم سخن از جامع ندانستن نتیجه جمنا میگویند تا القا کنند اختلافات زیادی وجود دارد.
بخش دوم: اتلاف وقت برای جلب نظر
بخش دوم، رایگیری و انتخاب شورای مرکزی است که نتیجه صوری آن مشخص شدن اعضای جمنا است و وعده زمانی دیگری میدهند تا مخاطب را جذب کرده و منتظر بگذارند. پس از آنکه رایگیری میشود، ترتیب ماجرا به نحوی پیش میرود که واقعی نبودن آن عیان است، اما خودشان تصور میکنند که توانستهاند با این سازوکار مخاطبانی را جذب کنند.
بخش سوم: ورود بزرگان اصولگرا به عرصه
بخش سوم هم برای بزرگان اصولگرا تدارک دیده شده است؛ یعنی آنها بخش اول را در شکلی جدید اجرا میکنند، مانند صحبتهای آیتا... مصباح یزدی که دیروز گفت: «بنده به دنبال شناخت وظیفهای هستم که بتوانم در مقابل خدا جواب بدهم. هر گاه تشخیص بدهم کسی اصلح است، از او حمایت میکنم، اگر رسید به جایی که قرار است کسی رأی بیاورد که ضررش بیشتر است و رأی به رقیب، سبب دفع ضرر بیشتر میشود، دفع افسد به فاسد میکنم، اما قرار نیست از اول فاسد را ترویج کنم. در صورتی میتوانم رأی بدهم که بینی و بینا... بدانم بین افراد، فردی اصلح است. به قول کسی هم نمیتوانم اعتماد کنم و هیچ ائتلافی هم نمیپذیرم، چون این امور شوخیبردار نیست و باید روزی پاسخ آن را در برابر خدا بدهم؛. آری؛ رفتوآمد، بحث و گفتوگو با دوستان گرامی را با کمال میل انجام میدهم، اما نمیتوانم به کسی قولی بدهم که از فلانی حمایت میکنم، چون حجتی پیش خدا ندارم. » این اظهارات، یعنی او نقشی درتعیین کاندیدا ندارد و البته اظهارات اخیرش با توجه به دیدگاههایش در زمان انتخاب احمدینژاد آنچنان جدید نیست. شاید برای همین تکراری بودن است که انتقاد از روحانی و دولت او را چاشنی سخنرانی کرد و گفت:« حرکتهای فرهنگی جاری در کشور به سمتوسویی هدایت میشود که چنین به مردم القا کنند امام(ره) نیز اشتباه کرد، زيرا اگر امام(ره) اولا با خود شاه و ثانیا با آمریکا مذاکره کرده بود، این همه عقبماندگی اقتصادی نداشتیم و این همه شهید نداده بودیم! اینان در واقع آمدهاند که به خيال خود، اشتباهات امام(ره) را رفع کنند و ضررها را جبران کنند. وی با بیان اینکه سیاستمدارانی که نسبت به دین در عرصه سیاست بیاعتنایند، به دو گروه تقسیم میشوند، افزود: گروهی بر اساس تجربیاتی که از گذشته کسب کردهاند، فهمیدهاند که آمریکا حتی باوفاترین کارگزارانش را نیز رها، بلکه لجنمال میکند؛ لذا به شاه حتی برای درمان بیماریاش هم اجازه ورود به آمریکا را نداد، اما گروه دیگر معتقدند که اگر از همان ابتدا با آمریکا مذاکره و بدهوبستان کرده بودیم و مثلا نفت را میدادیم تا منافع آمریکا حاصل شود، برخی منافع خودمان نیز حاصل میشد و این همه خرابی و ویرانی و خسارت نمیديدیم و این همه افراد شهید نمیشدند. این افراد شاید با آمریکاییها نیز خوشوبشی هم کرده باشند و لذا تبلیغ ميکنند که آنها افراد بدی نیستند، بلکه به خاطر لجبازی ما و شعار مرگ بر آمریکا آنها چنین رفتاری داشته اند؛ لذا یکی از رئیسجمهورهای کشور گفته بود که دوست ندارد از مرگ در ادبیاتش استفاده کند. وی ادامه داد: اینها معتقدند امام(ره) میخواست به آمریکا زور بگوید، در حالی که باید با روشی جهانپسند مقابله کرد و اگر منافع آمریکا را تامین میکردیم، آمریکا هم برخی منافع ما را تامین میکرد. برجام امروز نیز در واقع به اجرا گذاشتن همین فکر است که هم منافع آمریکا تومین شود و هم منافع ما. مصباح اظهار داشت: همانگونه که بنده گفتهام، شما (برخی از اعضای موتلفه) از قدیمیترین دوستان بنده هستید و دوستانی بهتر از شما در زمینه سیاست و اجتماع نمیشناسم؛ این سخن جای خود را دارد، اما بدین معنا نیست که هر چه شما گفتید، من قبول میکنم و یا انتظار داشته باشم هر چه من گفتم، شما قبول کنید! اولا اگر ما کاملا افکارمان واحد بود که یک حزب میشدیم، ثانیا اگر توقع این بود که همه یک جور فکر کنند، پس تعدد احزاب چه معنا میدهد؟ وی با بیان اینکه البته نباید نفوذیها را راه داد و مراقب نفوذ بود، گفت: اگر احزاب واقعا اسلامی باشند و افراد نیز حد نصاب پایبندی به اسلام را داشته باشند، احتمال ضرر این گونه ارتباطات بسیار ضعیف است، اما واقعیت چیز دیگری است؛ واقعیت این است که همه افراد حد نصاب تعهد را ندارند؛ همه دم از شعارهایی میزنند، اما در موقع عمل، برخی از آنها لوازم شعارهایشان را فراموش میکنند.