به شما چه مرد و زنی که به هتل می روند، چه نسبتی با هم دارند؟ | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۲۲
کد خبر: ۲۴۲۶۸
تاریخ انتشار: ۰۰:۵۹ - ۲۲ مرداد ۱۳۹۲
روزنو- حجت الاسلام محمدرضا زائری، نویسنده و کارشناس مسائل فرهنگی و دینی جوانان در گفت و گوی مشروحی با سایت شفقنا گفت: * اولین آیاتی که بر پیامبر(ص) نازل شد، چه بود؟ «اقرا و ربک الاکرم الذی علم بالقلم»، بحث از معرفت، آگاهی، کرامت، قلم، دانستن، فهمیدن، نوشتن و خواندن است. سال ها گذشت و بحثی از حرمت شراب یا وجوب حجاب و اینها نبود.این به چه معناست؟ خدا اول نیامد بگوید روزه بگیرید!نماز بخوانید!حجاب داشته باشید! شراب نخورید! گناه نکنید! بلکه در ابتدا به مخاطب خود گفت تو عزیزی، کریمی و گوهر وجودت ارزشمند است، پس از آن گفت که حیف است گوهری مثل تو آلوده شود و وجود ارزشمندی مثل تو دست و پایش در بند وزنجیر باشد، بیا تا من کمکت کنم، آزادت کنم، دستت را بگیرم. بعد به مرورآیات و احکام دیگر و مسایل دیگر نازل شد. * اما ما چه می کنیم؟ اولین موضوعی که به او می گوییم این است که نماز بخوان!بدون اینکه مقدمات آن را فراهم کرده باشیم. باید در ابتدا به او گفته که عزیز و کریم است و برای همین باید نماز بخواند.تفاوت برخورد را بینید، ناظم مدرسه می تواند وقتی دید دانش آموزی با موی بلند آمده است، به او بگوید چه قدر قشنگ شدی و بعد دردفتر از او بخواهد برای حفظ نظم عمومی مدرسه موهایش را کوتاه کند. یک برخورد دیگر این است که تا موهای بلند را می بیند، داد و فریاد و بی احترامی کند و احساس نفرت ایجاد کند. * تا آزادی نباشد اصلا انتخاب معنی ندارد و دینداری و زندگی معنوی جز با انتخاب آگاهانه معنی نمی دهد. به طور مثال اگر یک نفر را در اتاق محبوس کنید و از اذان صبح تا مغرب به او غذا ندهید، هیچ فقیهی نمی پذیرد که او روزه بوده است. اگر به کسی که اعتقادی به نماز ندارد و مسلمان نیست، نماز خواندن را آموزش دهید و بگویید فیلم بازی کن تا فیلمبرداری کنیم، اگر همه ارکان نماز را هم کامل انجام دهد، نماز او نماز به شمار نمی رود اما از سوی دیگر اگر کسی روزه باشد و به زور چیزی را در حلقش بریزند، همه فقها می گویند روزه او درست است. کسی نماز می خواند، دست و پای او را ببندند به یک چوبه دار ببندند یا دهانش را ببندند و اجازه ندهند ذکر بگوید، همه فقها می گویند در همان حال نمازش درست است. مهم این است که بدون انتخاب آگاهانه، دین معنی پیدا نمی کند و انتخاب آگاهانه جزبا آزادی، مقدور نیست. نکن، نخور، نرو، نپوش و نه های متعدد که استثنا بوده اند، قبل از اصل قرار می گیرد * اینکه کسی در ملا عام، روزه خواری کند یا خیر، یک بحث قانونی و زندگی اجتماعی و روابط ما با همدیگر است و اینکه اساسا کسی که می خواهد روزه بگیرد، دینداری کند و زندگی معنوی را تجربه کند، آگاهانه با انتخاب، اراده و اختیار خود، این مسیر را انتخاب کند، یک بحث دیگر است. آزادی به این جهت اصالت دارد و بسیار بسیار مهم است که اولین پیام دین، آزادی است. اتفاقا دین آمده می گوید من می خواهم شما اسیر نباشید، یکی از مشکلاتی که وجود دارد، این است که نکن، نخور، نرو، نپوش و نه های متعدد که استثنا بوده اند، قبل از اصل قرار می گیرد. خود قرآن کریم وقتی راجع به خوردنی های حرام حرف می زند چه می گوید؟ می گوید همه چیز بخورید مگر این چند تا یعنی اساس در زندگی انسان، آزادی است. * تجربه زندگی معنوی، کاملا به زندگی مادی وابسته است. نمی توان معنویت را جدا کرد و زندگی معنوی وابسته به زندگی مادی است. نمی توان به فرد دچار فقر و مشکلات مادی گفت شب بیا در مسجد دعا بخوان، تا شکم او سیر نباشد نمی توان با او از معنویت حرف زد. در روایات مکرر از خود پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) آمده است، «وقتی فقر از دری وارد می شود، ایمان از در دیگر بیرون می رود» و امثال آن. علی ابن ابی طالب(ع) درهمان 4 سال و خورده ای حکومتش، تلاش می کند حداقلی از غذا و آب برای مردم فراهم کند. آگهی های تلویزیون ما بزرگترین مخرب قناعت و بزرگترین مروج زندگی مادی و دوری از معنویات است * حال که مشکلاتی وجود دارد، آیا باید قناعت را ترویج کرد تا مردم بتوانند با حداقل ها زندگی کنند؟ آیا سریال های تلویزیون، قناعت را ترویج می کند یا تخریب؟ آگهی های تلویزیون ما بزرگترین مخرب قناعت و بزرگترین مروج زندگی مادی و دوری از معنویات است. تحلیل دقیق علمی لازم دارد و می توان آن را ارائه داد. نمونه آن همین آگهی های اخیر مواد آرایشی و بهداشتی. چه بلایی سر مخاطب آورد؟ برای چه؟ برای اینکه ما صدا و سیمایی درست کردیم که تا اندازه ای بزرگ شده است که اداره کردن و تامین مخارج آن نیاز به هزینه دارد، این است که بسیاری از موقعیت ها با پخش آگهی های تبلیغاتی به ضرر سلامتی جسم و روح مردم این هزینه ها تامین می شود، یا همین سریال های تلویزیونی یا عاداتی که در جامعه ترویج می شود و هیچ کس حواسش نیست که با ترویج این عادات، این مدل زندگی، این تبلیغات، این سریال ها و فیلم ها و ... داریم به مخاطب می گوییم تو نمی توانی دیگر معنوی زندگی کنی! کاری کردیم جوان ما با 3 میلیون که هیچ، با 10 میلیون هم الان نمی تواند ازدواج کند * بالاتر از آن آیا می توان مسایل جنسی را برای جوانی که می خواهیم از معنویت با او حرف بزنیم نادیده گرفت؟ نکته جالب و تامل برانگیز همین جاست که دین اسلام و مکتب تشیع، تنها دین و مکتبی است که راحت ترین راه را برای پاسخ به این نیاز لحاظ کرده است. * ما کاری کردیم که 3 میلیون که هیچی، اگر 10 میلیون هم همین الان به او دهند، باز نمی تواند ازدواج کند. خودمان این فضا را درست کردیم. یعنی نظام اقتصادی، سیاست های غلط، سریال های تلویزیون، آگهی های بازرگانی این کار را کرده اند. این جوان از روز اول که می خواهد ازدواج کند احساس می کند بدون اینها نمی تواند زندگی کند،یک جوان که الآن بخواهد ازدواج کند، حداقل باید نزدیک 50 میلیون تومان هزینه کند. با این فرد می توان ازمعنویت حرف زد؟ جوانی که باید 3-2 شیفت کار کند، به زن و بچه می تواندبرسد؟ به تربیت می تواند برسد؟ به معنویت می تواند برسد؟ اسلامی که می گوید وقتتان را 3 قسمت کنید، 8 ساعت عبادت، 8 ساعت کار و 8 ساعت فعالیت های دیگر. وقتی زمینه ازدواج موقت در جامعه فراهم نباشد، به طور طبیعی گناه رخ می دهد * با 8 ساعت کار باید بتوانی یک زندگی طبیعی داشته باشی. وقتی این معادله بهم خورد همه چیز به هم می ریزد. خود ما کاری کرده ایم که نه می توان ازدواج دائم برای جوان فراهم کرد، نه ازدواج موقت را فراهم می کنیم. قرآن کریم در آیه 26 سوره مبارکه نسا، تعبیری دارد که بسیار جالب است. پس از اینکه در این آیه از ازدواج صحبت می کند، می فرماید که «یرید الله لیبین لکم و یهدیکم سنن الذین من قبلکم» یعنی خدا می خواهد احکام الهی را برای شما بیان کند و سیره و روش قبلی ها را به شما نشان دهد و هدایتتان کند. در آیات پیش از این می گوید اگر می خواهید ازدواج کنید، یکی دو تا سه تا 4 تا، اگر نمی توانید میان آنها عدالت برقرار کنید، یک همسر اختیار کنید، سراغ کنیزان بروید. * یعنی در ابتدا فرصت های متعدد برای زندگی جنسی ارائه می دهد و اگر فردی با وجود این فرصت های حلال به گناه روی آورد، او را سرزنش و تنبیه می کند. وقتی زمینه ازدواج موقت در جامعه فراهم نباشد، به طور طبیعی گناه رخ می دهد و این جوان ناخودآگاه احساس نارضایتی از خدا پیدا می کند. بالاترین رکن در آرامش معنوی، داشتن رضایت باطنی از خداوند است. به همین دلیل است که رضایت و خشنودی خداوند تا این اندازه در روایات پررنگ است. برای اینکه من باید خدا را دوست داشته باشم، باید احساس کنم خدا با من مهربان است اما خدایی که جوان احساس کند از یک طرف، قدرت جنسی، انرژی فوق العاده ای که جزء بالاترین قدرت های بشری است در وجود او قرار داده و از یک طرف راه ها را بسته، چه خدایی است؟ از طرفی نیاز گرسنگی و تشنگی را به انسان داده واز یک طرف غذا و آب به من نداده است. این چه خدایی است؟ آیا من دیگر این خدا را دوست دارم؟ آیا با این خدا آرامش معنوی پیدا می کنم؟ در هتل های ما اگر کسانی بخواهند بروند و زن و شوهر نباشند، اجازه ندارند، به نیروی انتظامی و هزار بازخواست دیگر کشیده می شود *در هتل های ما اگر کسانی بخواهند بروند و زن و شوهر نباشند، اجازه ندارند، به نیروی انتظامی و هزار بازخواست دیگر کشیده می شود. این که چه نسبتی با هم دارند، چه ارتباطی به ما دارد؟ مرد نیستیم که با صراحت این سوال ها را بپرسیم و به آن جواب دهیم! بالاخره آیا باید فضای آرامش معنوی را برای این جوان فراهم کنیم یا نه؟ اولین شرط برای تحقق آن آرامش معنوی، این است که نیازهای طبیعی انسانی او پاسخ داده شود و گرنه مرتکب گناه می شود. ما کاری کرده ایم که جوان احساس می کند اگر بخواهد موسیقی کار کند دارد به جنگ خدا می رود * ما کاری کرده ایم که جوان احساس می کند اگر بخواهد موسیقی کار کند دارد به جنگ خدا می رود. گیتار را که به دستش می گیرد به جنگ خدا می رود. خودمان هلش داده ایم. به او نگفته ایم می توانی گیتار داشته باشی اما گناه نکنی و دین داشته باشی. خود قرآن کریم وقتی می خواهد راجع به قمار و مشروبات الکلی صحبت کند با چه ادبیات زیبایی و چه قدر منطقی، با بشر عاقلانه سخن می گوید. * ما تا به حال کی آمده ایم با جوان اینطور صحبت کنیم؟ اما الان در این جامعه، از من بپرسند یک جوان می تواند عاشق باشد یا نه؟ من نوعی چطور برخورد می کنم؟ می رسد به گشت ارشاد. از اهل بیت می پرسند عین حدیث فرمودند، جوانی که عاشق شود، بله می تواند عاشق کسی شود اما اگر جایی که عاشق شود و به دلیل فراهم نبودن شرایط، نتواند ازدواج کند اما عفت داشته باشد، پنهان کند، آبروداری کند، بی حیایی نکند، از خدا و از محیط و از خودش شرم داشته باشد و در همین حال بمیرد، شهید مرده است. مکتب اهل بیت آمده از همان جوانی که در خیابان عاشق شده شهید بسازد این انسان سازی، تربیت و معنویت است نه برخورد ما. حاضر نیستیم با جوان خودمان به راحتی گفت و گو کنیم، فقط انتظار داریم سر تکان دهد و تسلیم باشد *ما حاضر نیستیم با جوان متدین و مسلمان خودمان در دانشگاه و مدرسه و فضای مسجد به راحتی گفت و گو کنیم، فقط انتظار داریم سر تکان دهد و تسلیم باشد. یکی از خلا های جدی ما این بخش است. مکتب اهل بیت، مکتبی است که نه تنها کسی را به خاطر سوال گفتن مواخذه نمی کند بلکه بالاتر، این چیزی است که در تاریخ، سربلندی مکتب اهل بیت است و نظیر ندارد، می گویند اگر سوال نکنی مواخذه می شوی! اگر چالش نکنی، نپرسی، تردید نکنی، جواب سوالت را پیدا نکنی و در دین تفقه نکنی مسوولی! * مکتب اهل بیت که تحدی می کند، به چالش می کشد، اصرار می کند که پرسش کن به این دلیل است که دستش از جواب پر است و خود مطمئن است و جنسی که می فروشد، بنجل نیست. مکتب اهل بیت و اسلام می گوید اتفاقا هر سوالی دارید بپرسید، اگر سوال نکنی مسوولی! باید یقین کنی! نمی توانی بگویی چون پدرم متدین بود و پدرم گفت به مسجد می روم. هم باید زمینه انتقادی را گسترش داد، هم باید فرصت آزادی را ایجاد کرد * هم باید زمینه انتقادی را گسترش داد، هم باید فرصت آزادی را ایجاد کرد. ماجرای جالبی شنیدم که یک روحانی در یکی از پادگان های ارتش رفته بوده، می بیند یکی از فرماندهان برای نماز نمی آید. یکدفعه که صحبت و سلام علیکی پیش می آید به آن فرمانده می گوید شما چرا نماز تشریف نمی آورید؟ این فرمانده ظاهرا عادت داشته و به قبلی ها هم همین جواب را می داده، تا این روحانی می گوید، جواب می دهد پایم در پوتین عرق می کند، نمی توانم در بیاورم، بدم می آید اذیت می شوم و می روم بعدا نماز می خوانم. روحانی می گوید بیا با پوتین نماز بخوان! تا روحانی این جواب را می دهد که با پویتن بیا، او غافلگیر می شود. فردا و پس فردا باز روحانی سوال می کند و برای اینکه روی روحانی را کم کند می آید با پوتین نماز می خواند. روحانی به روی خودش نمی آورد و بعد از نماز هم با او دست می دهد قبول باشدی می گوید و خیلی عادی برخورد می کند تا اینکه 3-4 روز بعد او خودش خجالت می کشد و پوتینش را درمی آورد و نماز خوان حسابی می شود. بعد می دانید چه اتفاقی می افتد؟ این آقای روحانی را برکنار می کنند، چون دین خدا را به هم زده و اجازه داده کسی با پوتین وارد مسجد شود! * هم باید آزادی ایجاد کرد. هم فضای بحث دینی و انتقادی فراهم شود،هم باید مقدمات آرامش معنوی مثل آن آرامش مادی و رفع نیازهای جسمی و جنسی که گفتم فراهم شود. هم باید غذا داشت، با فقر و گرسنگی نمی توان از معنویت حرف زد. وقتی شرایط زندگی عادی مهیا نباشد -چه دختر جوان چه پسر جوان-نمی توان از معنویت برایش حرف زد. بله من باید صبر و شکیبایی را توصیه کنم اما آن جوان می گوید چطور شما در برابر سوال من شکیبایی ندارید ولی از من انتظار دارید در برابر نیاز طبیعی خود صبر و شکیبایی داشته باشم؟
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز