ترامپ مجبور است عاقلانهتر رفتاركند
انتخابات رياستجمهوري آمريكا به ايستگاه پايان خود رسيد و دونالدترامپ مسافر چهلوپنجم كاخ سفيد شد و قرار است براي مدت چهار سال بر مسند رياستجمهوري ايالات متحده آمريكا تكيه زند. انتخاب ترامپ را شايد بتوان يكي از آن غيرمنتظرههاي دنياي سياست ناميد و در حالي كه بسياري از تحليلگران شانس پيروزي كلينتون نامزد دموكراتها را بسيار بيش از نامزد جمهوریخواهان ميدانستند و نظرسنجيها هم اين امر را مورد تاييد قرار ميداد، اما ۸ نوامبر روز شانس ترامپ بود و روز پيروزي جمهوریخواهان.
روزنو : انتخابات رياستجمهوري آمريكا به ايستگاه پايان خود رسيد و دونالدترامپ مسافر چهلوپنجم كاخ سفيد شد و قرار است براي مدت چهار سال بر مسند رياستجمهوري ايالات متحده آمريكا تكيه زند. انتخاب ترامپ را شايد بتوان يكي از آن غيرمنتظرههاي دنياي سياست ناميد و در حالي كه بسياري از تحليلگران شانس پيروزي كلينتون نامزد دموكراتها را بسيار بيش از نامزد جمهوریخواهان ميدانستند و نظرسنجيها هم اين امر را مورد تاييد قرار ميداد، اما ۸ نوامبر روز شانس ترامپ بود و روز پيروزي جمهوریخواهان.
به گزارش روز نو؛ در راستاي بررسي و تحليل ساختاري انتخابات آمريكا و همچنين تاثير سياستهاي دونالد ترامپ بر سياستهاي منطقهاي ايران، «آرمان امروز» به گفتوگو با پيروز مجتهدزاده كارشناس آمريكا و مسائل بينالملل پرداخته است كه در ادامه ميخوانيد.
با توجه به پيروزي ترامپ در انتخابات ۸ نوامبر، انتخاب نامزد حزب جمهوریخواه را چگونه تحليل ميكنيد؟
انتخابات در آمريكا تابع شرايط خاصي است، ايالات متحده آمريكا كشوري است كه در آن دموكراسي حاكم است و با همه نقصانها و كاستيهايشان كه در مقايسه با دموكراسي در آلمان، ژاپن و فرانسه بيشتر نمايان است، دموكراسي واقعي و حاكميت مطلق قانون حكمفرماست. در حاكميت مطلق قانون همه در برابر ساختار سياسي آمريكا يكسانند، ترامپ يا كلينتون هركدام به كاخ سفيد راه يابند وارد سيستم حكومتي دموكراتيك خواهند شد و بايد طبق مقررات حاكم بر ساختار سياسي آمريكا رفتار و حركت نمايند. رونالد ريگان شرايطش تا حدودي مشابه وضعيت دونالد ترامپ بود اما وقتي به رياستجمهوري رسيد ساختار سياسي آمريكا از وي شخصيتي ساخت كه تبديل به محبوبترين رئيسجمهور آن دوره شد. اين نشان از اهميت ساختار سياسي در ايالات متحده دارد. البته خيليها بر اين نظرند كه اگر ترامپ به رياستجمهوري برسد تكليف اخلاق در جامعه بشري چه خواهد بود؟ ترامپ از لحاظ اخلاقي فردي تماما بياخلاق و سمبل بياخلاقي و نژاد پرستي است، اما ترامپي كه ما در مناظرات انتخاباتي ديديم بعد از راهيابي به كاخ سفيد بدينگونه نخواهد بود يعني سيستم سياسي آمريكا به او اجازه نخواهد داد كه اين بياخلاقيها را ادامه دهد. اما در ارتباط با خانم كلينتون وي به سرقت اعتبارات دولت و سوءاستفاده از ايميلهاي دولتي براي امور شخصي متهم شد كه البته «اف بياي» طي گزارشي اين اتهام را رد كرده و كلينتون را تبرئه كرده است هرچند اين چيزي از اصل قضيه نكاست و آراي او بهشدت ريزش كرد. علاوه بر اين ترديدهايي ايجاد شد كه چگونه در طي ۸ روز ۶۵۰ هزار ايميل هيلاري كلينتون بررسي شد و خيلي زود نتيجهاش اعلام گرديد. با اينهمه در يك دموكراسي واقعي چيزي كه ناموس اعلي محسوب ميشود قانون است و كسي كه به قانون لطمه بزند بدترين جرم را مرتكب شده است و با اينكه اتفاقاتي که در انتخابات سال ۲۰۱۶ رخ داد در تاريخ اين كشور بيسابقه بود اما چنين نيست كه ترامپ بتواند به رفتارهاي دوران پيش از رياستجمهورياش برگردد. او ملزم به حركت در چهارچوب قانون و ساختار است.
به نظر شما سياستها و رويكردهاي ترامپ در قبال جمهوري اسلامي ايران چيست؟
سياست روساي جمهور آمريكا در قبال ايران چندان تفاوتي با هم ندارد و چنانكه گفتم ترامپ در داخل سيستم سياسي آمريكا مجبور است عاقلانهتر رفتار نمايد اما درباره ايران و توافق برجام آقاي ترامپ آن را خيانت به ايالات متحده آمريكا قلمداد كرد، در حالي كه همه ميدانند در قضيه توافق هستهاي ما همهچيز به آمريكا دادهايم اما چيزي از اين توافق عايد ما نشده است. صحبت از اين بود كه ايالات متحده آمريكا حداقل سرمايههاي بلوكه شده ايران را به رسميت بشناسد وآنها را آزاد كند. هيچ كس نپرسيد اين سرمايهها چقدر است؟ من يادم هست كه در زمان پهلوي دوم اين سرمايهها ۲۰۰ ميليارد برآورد شد و اگره بهره ۴۰ سال پيش را هم بر آن اضافه كنيد، ميبينيد كه ۱۰ برابر ميشود. بنده در مقابل اين حرف ترامپ ميگويم كه آمريكا در مقابل اين همه امتيازاتي كه از ايران گرفت فقط چند چمدان پول به ايران فرستاد. آيا اين خيانت به آمريكاست يا خيانت به ايران؟ بنده اگر در اين كشور مسئول بودم آن هواپيما را باز ميگرداندم و به آمريكاييها نشان ميدادم كه ما باهوشتر از آن هستيم كه آمريكاييها فكر كنند با آزاد كردن مقداري از داراييهاي ايران، در عمل بتوانند امتيازات فراواني از ايران بگيرند اما درسخن و كلام بگويند كه اين توافق به نفع ايران بوده و آمريكا در اين ارتباط ضرر كرده است. آقاي ترامپ كه گفته برجام خيانت به آمريكا است نميتواند سخن خود را بازپس گيرد و آن را خدمت به آمريكا بخواند، لاجرم ممكن است وي آنچه از برجام باقي مانده را «كان لم يكن» اعلام كند يا لغو نمايد. من قاطعانه ميگويم كه اگر ترامپ برجام را لغو كند به نفع ماست.
با تغيير رئيسجمهور در آمريكا آيا سياستهاي ايالات متحده نسبت به منطقه خاورميانه بهويژه تحولات سوريه ويمن دستخوش تغييراتي خواهد شد ياخير؟
در كوتاهمدت شاهد تغييراتي نخواهيم بود اما در دراز مدت ممكن است شاهد تحولاتي باشيم كه آن تغييرو تحولات زياد چشمگير نيست زيرا آقاي اوباما از خود يك شخصيت صلح جو در روابط بينالملل درست كرد، اما در سياست هميشه حاصل كار را ميسنجد نه قولها، وعدهها و شعارهاي داده شده را. حاصل كار درباره ايران و خاورميانه هم هماني است كه جورج بوش ميخواست. آنچه امروز در سوريه ميگذرد حاصل برنامهاي است كه اسرائيل شروع كرد، عربستان سعودي به آن دامن زد و دولت آقاي اوباما آن را تقويت كرد، حتي تا آنجايي كه به عربستان سعودي اجازه داد رسما ارتش خود را وارد سوريه كند. علاوه بر اين عربستان و رژيم صهيونيستي دوستان استراتژيك و ژئوپلتيك آمريكا هستند و ايالات متحده حاضر نخواهد شد دوستان خود را از دست دهد. بنابراين چه كلينتون روي كار ميآمد چه حالا كه ترامپ رئيسجمهور شده است، اين سياست كما فيالسابق ادامه پيدا میكرد و تغييري چنداني نبايد برايش متصور میشد.
به نظر شما آيا ترامپ به توافق برجام، اجراي آن و تعهدات آمريكا نسبت به ايران پايبند خواهد بود؟ و آيا سياست اوباما را در منطقه خاورميانه و نظام بينالملل ادامه خواهد داد؟
اين مورد به هيچوجه ادامه نخواهد يافت. وقتی خود اوباما كه برجام، دستاورد فكري و اعتبار اوست اين توافق را اجرا نميكند چه تضميني وجود دارد كه ترامپ اجرا كند. بنده از روز اول با تمام وجود از مذاكره دفاع كردم اما مذاكره را بايد مذاكرهكنندگان ورزيده انجام دهند و چون اين طور نشد نتيجه مذاكرات تماما به سود ايالات متحده آمريكا تمام شد. علاوه بر اين دونالد ترامپ از ابتدا مخالف هرگونه گفتوگو و مذاكره با ايران بود و اظهاراتش اين موضوع را تاييد ميكند كه در صورت رسيدن وي به كاخ سفيد بايد شاهد عكس العمل ديگري از ايالات متحده آمريكا نسبت به توافق هستهاي و ايران باشيم. با آمدن ترامپ به عنوان رئيسجمهور در آمريكا هيچ چيز اجرا نخواهد شد، ترامپ به دليل شعارها و عوامفريبيهايش، و اينكه برجام را يك قرارداد شيطاني خوانده، حتي اگر از برجام فقط ته ماندهاي باقي مانده باشد، آن را هم كان لم يكن اعلام ميكند و به عبارتي اين توافق را ملغي میكند.
براساس ديدگاهها و نظراتي كه درباره ساختار ايالات متحده وجود دارد جمهوریخواهان هميشه خواستار جنگافروزي و مقابله نظامي بودهاند اما دموكراتها هميشه خواستار گفتوگو و مذاكره. حال به نظر شما آيا روي كار آمدن ترامپ منجر به جنگ افروزي نخواهد شد؟
دموكراتها هيچ زماني طرفدار حل مسالمت آميز مسائل نبودهاند، چه در زمان كندي، چه در زمان كارتر و چه در زمان اوباما دموكراتها سياست صلحجويانه نداشته يا حداقل براي من ثابت نشده است. البته بايد تاكيد كرد كه روش آنها مذاكره، گفتوگو و ديپلماسي است اما اين فقط روش آنهاست و منش دموكراتها اينگونه نيست. به عنوان مثال كندي كه از جانب دموكراتها به رياستجمهوري رسيده بود آنقدر در آتش جنگ ويتنام دميد كه تبعاتش دامن رئيسجمهور بعدي كه نيكسون بود را نيز گرفت. بنابراين اين را قبول ندارم كه دموكراتها صلحجو و جمهوريخواهان جنگطلب هستند.
با روي كار آمدن ترامپ به عنوان رئيسجمهور در ايالات متحده آمريكا ايران بايد در قبال آمريكاي بعد از اوباما چه موضعي داشته باشد؟
از آنجا كه ايالات متحده آمريكا و رژيم حاكم بر تلاويو با يكديگر روابط مستحكم و ناگسستني دارند و هر شخصي به رياستجمهوري برسد بايد از اسرائيل حمايت كند، لاجرم ترامپ نيز از اين قاعده مستثنا نيست و وقتي در ساختار قرار گيرد بايد از آن پيروي كند. از سوي ديگر ايران هميشه از ابتداي انقلاب خواهان نابودي و از بين بردن رژيم صهيونيستي بوده و اين موضوع به يكي از موضوعات مهم در عرصه سياست خارجي و اصول انقلاب بدل شده است. در طرف مقابل نيز رژيم حاكم بر تلاويو هميشه درصدد نابودي ايران و فع خطر ايران براي خود است و چنين است كه ايران و رژيم صهيونيستي كينهها و دشمنيهاي ايدئولوژيك دارند و در اين ميان قطعا دولت آمريكا بدون توجه به اينكه چه كسي در راس قدرت باشد بايد از رژيم صهونيستي دفاع كند و همين امر سبب ميشود كه تغييرات چنداني در سياستهاي ترامپ در قبال ايران وجود نداشته باشد.
يكي از سياستهايي كه اوباما در ماههاي اخير درصدد بود تا عملياتي كند، حل بحران سوريه به كمك كشورهاي تاثيرگذار منطقه مانند ايران و روسيه بود، آيا ترامپ و تيم سياست خارجي اش اين سياست را در دستور كار قرار خواهند داد يا خير؟
دونالد ترامپ بيشتر به ساختار داخلي ايالات متحده آمريكا نظر دارد و معتقد است در زمان اوباما آمريكا از هر لحاظ تضعيف شده و بايد اين امور تقويت شود. وي در شعارها و وعدههاي انتخاباتياش بيشتر بر مسائل سياست داخلي تاكيد كرد. با اينهمه حل بحران سوريه به اين ترتيباتي كه اوباما درصدد اجراي آن بود حل نميشد. از طرف ديگر در اجلاس مونيخ كه سال گذشته براي تحولات سوريه برگزار شد شاهد بوديم كه آقاي ظريف به جاي اينكه در كنار متحد خود يعني وزير خارجه روسيه بايستد، در كنار جان كري ايستاد و جان كري گفت كه عربستان سعودي اجازه دارد به سوريه نيروي زميني اعزام كند و آقاي ظريف مطلقا سكوت كرد، در حالي كه مسئولان نظامي در داخل ايران اظهار داشتند كه اگر عربستان نيروي زميني خود را به سوريه بفرستد، ما ميتوانيم از حريم هوايي سوريه دفاع كنيم، اما وزير خارجه ايران يك كلمه در اين ارتباط سخني نگفت. متاسفانه بايد گفت با كدام ابتكار ژئوپليتيك ميتوان مثلت مقاومت در منطقه را حفظ نمود؟ بنابراين من به اين موضوع زياد خوشبين نيستم. حال بايد ديد سياست ترامپ در قبال مسائل منطقهاي چگونه خواهد بود و البته چنان كه در ابتدا اشاره كردم روساي جمهور در ايالات متحده آمريكا بايد تابع ساختار سياسي اين كشور باشند و در راستاي آن حركت كنند وهمين است كه سبب ميشود براي ايران تفاوتي نكند كه چه كسي بر سر كار ميآيد.
به گزارش روز نو؛ در راستاي بررسي و تحليل ساختاري انتخابات آمريكا و همچنين تاثير سياستهاي دونالد ترامپ بر سياستهاي منطقهاي ايران، «آرمان امروز» به گفتوگو با پيروز مجتهدزاده كارشناس آمريكا و مسائل بينالملل پرداخته است كه در ادامه ميخوانيد.
با توجه به پيروزي ترامپ در انتخابات ۸ نوامبر، انتخاب نامزد حزب جمهوریخواه را چگونه تحليل ميكنيد؟
انتخابات در آمريكا تابع شرايط خاصي است، ايالات متحده آمريكا كشوري است كه در آن دموكراسي حاكم است و با همه نقصانها و كاستيهايشان كه در مقايسه با دموكراسي در آلمان، ژاپن و فرانسه بيشتر نمايان است، دموكراسي واقعي و حاكميت مطلق قانون حكمفرماست. در حاكميت مطلق قانون همه در برابر ساختار سياسي آمريكا يكسانند، ترامپ يا كلينتون هركدام به كاخ سفيد راه يابند وارد سيستم حكومتي دموكراتيك خواهند شد و بايد طبق مقررات حاكم بر ساختار سياسي آمريكا رفتار و حركت نمايند. رونالد ريگان شرايطش تا حدودي مشابه وضعيت دونالد ترامپ بود اما وقتي به رياستجمهوري رسيد ساختار سياسي آمريكا از وي شخصيتي ساخت كه تبديل به محبوبترين رئيسجمهور آن دوره شد. اين نشان از اهميت ساختار سياسي در ايالات متحده دارد. البته خيليها بر اين نظرند كه اگر ترامپ به رياستجمهوري برسد تكليف اخلاق در جامعه بشري چه خواهد بود؟ ترامپ از لحاظ اخلاقي فردي تماما بياخلاق و سمبل بياخلاقي و نژاد پرستي است، اما ترامپي كه ما در مناظرات انتخاباتي ديديم بعد از راهيابي به كاخ سفيد بدينگونه نخواهد بود يعني سيستم سياسي آمريكا به او اجازه نخواهد داد كه اين بياخلاقيها را ادامه دهد. اما در ارتباط با خانم كلينتون وي به سرقت اعتبارات دولت و سوءاستفاده از ايميلهاي دولتي براي امور شخصي متهم شد كه البته «اف بياي» طي گزارشي اين اتهام را رد كرده و كلينتون را تبرئه كرده است هرچند اين چيزي از اصل قضيه نكاست و آراي او بهشدت ريزش كرد. علاوه بر اين ترديدهايي ايجاد شد كه چگونه در طي ۸ روز ۶۵۰ هزار ايميل هيلاري كلينتون بررسي شد و خيلي زود نتيجهاش اعلام گرديد. با اينهمه در يك دموكراسي واقعي چيزي كه ناموس اعلي محسوب ميشود قانون است و كسي كه به قانون لطمه بزند بدترين جرم را مرتكب شده است و با اينكه اتفاقاتي که در انتخابات سال ۲۰۱۶ رخ داد در تاريخ اين كشور بيسابقه بود اما چنين نيست كه ترامپ بتواند به رفتارهاي دوران پيش از رياستجمهورياش برگردد. او ملزم به حركت در چهارچوب قانون و ساختار است.
به نظر شما سياستها و رويكردهاي ترامپ در قبال جمهوري اسلامي ايران چيست؟
سياست روساي جمهور آمريكا در قبال ايران چندان تفاوتي با هم ندارد و چنانكه گفتم ترامپ در داخل سيستم سياسي آمريكا مجبور است عاقلانهتر رفتار نمايد اما درباره ايران و توافق برجام آقاي ترامپ آن را خيانت به ايالات متحده آمريكا قلمداد كرد، در حالي كه همه ميدانند در قضيه توافق هستهاي ما همهچيز به آمريكا دادهايم اما چيزي از اين توافق عايد ما نشده است. صحبت از اين بود كه ايالات متحده آمريكا حداقل سرمايههاي بلوكه شده ايران را به رسميت بشناسد وآنها را آزاد كند. هيچ كس نپرسيد اين سرمايهها چقدر است؟ من يادم هست كه در زمان پهلوي دوم اين سرمايهها ۲۰۰ ميليارد برآورد شد و اگره بهره ۴۰ سال پيش را هم بر آن اضافه كنيد، ميبينيد كه ۱۰ برابر ميشود. بنده در مقابل اين حرف ترامپ ميگويم كه آمريكا در مقابل اين همه امتيازاتي كه از ايران گرفت فقط چند چمدان پول به ايران فرستاد. آيا اين خيانت به آمريكاست يا خيانت به ايران؟ بنده اگر در اين كشور مسئول بودم آن هواپيما را باز ميگرداندم و به آمريكاييها نشان ميدادم كه ما باهوشتر از آن هستيم كه آمريكاييها فكر كنند با آزاد كردن مقداري از داراييهاي ايران، در عمل بتوانند امتيازات فراواني از ايران بگيرند اما درسخن و كلام بگويند كه اين توافق به نفع ايران بوده و آمريكا در اين ارتباط ضرر كرده است. آقاي ترامپ كه گفته برجام خيانت به آمريكا است نميتواند سخن خود را بازپس گيرد و آن را خدمت به آمريكا بخواند، لاجرم ممكن است وي آنچه از برجام باقي مانده را «كان لم يكن» اعلام كند يا لغو نمايد. من قاطعانه ميگويم كه اگر ترامپ برجام را لغو كند به نفع ماست.
با تغيير رئيسجمهور در آمريكا آيا سياستهاي ايالات متحده نسبت به منطقه خاورميانه بهويژه تحولات سوريه ويمن دستخوش تغييراتي خواهد شد ياخير؟
در كوتاهمدت شاهد تغييراتي نخواهيم بود اما در دراز مدت ممكن است شاهد تحولاتي باشيم كه آن تغييرو تحولات زياد چشمگير نيست زيرا آقاي اوباما از خود يك شخصيت صلح جو در روابط بينالملل درست كرد، اما در سياست هميشه حاصل كار را ميسنجد نه قولها، وعدهها و شعارهاي داده شده را. حاصل كار درباره ايران و خاورميانه هم هماني است كه جورج بوش ميخواست. آنچه امروز در سوريه ميگذرد حاصل برنامهاي است كه اسرائيل شروع كرد، عربستان سعودي به آن دامن زد و دولت آقاي اوباما آن را تقويت كرد، حتي تا آنجايي كه به عربستان سعودي اجازه داد رسما ارتش خود را وارد سوريه كند. علاوه بر اين عربستان و رژيم صهيونيستي دوستان استراتژيك و ژئوپلتيك آمريكا هستند و ايالات متحده حاضر نخواهد شد دوستان خود را از دست دهد. بنابراين چه كلينتون روي كار ميآمد چه حالا كه ترامپ رئيسجمهور شده است، اين سياست كما فيالسابق ادامه پيدا میكرد و تغييري چنداني نبايد برايش متصور میشد.
به نظر شما آيا ترامپ به توافق برجام، اجراي آن و تعهدات آمريكا نسبت به ايران پايبند خواهد بود؟ و آيا سياست اوباما را در منطقه خاورميانه و نظام بينالملل ادامه خواهد داد؟
اين مورد به هيچوجه ادامه نخواهد يافت. وقتی خود اوباما كه برجام، دستاورد فكري و اعتبار اوست اين توافق را اجرا نميكند چه تضميني وجود دارد كه ترامپ اجرا كند. بنده از روز اول با تمام وجود از مذاكره دفاع كردم اما مذاكره را بايد مذاكرهكنندگان ورزيده انجام دهند و چون اين طور نشد نتيجه مذاكرات تماما به سود ايالات متحده آمريكا تمام شد. علاوه بر اين دونالد ترامپ از ابتدا مخالف هرگونه گفتوگو و مذاكره با ايران بود و اظهاراتش اين موضوع را تاييد ميكند كه در صورت رسيدن وي به كاخ سفيد بايد شاهد عكس العمل ديگري از ايالات متحده آمريكا نسبت به توافق هستهاي و ايران باشيم. با آمدن ترامپ به عنوان رئيسجمهور در آمريكا هيچ چيز اجرا نخواهد شد، ترامپ به دليل شعارها و عوامفريبيهايش، و اينكه برجام را يك قرارداد شيطاني خوانده، حتي اگر از برجام فقط ته ماندهاي باقي مانده باشد، آن را هم كان لم يكن اعلام ميكند و به عبارتي اين توافق را ملغي میكند.
براساس ديدگاهها و نظراتي كه درباره ساختار ايالات متحده وجود دارد جمهوریخواهان هميشه خواستار جنگافروزي و مقابله نظامي بودهاند اما دموكراتها هميشه خواستار گفتوگو و مذاكره. حال به نظر شما آيا روي كار آمدن ترامپ منجر به جنگ افروزي نخواهد شد؟
دموكراتها هيچ زماني طرفدار حل مسالمت آميز مسائل نبودهاند، چه در زمان كندي، چه در زمان كارتر و چه در زمان اوباما دموكراتها سياست صلحجويانه نداشته يا حداقل براي من ثابت نشده است. البته بايد تاكيد كرد كه روش آنها مذاكره، گفتوگو و ديپلماسي است اما اين فقط روش آنهاست و منش دموكراتها اينگونه نيست. به عنوان مثال كندي كه از جانب دموكراتها به رياستجمهوري رسيده بود آنقدر در آتش جنگ ويتنام دميد كه تبعاتش دامن رئيسجمهور بعدي كه نيكسون بود را نيز گرفت. بنابراين اين را قبول ندارم كه دموكراتها صلحجو و جمهوريخواهان جنگطلب هستند.
با روي كار آمدن ترامپ به عنوان رئيسجمهور در ايالات متحده آمريكا ايران بايد در قبال آمريكاي بعد از اوباما چه موضعي داشته باشد؟
از آنجا كه ايالات متحده آمريكا و رژيم حاكم بر تلاويو با يكديگر روابط مستحكم و ناگسستني دارند و هر شخصي به رياستجمهوري برسد بايد از اسرائيل حمايت كند، لاجرم ترامپ نيز از اين قاعده مستثنا نيست و وقتي در ساختار قرار گيرد بايد از آن پيروي كند. از سوي ديگر ايران هميشه از ابتداي انقلاب خواهان نابودي و از بين بردن رژيم صهيونيستي بوده و اين موضوع به يكي از موضوعات مهم در عرصه سياست خارجي و اصول انقلاب بدل شده است. در طرف مقابل نيز رژيم حاكم بر تلاويو هميشه درصدد نابودي ايران و فع خطر ايران براي خود است و چنين است كه ايران و رژيم صهيونيستي كينهها و دشمنيهاي ايدئولوژيك دارند و در اين ميان قطعا دولت آمريكا بدون توجه به اينكه چه كسي در راس قدرت باشد بايد از رژيم صهونيستي دفاع كند و همين امر سبب ميشود كه تغييرات چنداني در سياستهاي ترامپ در قبال ايران وجود نداشته باشد.
يكي از سياستهايي كه اوباما در ماههاي اخير درصدد بود تا عملياتي كند، حل بحران سوريه به كمك كشورهاي تاثيرگذار منطقه مانند ايران و روسيه بود، آيا ترامپ و تيم سياست خارجي اش اين سياست را در دستور كار قرار خواهند داد يا خير؟
دونالد ترامپ بيشتر به ساختار داخلي ايالات متحده آمريكا نظر دارد و معتقد است در زمان اوباما آمريكا از هر لحاظ تضعيف شده و بايد اين امور تقويت شود. وي در شعارها و وعدههاي انتخاباتياش بيشتر بر مسائل سياست داخلي تاكيد كرد. با اينهمه حل بحران سوريه به اين ترتيباتي كه اوباما درصدد اجراي آن بود حل نميشد. از طرف ديگر در اجلاس مونيخ كه سال گذشته براي تحولات سوريه برگزار شد شاهد بوديم كه آقاي ظريف به جاي اينكه در كنار متحد خود يعني وزير خارجه روسيه بايستد، در كنار جان كري ايستاد و جان كري گفت كه عربستان سعودي اجازه دارد به سوريه نيروي زميني اعزام كند و آقاي ظريف مطلقا سكوت كرد، در حالي كه مسئولان نظامي در داخل ايران اظهار داشتند كه اگر عربستان نيروي زميني خود را به سوريه بفرستد، ما ميتوانيم از حريم هوايي سوريه دفاع كنيم، اما وزير خارجه ايران يك كلمه در اين ارتباط سخني نگفت. متاسفانه بايد گفت با كدام ابتكار ژئوپليتيك ميتوان مثلت مقاومت در منطقه را حفظ نمود؟ بنابراين من به اين موضوع زياد خوشبين نيستم. حال بايد ديد سياست ترامپ در قبال مسائل منطقهاي چگونه خواهد بود و البته چنان كه در ابتدا اشاره كردم روساي جمهور در ايالات متحده آمريكا بايد تابع ساختار سياسي اين كشور باشند و در راستاي آن حركت كنند وهمين است كه سبب ميشود براي ايران تفاوتي نكند كه چه كسي بر سر كار ميآيد.