
حمله سراسری تندروها به طرح تازه اصلاح طلبان
جنگ با آشتی
روزنو :نوزدهم بهمن ماه بود که رئیس دولت اصلاحات طرح «آشتی ملی» را در برابر تهدیدهای دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در داخل کشور و در آستانه سی و هشتمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ـ به عنوان استراتژی بازدارنده ـ مطرح کرد.
نوزدهم بهمن ماه بود که رئیس دولت اصلاحات طرح «آشتی ملی» را در برابر تهدیدهای دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در داخل کشور و در آستانه سی و هشتمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ـ به عنوان استراتژی بازدارنده ـ مطرح کرد.
به گزارش روز نو؛ این پیام البته صدای «مصالحه» از سوی اردوگاه اصلاحطلبی نیز تلقی میشود. صدایی که البته مسبوق به سابقه بوده و جریان تندرو نه تنها از آن استقبال نکرد، بلکه با فرافکنی این راهبرد ملی را با لعاب «براندازی» به افکار عمومی جامعه حقنه کرد. این مواضع البته سنت متصلب تندروهاست؛ چنان که حملات و توهینهای مکرر تندروها در سالهای اخیر به شخص آیتالله هاشمی در حیات و مماتش را باید در همین راستا ارزیابی کرد؛ پرواضح است که جریان مذکور با آیتالله هاشمی مشکل ایدئولوژیکی نداشتند، اما آن چیزی که جریان تندرو را به مرزبندی سیاسی با این شخصیت انقلابی کشاند، فرآیند و راهبرد «آشتی ملی» بود که اساس تفکر و حتی عملگرایی سیاسی آیتالله بر آن استوار شده بود. درست در روزهایی که چهرههای اصلاحات بر طرح «آشتی ملی» به عنوان متغیری اصلی در راستای ایجاد وحدت سیاسی در سطوح کلان نظام سیاسی تاکید میکردند، و در وضعیتی که اصلاحطلبان به ارتباط نزدیک با رهبری نظام به عنوان یک گزینه نگاه میکنند و سخنگوی حزب کارگزاران، رهبری را به عنوان فردی معرفی میکند که میتواند خلا آیتاللههاشمی را برای این جریان پر کند، گویی این فرآیند بیش از پیش، کام جریان تندرو را تلخ کرده است؛ در این مسئله البته نمیتوان تردیدی به دل راه داد که جریان رقیب برایش مهم است که جریان اصلاحات در جایگاهی قرار گیرد که آنها میپسندند؛ جایگاهی که جز تعارض سیاسی با نظام از آن مستفاد نمیشود. اما جریان اصلاحات با استفاده از تجربه زیسته سیاسی خود، به این درک از سیاست رسیده که در چنین تله سستی گرفتار نشود. تلهای که تندروها برای رسیدن به اهداف خود، هر وسیلهای حتی «آشتی ملی» هم توجیه پذیر میشود.
استقبال اصلاحطلبان، سکوت اصولگرایان
سخنان درباره «آشتی ملی» به موضوع داغ در فضای سیاسی کشور تبدیل شد. به گونهای که رسانههای همسو با اصلاحطلبان با وجود محدودیت در پوشش اخبار رئیس دولت اصلاحات به بررسی آن پرداختند. از سوی دیگر اغلب رسانههای اصولگرا یا در این باره سکوت کردند و یا به ذم آن پرداختند. طرح آشتی ملی با استقبال هواداران جریان اصلاحات در فضای مجازی نیز روبهرو شد و از سوی دیگر منتقدانی هم پیدا کرد که طرح مذکور را «بیفایده» دانستند.
«مصطفی تاجزاده»، فعال سیاسی برجسته اصلاحطلب در گفت و گویی با ایلنا به تشریح مفهوم «آشتی ملی» مورد نظر رئیس دولت اصلاحات پرداخت. بنا به گفته تاجزاده «آشتی ملی یعنی پذیرش تکثر از موضع برابری و یکسانی نه اینکه یکی از دیگری عذرخواهی کند یا توبهنامه بنویسد و مواردی از قبیل.» او گفت:«ما اگر اهل چنین کارهایی بودیم در سالهای گذشته که در زندان بودیم به چنین روشهایی متمسک میشدیم که خودمان را نجات دهیم و بتوانیم سهمی از حکومت را به خود اختصاص دهیم.»
«عبدالله رمضانزاده» سخنگوی دولت اصلاحات و نیز در گفت و گو با روزنامه قانون درباره ضرورت طرح بحث «آشتی ملی» اظهار کرد: «بگذارید این پیشنهاد را کمی عامیانه مطرح کنم. همه ما در یک کشتی نشستهایم و عدهای که زور بیشتری دارند، در حال سوراخ کردن کشتی هستند. در چنین شرایطی ما چه راهی داریم؟ چه کاری باید انجام دهیم؟ نگاه کنیم تا کشتی سوراخ شود و همه غرق شویم؟ یا اینکه گوشهای بنشینیم و از آنها بخواهیم در قبال سکوت ما کشتی را سوراخ نکنند تا مملکت از بین نرود! درست است که طرف مقابل حرف ما را نمیپذیرد، آیا باید به طرف بگوییم کشتی را سوراخ کن یا خود ما هم به بزرگتر کردن سوراخ کشتی کمک کنیم؟در چنین شرایطی باید آنقدر به او بگوییم تا متوجه شود که اگر کشتی سوراخ شود، همه غرق میشویم»
به دنبال براندازی نظام هستند!
اما موضوع مخالفت بخشی از چهرههای سیاسی اصولگرا سرانجام در موضعگیری آنها نمود پیدا کرد وبه حمله تبدیل شد.اگرچه برخی چهرههای تندرو از هر چیزی که بوی آشتی دهد، گریزانند ، اما موضعگیری کسی که روزگاری ریاست رسانه ملی را بر عهده داشته در نوع خود جالب توجه بود. عزتالله ضرغامی رئیس سابق سازمان صداوسیما با تاکید بر اینکه همراهی برخی افراد در سال ۸۸ ضربه سختی به ایران وارد کردند، گفت: «امروز نیز آنها با طرحهای جدید به دنبال ضربه زدن به نظام هستند.»
عزتالله ضرغامی پیش ازخطبههای نماز جمعه هفته گذشته در قم، با بیان اینکه رسانهها بعد از فوت آقایهاشمی رفسنجانی سروصدای زیادی به پا کردند، گفت: «در رسانهها اینگونه مطرح میشود که به دنبال بازسازی نظام یا یافتن رابط جدید برای اتصال مردم و مسئولان به رهبری هستند.»
وی با تاکید بر اینکه هدف این عده تنها براندازی نظام است، ادامه داد: شخص رهبری بهصورت مستقیم با مردم و مسئولان در ارتباط است و نظام جمهوری اسلامی نیازی به بازسازی ندارد. رئیس اسبق سازمان صداوسیما خاطرنشان کرد: آنچه نیاز به بازسازی دارد، عقاید عدهای از خواص است که دانسته یا ندانسته به نفوذ دشمن به کشور کمک میکنند.
نکته جالب توجه در ادامه صحبتهای ضرغامی در واقع تکرار همان چیزی بود که خود ناقض آن بود. وی با اشاره بهضرورت وحدت در کشور، اظهار داشت: «امروز بیش از همیشه به وحدت و انسجام نیازمندیم، همچنین لازم است از ایجاد دوگانگی و تفرقه در کشور جلوگیری کنیم.»
حمله کیهان به طرح «آشتی ملی»
حسین شریعتمداری که توهینها و برچسبهای وی به بدنه اصلاحطلبان در روزنامه کیهان به یک سنت تبدیل شده است، «آشتی ملی» را واژهای دانست که «این روزها اصحاب وطنفروش فتنه آمریکایی - اسرائیلی88 و شماری از مدعیان اصلاحات و اعتدال بر زبان و قلم دارند و ادعا میکنند که تحقق آن، مخصوصا برای مقابله با تهدیدهای اخیر آمریکا علیه کشورمان ضرورت حیاتی دارد.»
شریعتمداری که در ارجاع خبری به رسانهها و نظریهپردازان آمریکایی ـ اسرائیلی شهره است ـ که البته اگر هر رسانهای از جانب اصلاحطلبان چنین مشی را دنبال میکرد، طبیعتاً در مظان همان اتهام «اصحاب آمریکایی ـ اسرائیلی» قرار میگرفت ـ طرح آشتیملی را «از سوی جماعتی که برخی از آنان ننگ پادویی برای مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس را در کارنامه خود دارند و آشکارا دست به وطنفروشی زدهاند» دانست، که به گفته وی «ماموریت تازهای برای فتنهانگیزی و توطئهای دیگر در آستین داشته باشند.»
سیاست تقابلی به جای سیاست تعاملی تحلیل و تبیین دسیسهپندارانه از طرح «آشتی ملی» از سوی اصولگرایان به قرینه میتوان آن را راهبردی برای حذف سیاسی اصلاحطلبان ارزیابی کرد. راهبردی که هر چه به زمان انتخابات 96 نزدیک میشویم، صورت عمیقتری به خود میگیرد. اغلب رسانههای این جناح ایده «آشتی ملی» را «دسیسهای اصلاحطلبانه» توصیف کردند؛ روزنامه «صبح نو» نزدیک به محمدباقر قالیباف، شهردار تهران در شماره18بهمن خود از این ایده به عنوان چرخش سیاسی در اردوگاه اصلاحطلبان نام برد و نوشت: «حال میدانند که چهرهای در داخل جریان اصلاحات نمی تواند جایگزین آیتالله هاشمی و رابط این جریان با نظام باشد، نگران از حذف سیاسی خود برای همیشه هستند.
پایگاه خبری «جهان نیوز»، سایت متعلق به علیرضا زاکانی هم در همین روز با انتشار مطلبی این تصمیم را پردهای دیگر از نمایش جدید اصلاحطلبان در پساهاشمی توصیف کرد.
قرارگاه سایبری «عمار» هم از رسانههایی بود که به این موضوع واکنش نشان داد و عنوان کرد؛ «خاتمی و برخی از چهرههای شاخص اصلاحات طی چند روز اخیر به یک جمعبندی رسیدند که نامهای خطاب به مقام معظم رهبری بنویسند و بابت نقش خود در این غائله عذرخواهی کنند که
البته در مورد لحن و ادبیات نامه به توافق نرسیدهاند.»
در این میان برخی راستگرایان سنتی چون محمدرضا باهنر از موضع دفاع از مواضع اصلاحطلبان در طرح آشتی ملی برآمد و وارد شدن خاتمی به عنوان یک فعال سیاسی در عرصه کشور را «برکتی» برای نظام دانستند. اگرچه این نوع سخنان باهنر با مطرح کردن این شرط بود که «آقای خاتمی با یک موضعگیری رسمی عدم اپوزیسیون بودن خود را به اثبات برساند.»
موضوعات فوق نشان میدهد که جریان تندرو در یک کد سیاسی مشخص با هم به اجماع رسیدهاند: حذف اصلاحطلبان از حیات سیاسی ایران. و آن نیز تنها از طریق منتفی کردن هرگونه امکان آشتی ملی میسر است. پس عجیب نیست که گزینه جنگ با آشتی را انتخاب کنند.
*همدلي
به گزارش روز نو؛ این پیام البته صدای «مصالحه» از سوی اردوگاه اصلاحطلبی نیز تلقی میشود. صدایی که البته مسبوق به سابقه بوده و جریان تندرو نه تنها از آن استقبال نکرد، بلکه با فرافکنی این راهبرد ملی را با لعاب «براندازی» به افکار عمومی جامعه حقنه کرد. این مواضع البته سنت متصلب تندروهاست؛ چنان که حملات و توهینهای مکرر تندروها در سالهای اخیر به شخص آیتالله هاشمی در حیات و مماتش را باید در همین راستا ارزیابی کرد؛ پرواضح است که جریان مذکور با آیتالله هاشمی مشکل ایدئولوژیکی نداشتند، اما آن چیزی که جریان تندرو را به مرزبندی سیاسی با این شخصیت انقلابی کشاند، فرآیند و راهبرد «آشتی ملی» بود که اساس تفکر و حتی عملگرایی سیاسی آیتالله بر آن استوار شده بود. درست در روزهایی که چهرههای اصلاحات بر طرح «آشتی ملی» به عنوان متغیری اصلی در راستای ایجاد وحدت سیاسی در سطوح کلان نظام سیاسی تاکید میکردند، و در وضعیتی که اصلاحطلبان به ارتباط نزدیک با رهبری نظام به عنوان یک گزینه نگاه میکنند و سخنگوی حزب کارگزاران، رهبری را به عنوان فردی معرفی میکند که میتواند خلا آیتاللههاشمی را برای این جریان پر کند، گویی این فرآیند بیش از پیش، کام جریان تندرو را تلخ کرده است؛ در این مسئله البته نمیتوان تردیدی به دل راه داد که جریان رقیب برایش مهم است که جریان اصلاحات در جایگاهی قرار گیرد که آنها میپسندند؛ جایگاهی که جز تعارض سیاسی با نظام از آن مستفاد نمیشود. اما جریان اصلاحات با استفاده از تجربه زیسته سیاسی خود، به این درک از سیاست رسیده که در چنین تله سستی گرفتار نشود. تلهای که تندروها برای رسیدن به اهداف خود، هر وسیلهای حتی «آشتی ملی» هم توجیه پذیر میشود.
استقبال اصلاحطلبان، سکوت اصولگرایان
سخنان درباره «آشتی ملی» به موضوع داغ در فضای سیاسی کشور تبدیل شد. به گونهای که رسانههای همسو با اصلاحطلبان با وجود محدودیت در پوشش اخبار رئیس دولت اصلاحات به بررسی آن پرداختند. از سوی دیگر اغلب رسانههای اصولگرا یا در این باره سکوت کردند و یا به ذم آن پرداختند. طرح آشتی ملی با استقبال هواداران جریان اصلاحات در فضای مجازی نیز روبهرو شد و از سوی دیگر منتقدانی هم پیدا کرد که طرح مذکور را «بیفایده» دانستند.
«مصطفی تاجزاده»، فعال سیاسی برجسته اصلاحطلب در گفت و گویی با ایلنا به تشریح مفهوم «آشتی ملی» مورد نظر رئیس دولت اصلاحات پرداخت. بنا به گفته تاجزاده «آشتی ملی یعنی پذیرش تکثر از موضع برابری و یکسانی نه اینکه یکی از دیگری عذرخواهی کند یا توبهنامه بنویسد و مواردی از قبیل.» او گفت:«ما اگر اهل چنین کارهایی بودیم در سالهای گذشته که در زندان بودیم به چنین روشهایی متمسک میشدیم که خودمان را نجات دهیم و بتوانیم سهمی از حکومت را به خود اختصاص دهیم.»
«عبدالله رمضانزاده» سخنگوی دولت اصلاحات و نیز در گفت و گو با روزنامه قانون درباره ضرورت طرح بحث «آشتی ملی» اظهار کرد: «بگذارید این پیشنهاد را کمی عامیانه مطرح کنم. همه ما در یک کشتی نشستهایم و عدهای که زور بیشتری دارند، در حال سوراخ کردن کشتی هستند. در چنین شرایطی ما چه راهی داریم؟ چه کاری باید انجام دهیم؟ نگاه کنیم تا کشتی سوراخ شود و همه غرق شویم؟ یا اینکه گوشهای بنشینیم و از آنها بخواهیم در قبال سکوت ما کشتی را سوراخ نکنند تا مملکت از بین نرود! درست است که طرف مقابل حرف ما را نمیپذیرد، آیا باید به طرف بگوییم کشتی را سوراخ کن یا خود ما هم به بزرگتر کردن سوراخ کشتی کمک کنیم؟در چنین شرایطی باید آنقدر به او بگوییم تا متوجه شود که اگر کشتی سوراخ شود، همه غرق میشویم»
به دنبال براندازی نظام هستند!
اما موضوع مخالفت بخشی از چهرههای سیاسی اصولگرا سرانجام در موضعگیری آنها نمود پیدا کرد وبه حمله تبدیل شد.اگرچه برخی چهرههای تندرو از هر چیزی که بوی آشتی دهد، گریزانند ، اما موضعگیری کسی که روزگاری ریاست رسانه ملی را بر عهده داشته در نوع خود جالب توجه بود. عزتالله ضرغامی رئیس سابق سازمان صداوسیما با تاکید بر اینکه همراهی برخی افراد در سال ۸۸ ضربه سختی به ایران وارد کردند، گفت: «امروز نیز آنها با طرحهای جدید به دنبال ضربه زدن به نظام هستند.»
عزتالله ضرغامی پیش ازخطبههای نماز جمعه هفته گذشته در قم، با بیان اینکه رسانهها بعد از فوت آقایهاشمی رفسنجانی سروصدای زیادی به پا کردند، گفت: «در رسانهها اینگونه مطرح میشود که به دنبال بازسازی نظام یا یافتن رابط جدید برای اتصال مردم و مسئولان به رهبری هستند.»
وی با تاکید بر اینکه هدف این عده تنها براندازی نظام است، ادامه داد: شخص رهبری بهصورت مستقیم با مردم و مسئولان در ارتباط است و نظام جمهوری اسلامی نیازی به بازسازی ندارد. رئیس اسبق سازمان صداوسیما خاطرنشان کرد: آنچه نیاز به بازسازی دارد، عقاید عدهای از خواص است که دانسته یا ندانسته به نفوذ دشمن به کشور کمک میکنند.
نکته جالب توجه در ادامه صحبتهای ضرغامی در واقع تکرار همان چیزی بود که خود ناقض آن بود. وی با اشاره بهضرورت وحدت در کشور، اظهار داشت: «امروز بیش از همیشه به وحدت و انسجام نیازمندیم، همچنین لازم است از ایجاد دوگانگی و تفرقه در کشور جلوگیری کنیم.»
حمله کیهان به طرح «آشتی ملی»
حسین شریعتمداری که توهینها و برچسبهای وی به بدنه اصلاحطلبان در روزنامه کیهان به یک سنت تبدیل شده است، «آشتی ملی» را واژهای دانست که «این روزها اصحاب وطنفروش فتنه آمریکایی - اسرائیلی88 و شماری از مدعیان اصلاحات و اعتدال بر زبان و قلم دارند و ادعا میکنند که تحقق آن، مخصوصا برای مقابله با تهدیدهای اخیر آمریکا علیه کشورمان ضرورت حیاتی دارد.»
شریعتمداری که در ارجاع خبری به رسانهها و نظریهپردازان آمریکایی ـ اسرائیلی شهره است ـ که البته اگر هر رسانهای از جانب اصلاحطلبان چنین مشی را دنبال میکرد، طبیعتاً در مظان همان اتهام «اصحاب آمریکایی ـ اسرائیلی» قرار میگرفت ـ طرح آشتیملی را «از سوی جماعتی که برخی از آنان ننگ پادویی برای مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس را در کارنامه خود دارند و آشکارا دست به وطنفروشی زدهاند» دانست، که به گفته وی «ماموریت تازهای برای فتنهانگیزی و توطئهای دیگر در آستین داشته باشند.»
سیاست تقابلی به جای سیاست تعاملی تحلیل و تبیین دسیسهپندارانه از طرح «آشتی ملی» از سوی اصولگرایان به قرینه میتوان آن را راهبردی برای حذف سیاسی اصلاحطلبان ارزیابی کرد. راهبردی که هر چه به زمان انتخابات 96 نزدیک میشویم، صورت عمیقتری به خود میگیرد. اغلب رسانههای این جناح ایده «آشتی ملی» را «دسیسهای اصلاحطلبانه» توصیف کردند؛ روزنامه «صبح نو» نزدیک به محمدباقر قالیباف، شهردار تهران در شماره18بهمن خود از این ایده به عنوان چرخش سیاسی در اردوگاه اصلاحطلبان نام برد و نوشت: «حال میدانند که چهرهای در داخل جریان اصلاحات نمی تواند جایگزین آیتالله هاشمی و رابط این جریان با نظام باشد، نگران از حذف سیاسی خود برای همیشه هستند.
پایگاه خبری «جهان نیوز»، سایت متعلق به علیرضا زاکانی هم در همین روز با انتشار مطلبی این تصمیم را پردهای دیگر از نمایش جدید اصلاحطلبان در پساهاشمی توصیف کرد.
قرارگاه سایبری «عمار» هم از رسانههایی بود که به این موضوع واکنش نشان داد و عنوان کرد؛ «خاتمی و برخی از چهرههای شاخص اصلاحات طی چند روز اخیر به یک جمعبندی رسیدند که نامهای خطاب به مقام معظم رهبری بنویسند و بابت نقش خود در این غائله عذرخواهی کنند که
البته در مورد لحن و ادبیات نامه به توافق نرسیدهاند.»
در این میان برخی راستگرایان سنتی چون محمدرضا باهنر از موضع دفاع از مواضع اصلاحطلبان در طرح آشتی ملی برآمد و وارد شدن خاتمی به عنوان یک فعال سیاسی در عرصه کشور را «برکتی» برای نظام دانستند. اگرچه این نوع سخنان باهنر با مطرح کردن این شرط بود که «آقای خاتمی با یک موضعگیری رسمی عدم اپوزیسیون بودن خود را به اثبات برساند.»
موضوعات فوق نشان میدهد که جریان تندرو در یک کد سیاسی مشخص با هم به اجماع رسیدهاند: حذف اصلاحطلبان از حیات سیاسی ایران. و آن نیز تنها از طریق منتفی کردن هرگونه امکان آشتی ملی میسر است. پس عجیب نیست که گزینه جنگ با آشتی را انتخاب کنند.
*همدلي