حميد بقايي زماني اعلام كانديداتوري كرد كه يك هفته قبل از آن احمدينژاد بيانيه نوشته و گفته بود از كسي حمايت نميكند. همان زمان نوشتيم كه رييس دولت نهم ودهم اين بيانيه را به عمد منتشر كرد.
به گزارش روز نو؛ هدفش از آن بيانيه علاوه بر « رجعت دوباره» و «شكستن نهي»، تقابل با جمنا بود. او نميخواست كه سبد رايش توسط جمنا مصادره شود. ميتوان گفت اعلام كانديداتوري بقايي در مرتبه اي بالا براي اين است كه احمدينژاديها همچنان يكپارچه بمانند تا در صورت شكستن «نهي» به صحنه بيايند و در مرتبه اي ديگر دو هدف را دنبال ميكند. اول اينكه اجازه ندهند احمدينژاد توسط جمنا مصادره شود و دوم، بتوانند سبد راي را براي روزهاي انتخابات مديريت كنند.
خط و نشان براي رییس جمهور
از سوي ديگر بقايي همزمان با اعلام كانديداتوري، نامه سرگشادهاي نيز براي روحاني نوشت. نامهاي كه ادبياتش رايحه رييسدولت نهم و دهم را داشت. آنجا كه نوشته بود:« این نامه در صدد پاسخگویی به تهمت های فراوان نسبت داده شده به اینجانب به عنوان یک خادم کوچک مردم نیست، بلکه منعکس کننده نگرانی اینجانب نسبت به کشورم و همچنین اعلام خطردرباره یک جریان پیچیده در ساختار اداری کشور است». اين «خادم كوچك» با «اعلام خطر» پا به عرصه گذاشت و در مصاحبه با باشگاه خبرنگاران گفت: «شرایط به گونهای است که بنده تشخیص دادهام میتوانم وظیفه بزرگ ریاست جمهوری را به دوش بگیرم». او بيانيهاش را با همان دعاي معروف احمدينژاد شروع كرد و رقيبش را روحاني معرفي كرده و در مصاحبهاي گفته است: «بنده مستقل وارد عرصه انتخابات میشوم، البته نمیخواهم بگویم که رقیب شخص خاصی هستم. اگر آقای روحانی کاندیدا شود، رقیب اصلیاش بنده هستم».
پايكوبي براي يك تصميم
اما اعلام كانديداتوري بقايي در ميان هواداران احمدينژاد با استقبال روبهرو شد. سايتها و رسانههايشان خبر را با وسعت و شور بسياري پوشش دادند. يكي از كانالهاي مهم آنها نوشت: «بعد از نامه هفته گذشته احمدی نژاد، اعلام کاندیداتوری بقایی، آخرین میخ احمدی نژادیها به تابوت مصادره احمدی نژاد به نفع جمنا، قالیباف و امثالهم است». اين در واقع همان بخش اول اهداف كانديداتوري بقايي بود. معاون اجرايي احمدينژاد هر گونه تصميم گيري جمعي با احمدينژاد در اين باره را رد كرده است ولي با اين حال همه ميدانيم كه او بدون اجازه مشايي و احمدينژاد هيچ اقدامي انجام نمي دهد. همچنين لازم است اشاره كنيم كه روز پنجشنبه، احمدينژاد جلسهاي را در دفترش با عنوان ديدار با جمعي از اعضاي شوراي بازخواني خط امام(س) برگزار كرده بود كه به نظر ميرسد با اين تصميم مرتبط باشد.
گمانههايي براي واكنش به بقايي
واكنش اعتدالگرايان دولت در مورد اين كانديداتوري خوشحالي همراه با سكوت خواهد بود زيرا اين حضور ميتواند سبد راي دولت را تقويت كند. اصلاح طلبان سكوت را ترجيح ميدهند، چراكه اهداف او از اين كانديداتوري را ميشناسند.اما در طرف ديگر، اصولگرايان به شدت عصباني هستند و احتمال دارد جمنا و پياده نظام آن، به بقايي حمله كنند. ياران مشايي از او حمايت مستحكمي خواهند كرد و بخشي از اصولگرايان كه احمدينژاد را بدون مشايي ميخواستند به مقابله با او بر مي خيزند. جبههيكتا، برگرفته از وزراي سابق احمدينژاد با بقايي وارد تقابل و جنگ لفظي خواهند شد و ياران جليلي در سردرگمي به سر خواهند برد. آنها از سويي ناراحت اين حضور هستند زيرا ميتواند سبد رايشان را كوچك كند،اما از سو ي ديگرخوشحالي خواهند كرد. چراكه بقايي، سنگ بناي مخالفت با جمنا را به صورت علني پايهگذاري خواهد كرد. اين مساله، فرصت مناسبي براي جليلي است تا بتواند خود را همچنان به عنوان يك گزينه حفظ كند و مانع از اين شود كه جمنا به بهانه وحدت او را حذف كنند.
روحاني ضامن امنيت احمدينژاد!
همان گونه كه گفتيم، هدف دوم بقايي براي اعلام حضور، مديريت كردن سبد راي احمدينژاد است. احمدينژاديها به هيچ عنوان نميخواهند يك اصولگرا به پاستور راه پيدا كند. آنها حضور يك اصولگرا در پاستور را نه تنها با منافع آينده خودشان بلكه با «امنيت امروزشان» نيز در تعارض ميبينند. البته تحليلشان درباره خطر منافع بلند مدت درست است. آنها به خوبي فهميدند كه اگر يك اصولگرا رييسجمهور باشد، سال 1400 هرگز نميتوانند با او رقابت كنند اما با رقيبي از جناح ديگر ميتوانند وارد ميدان شوند. ضمن اينكه اين تحليل دروني براي آنها وجود دارد كه اگر يك اصولگرا پيروز انتخابات شود، با احمدينژاد (وبقيه) برخورد قضايي صورت ميگيرد. آرمانشهر كه از وبلاگنويسان نزديك به تيم مشايي است هفته گذشته نوشت: «احمدی نژاد در حد لولویی برای روحانی و اصلاحطلبان تحمل میشود و از طرف دیگر اصولگرایان و حامیانشان در مورد توانایی پیروزیشان بر روحانی و اصلاح طلبان بدون احمدی نژاد، اطمینان کافی ندارند. این شک و فقدان اعتماد به نفس، عامل دیگری برای تحمل شدن احمدی نژاد و يارانش و خودداری کانونهای قدرتطلب از خشک کردن ریشه احمدی نژاد است. روشن است که اگر این شک برطرف شود و کانونهای قدرت طلب به طریقی (مثلا پیروزی بر روحانی و اصلاح طلبان) اعتماد به نفس پیدا کنند و مطمئن شوند دیگر هیچ نیازی به احمدی نژاد ندارند، مولفه دیگر امنیت حداقلی احمدی نژادیها از بین خواهد رفت». او با همين مقدمه توصيه ميكند: «سیاست پیشنهادی بنده در انتخابات پیش رو، نحوه ای از مشارکت در انتخابات است که امنیت عزیزترین کسانمان با نتیجه آن بهتر تامین شود».
بقايي و ردصلاحيت
گفتني است تا سرنوشت پرونده قضايي و بازداشت طولاني مدت بقايي روشن نشود، نبايد از ردصلاحيت او حرف زد. كانديداتوري حق بقايي است مانند همه و اگر پرونده قضايي بقايي به سرانجام برسد آن زمان ميتوان راجع به ردصلاحيتش به داوري نشست. پس مهمتر از هر چيز، مطالبه سرنوشت قضايي پرونده اوست كه بيهيچ توضيح و ابهامي باز و همچنان بيسرانجام رها شده است. اما لحن بيان بقايي نشان ميدهد كه خودش نيز چندان به تاييد صلاحيت شدنش اعتقادي ندارد و حضورش در انتخابات بيشتر با همان هدف ساماندهي به سبد راي احمدينژاد است. او گفته: «هنوز برای قضاوت در رابطه با تایید و یا رد صلاحیتم در شورای نگهبان زود است». بقايي بدون موضعگيري خاص در اين باره،ازآن عبور ميكند. اما شك نداريم كه آنها براي روزهاي پس از ردصلاحيت نيز برنامه دارند. اين جماعت تجربه 92 و ردصلاحيت مشايي را پيش چشم دارند و حتما پلان ديگري در اين باره آماده كردهاند.
*قانون