
امیر محبیان:
باهنر دوست دارد کارگردانی کند کاندیدا نمیشود
روزنو :هردم از این باغ بری میرسد... اصولگرایان و رقابت با حسن روحانی در انتخابات 96، آنقدر حیاتی شده که هر بار از خیمه اصولگرایی، رهبری معرفی میشود؛ رهبری که قرار است در انتخابات 96، قدرت را از رئیس دولت یازدهم بستاند و خود برجایگاه بزرگان تکیه زند. و دراین میان هر حزبی در جناح راست از سر سهمخواهی یا ابراز وجود، یا شاید هم تشنگی و شیفتگی برای خدمت!
هردم از این باغ بری میرسد... اصولگرایان و رقابت با حسن روحانی در انتخابات 96، آنقدر حیاتی شده که هر بار از خیمه اصولگرایی، رهبری معرفی میشود؛ رهبری که قرار است در انتخابات 96، قدرت را از رئیس دولت یازدهم بستاند و خود برجایگاه بزرگان تکیه زند. و دراین میان هر حزبی در جناح راست از سر سهمخواهی یا ابراز وجود، یا شاید هم تشنگی و شیفتگی برای خدمت!
به گزارش روز نو، کاندیدایی را به عنوان گزینه نهایی خود مطرح میکند. کاندیدایی که البته بعضا تعجب خیلیها را برمیانگیزاند و گاهی هم باعث خود تکذیبی میشود! درست مثل معرفی " میرسلیم " از سوی حزب موتلفه، به عنوان کاندیدای نهایی این حزب برای انتخابات 96. آنقدر گمنامیاین چهره آن هم به عنوان نامزد ریاست جمهوری! بیخ پیدا کرد و باعث دردسر و بعضا سوژهها شد که خود حزب موتلفه کاندیداتوری میرسلیم را نصفه و نیمه! تکذیب کرد. از طرفی دیگر محسن کوهکن نایب رئیس جبهه پیروان هم در گفتگو با فارس، خبر از این میدهد که رایزنیها با باهنر شروع شده تا او راضی شود به آمدن. جبهه پیروان گفته که نظر نهایی این جبهه نامزدی «باهنر» در انتخابات 96 است. جبهه پیروان خط امام(ره) و رهبری ائتلافی از ۱۷ گروه سیاسی محافظهکار در ایران است. در حالی که بسیاری از این 17 گروه خودشان میخواهند جدای از باهنر هم، گزینههای دیگری معرفی کنند.
اصرار احزاب اصولگرا بر معرفی یک نامزد جداگانه حتی ناآشنا برای معرفی، تاکید بر نامهایی چون قالیباف و جلیلی که قبلا آزمون خود را پس داده و در انتخابات شکست خوردهاند و یا معرفی محمدرضا باهنر که بارها اعلام داشته، تمایلی به کاندیداتوری ندارد و حتی خیلیها کنارهگیریاش از انتخابات مجلس را دال بر هراس او از رای نیاوری میدانستند... این سوال را ایجاد میکند که آیا واقعا اصولگرایان تا این حد کفگیرشان به ته دیگ خورده است که باید به شکست خوردههای همیشگی و یا گمنامان سیاست در جناح راست روی بیاورند؟ امیرمحبیان تئوریسین جناح راست، استاد دانشگاه و فعال سیاسی در اینباره به پرسشهای ما پاسخ میدهد.
** آقای محبیان، صحبت از این شده که محمدرضا باهنر کاندیدای نهایی جبهه پیروان رهبری است، چه قدر فکر میکنید باهنر خود در چنین شرایطی، آن هم بارها با اعلام اینکه برای انتخابات ریاست جمهوری از مجلس کنارهگیری نکرده است و یا کاندیدای ریاست جمهوری نمیشود، پای به عرصه بگذارد؟
هم از لحاظ تحلیل شخصیت مهندس باهنر که بیشتر دوست دارد کارگردان باشد تا بازیگر و هم براساس اطلاعاتی که دارم؛ آقای مهندس باهنر نامزد ریاست جمهوری نخواهد شد. اگر چه بی گمان از باتجربهترین و لایق ترین نیروهای اصولگرا به شمار می رود.
** اساسا باهنر تا چه میزان گزینه رای آوری برای جناح اصولگراست؟
حضور باهنر قطعا میتوانست از جهاتی راهگشا باشد و با حضور او بعضی از کاندیداهای اصولگرا وعقلا باید کنار میرفتند ولی همان طور که تاکید کردم تقریبا نامزدی مهندس باهنر منتفی است و او بیشتر نیرویش را در تعیین نامزد نهایی اصولگرایان به کار خواهد گرفت.
** ولی باهنر همیشه از لفظ " فعلا برای کاندیداتوری نمیآیم " استفاده میکرد.
عقل و ادبیات سیاسی حکم میکند که فرد هیچگاه قاطعانه نظر ندهد زیرا ما در مورد آینده دارای علم غیب نیستیم. مهندس باهنر هم از سیاسیون نخبه ایران است و از قاعده عدم قطعیت در بیان استفاده میکند.
** در باره میر سلیم چه طور؟ چرا موتلفه به سراغ چهرهای رفته که سالها از عرصه سیاست دور بوده است؟
ظاهرا هنوز کاندیدای موتلفه قطعیت پیدا نکرده و یا اگر هم برای خودشان مشخص شده باشد؛ هنوز رسما اعلام نشده است. به گمانم بعضی از جریانات رقیب در پی آن هستند که هر احتمالی را با طرح زودهنگام و سپس تهاجم تبلیغاتی حذف کنند. میرسلیم فرد با تجربه ای است ولی باید تا زمان مطرح شدن نهایی کاندیداها صبر کرد.بر این باورم که موتلفه تا کنون مطیع ترین رفتار را در مورد تصمیم اصولگرایان داشته است؛ دلیلی نمیبینیم که مدعی تغییری در خطمشی موتلفه باشیم.
** آیا واقعا او (میرسلیم )یک گزینه انحرافی برای کسانی چون قالیباف و... است یا موتلفه صرفا خواسته سهم خواهی اش را نشان میدهد؟
ابتدا باید منتظر اعلام نهایی بود؛ به گمانم موتلفه مایل است که در هر چانه زنی درونی جناح، دست پری داشته باشد. عقلا و برپایه اصول رفتارهای سیاسی، کارشان غلط نیست.
** چرا همه احزاب اصولگرا اصرار بر معرفی یک گزینه برای خود دارند؟ آیا این نشانه تشتت است؟
چانهزنی در یک جناح باید درونی باشد تا تصویری از تشتت جناحی و گروهی ایجاد نکند؛ ولی به هر حال فعلا اصولگرایان از این روند تبعیت نمیکنند. این فرآیند بیش از آن که نشان از تشتت باشد نشان از آن دارد که مدیریت جناح در کنترل اوضاع توانمند عمل نکرده است. البته زیاد تقصیر هم ندارند؛ حرف شنوی و انسجام جناحی آسیب دیده است.
** روی هم رفته، اصولگرایان به نامهایی چون قالیباف و جلیلی که قبلا شانس خودشان را امتحان کردند و گزینههای رایآوری نبودند میتواند امیدوار باشد و یا کسی مثل باهنر که گفته میشد به خاطر عدم رایآوری، در سال 94 کاندیدا نشد؟
گفتم، مهندس باهنر به احتمال قریب به یقین در شرایط فعلی نامزد نمیشود؛ اما مقبولیت کاندیداهای نهایی بستگی به فضای غالب هم دارد. اگر فضای انتخاباتی به سمت گزینش بر روی محور برجام باشد طبیعتا جلیلی مدعی خواهد بود ولی اگر فضای انتخاباتی حول محور کارآمدی سامان یابد؛ فردی در سطح مدیریت، قالیباف امکان طرح خود را خواهد داشت.
** آیا نامهای قبلا شکست خورده و یا گمنام، به عنوان کاندیداهای اصولگرایان در انتخابات 96، به معنی قحط الرجالی در جریان اصولگرایی است؟
این تلقین که قبلا فردی شکست خورده پس مجددا شکست خواهد خورد، فرضی غلط است. سیاستمدار هوشمند و با اعتماد به نفس اگر صدبار هم زمین خورد بازهم باید برخیزد. اتفاقا کسی که با یک شکست از میدان خارج شود اساسا لیاقت نام سیاستمدار را هم ندارد. هر شکستی میتواند مقدمه پیروزی باشد. بزرگان تاریخ پس از صدها بار شکست توانسته اند برپای خود بایستند. نامزدی انتخابات به یک معنا نبرد ارادههاست. ارادههای ضعیف اگر هم پیروز شوند؛ نهایتا شکست را به ملت تحمیل خواهند کرد.
** در شرایط فعلی عاقلانه ترین کاری که جریان اصولگرایی میتواند انجام دهد چیست؟
همواره گفتهام که اصولگرایان باید بازنگری و نوسازی فکری و تشکیلاتی کنند. بدون سامان دهی مجدد و نوسازی در عرصه فکرو برنامه و تشکیلات، پیروزی اگر هم به دست آید پایدار نخواهد بود. البته نمیتوان جناح را تعطیل کرد و آنگاه به نوسازی پرداخت. اصلاح جناح مثل تعمیر کشتی در دریا و در حین حرکت است.
** آیا اصولگرایان میتوانند با چیزی به نام تغییر فاز و جذب آرای خاکستری پیروز رقابت با روحانی شوند؟
خیر؛ با شناختی که از فضای مصطلح به خاکستری داریم این فضا و مطالباتش چندان با خواست اصولگرایان همخوانی ندارد. البته بخش مطالبات اقتصادی جامعه که در حال پررنگ تر شدن است؛ میتواند پتانسیل رای برای اصولگرایان باشد.
باهنر به احتمال قریب به یقین در شرایط فعلی نامزد نمیشود؛اما مقبولیت کاندیداهای نهایی بستگی به فضای غالب هم دارد.اگر فضای انتخاباتی به سمت گزینش بر روی محور برجام باشد طبیعتا جلیلی مدعی خواهد بود ولی اگر فضای انتخاباتی حول محور کارآمدی سامان یابد؛فردی در سطح مدیریت، قالیباف امکان طرح خود را خواهد داشت
با شناختی که از فضای مصطلح به خاکستری داریم این فضا و مطالباتش چندان با خواست اصولگرایان همخوانی ندارد. البته بخش مطالبات اقتصادی جامعه که در حال پررنگ تر شدن است؛ میتواند پتانسیل رای برای اصولگرایان باشد.
*آفتاب يزد
به گزارش روز نو، کاندیدایی را به عنوان گزینه نهایی خود مطرح میکند. کاندیدایی که البته بعضا تعجب خیلیها را برمیانگیزاند و گاهی هم باعث خود تکذیبی میشود! درست مثل معرفی " میرسلیم " از سوی حزب موتلفه، به عنوان کاندیدای نهایی این حزب برای انتخابات 96. آنقدر گمنامیاین چهره آن هم به عنوان نامزد ریاست جمهوری! بیخ پیدا کرد و باعث دردسر و بعضا سوژهها شد که خود حزب موتلفه کاندیداتوری میرسلیم را نصفه و نیمه! تکذیب کرد. از طرفی دیگر محسن کوهکن نایب رئیس جبهه پیروان هم در گفتگو با فارس، خبر از این میدهد که رایزنیها با باهنر شروع شده تا او راضی شود به آمدن. جبهه پیروان گفته که نظر نهایی این جبهه نامزدی «باهنر» در انتخابات 96 است. جبهه پیروان خط امام(ره) و رهبری ائتلافی از ۱۷ گروه سیاسی محافظهکار در ایران است. در حالی که بسیاری از این 17 گروه خودشان میخواهند جدای از باهنر هم، گزینههای دیگری معرفی کنند.
اصرار احزاب اصولگرا بر معرفی یک نامزد جداگانه حتی ناآشنا برای معرفی، تاکید بر نامهایی چون قالیباف و جلیلی که قبلا آزمون خود را پس داده و در انتخابات شکست خوردهاند و یا معرفی محمدرضا باهنر که بارها اعلام داشته، تمایلی به کاندیداتوری ندارد و حتی خیلیها کنارهگیریاش از انتخابات مجلس را دال بر هراس او از رای نیاوری میدانستند... این سوال را ایجاد میکند که آیا واقعا اصولگرایان تا این حد کفگیرشان به ته دیگ خورده است که باید به شکست خوردههای همیشگی و یا گمنامان سیاست در جناح راست روی بیاورند؟ امیرمحبیان تئوریسین جناح راست، استاد دانشگاه و فعال سیاسی در اینباره به پرسشهای ما پاسخ میدهد.
** آقای محبیان، صحبت از این شده که محمدرضا باهنر کاندیدای نهایی جبهه پیروان رهبری است، چه قدر فکر میکنید باهنر خود در چنین شرایطی، آن هم بارها با اعلام اینکه برای انتخابات ریاست جمهوری از مجلس کنارهگیری نکرده است و یا کاندیدای ریاست جمهوری نمیشود، پای به عرصه بگذارد؟
هم از لحاظ تحلیل شخصیت مهندس باهنر که بیشتر دوست دارد کارگردان باشد تا بازیگر و هم براساس اطلاعاتی که دارم؛ آقای مهندس باهنر نامزد ریاست جمهوری نخواهد شد. اگر چه بی گمان از باتجربهترین و لایق ترین نیروهای اصولگرا به شمار می رود.
** اساسا باهنر تا چه میزان گزینه رای آوری برای جناح اصولگراست؟
حضور باهنر قطعا میتوانست از جهاتی راهگشا باشد و با حضور او بعضی از کاندیداهای اصولگرا وعقلا باید کنار میرفتند ولی همان طور که تاکید کردم تقریبا نامزدی مهندس باهنر منتفی است و او بیشتر نیرویش را در تعیین نامزد نهایی اصولگرایان به کار خواهد گرفت.
** ولی باهنر همیشه از لفظ " فعلا برای کاندیداتوری نمیآیم " استفاده میکرد.
عقل و ادبیات سیاسی حکم میکند که فرد هیچگاه قاطعانه نظر ندهد زیرا ما در مورد آینده دارای علم غیب نیستیم. مهندس باهنر هم از سیاسیون نخبه ایران است و از قاعده عدم قطعیت در بیان استفاده میکند.
** در باره میر سلیم چه طور؟ چرا موتلفه به سراغ چهرهای رفته که سالها از عرصه سیاست دور بوده است؟
ظاهرا هنوز کاندیدای موتلفه قطعیت پیدا نکرده و یا اگر هم برای خودشان مشخص شده باشد؛ هنوز رسما اعلام نشده است. به گمانم بعضی از جریانات رقیب در پی آن هستند که هر احتمالی را با طرح زودهنگام و سپس تهاجم تبلیغاتی حذف کنند. میرسلیم فرد با تجربه ای است ولی باید تا زمان مطرح شدن نهایی کاندیداها صبر کرد.بر این باورم که موتلفه تا کنون مطیع ترین رفتار را در مورد تصمیم اصولگرایان داشته است؛ دلیلی نمیبینیم که مدعی تغییری در خطمشی موتلفه باشیم.
** آیا واقعا او (میرسلیم )یک گزینه انحرافی برای کسانی چون قالیباف و... است یا موتلفه صرفا خواسته سهم خواهی اش را نشان میدهد؟
ابتدا باید منتظر اعلام نهایی بود؛ به گمانم موتلفه مایل است که در هر چانه زنی درونی جناح، دست پری داشته باشد. عقلا و برپایه اصول رفتارهای سیاسی، کارشان غلط نیست.
** چرا همه احزاب اصولگرا اصرار بر معرفی یک گزینه برای خود دارند؟ آیا این نشانه تشتت است؟
چانهزنی در یک جناح باید درونی باشد تا تصویری از تشتت جناحی و گروهی ایجاد نکند؛ ولی به هر حال فعلا اصولگرایان از این روند تبعیت نمیکنند. این فرآیند بیش از آن که نشان از تشتت باشد نشان از آن دارد که مدیریت جناح در کنترل اوضاع توانمند عمل نکرده است. البته زیاد تقصیر هم ندارند؛ حرف شنوی و انسجام جناحی آسیب دیده است.
** روی هم رفته، اصولگرایان به نامهایی چون قالیباف و جلیلی که قبلا شانس خودشان را امتحان کردند و گزینههای رایآوری نبودند میتواند امیدوار باشد و یا کسی مثل باهنر که گفته میشد به خاطر عدم رایآوری، در سال 94 کاندیدا نشد؟
گفتم، مهندس باهنر به احتمال قریب به یقین در شرایط فعلی نامزد نمیشود؛ اما مقبولیت کاندیداهای نهایی بستگی به فضای غالب هم دارد. اگر فضای انتخاباتی به سمت گزینش بر روی محور برجام باشد طبیعتا جلیلی مدعی خواهد بود ولی اگر فضای انتخاباتی حول محور کارآمدی سامان یابد؛ فردی در سطح مدیریت، قالیباف امکان طرح خود را خواهد داشت.
** آیا نامهای قبلا شکست خورده و یا گمنام، به عنوان کاندیداهای اصولگرایان در انتخابات 96، به معنی قحط الرجالی در جریان اصولگرایی است؟
این تلقین که قبلا فردی شکست خورده پس مجددا شکست خواهد خورد، فرضی غلط است. سیاستمدار هوشمند و با اعتماد به نفس اگر صدبار هم زمین خورد بازهم باید برخیزد. اتفاقا کسی که با یک شکست از میدان خارج شود اساسا لیاقت نام سیاستمدار را هم ندارد. هر شکستی میتواند مقدمه پیروزی باشد. بزرگان تاریخ پس از صدها بار شکست توانسته اند برپای خود بایستند. نامزدی انتخابات به یک معنا نبرد ارادههاست. ارادههای ضعیف اگر هم پیروز شوند؛ نهایتا شکست را به ملت تحمیل خواهند کرد.
** در شرایط فعلی عاقلانه ترین کاری که جریان اصولگرایی میتواند انجام دهد چیست؟
همواره گفتهام که اصولگرایان باید بازنگری و نوسازی فکری و تشکیلاتی کنند. بدون سامان دهی مجدد و نوسازی در عرصه فکرو برنامه و تشکیلات، پیروزی اگر هم به دست آید پایدار نخواهد بود. البته نمیتوان جناح را تعطیل کرد و آنگاه به نوسازی پرداخت. اصلاح جناح مثل تعمیر کشتی در دریا و در حین حرکت است.
** آیا اصولگرایان میتوانند با چیزی به نام تغییر فاز و جذب آرای خاکستری پیروز رقابت با روحانی شوند؟
خیر؛ با شناختی که از فضای مصطلح به خاکستری داریم این فضا و مطالباتش چندان با خواست اصولگرایان همخوانی ندارد. البته بخش مطالبات اقتصادی جامعه که در حال پررنگ تر شدن است؛ میتواند پتانسیل رای برای اصولگرایان باشد.
باهنر به احتمال قریب به یقین در شرایط فعلی نامزد نمیشود؛اما مقبولیت کاندیداهای نهایی بستگی به فضای غالب هم دارد.اگر فضای انتخاباتی به سمت گزینش بر روی محور برجام باشد طبیعتا جلیلی مدعی خواهد بود ولی اگر فضای انتخاباتی حول محور کارآمدی سامان یابد؛فردی در سطح مدیریت، قالیباف امکان طرح خود را خواهد داشت
با شناختی که از فضای مصطلح به خاکستری داریم این فضا و مطالباتش چندان با خواست اصولگرایان همخوانی ندارد. البته بخش مطالبات اقتصادی جامعه که در حال پررنگ تر شدن است؛ میتواند پتانسیل رای برای اصولگرایان باشد.
*آفتاب يزد