در میزگرد امید ایرانیان با حضور محمدرضا تخشید و فریدون مجلسی مطرح شد؛
میراث اوباما و آمریکای پس از اوباما
روزنو :سه روز مانده به انتخابات آمریکا از دکتر محمدرضا تخشید رئیس دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و فریدون مجلسی کارشناس مسائل آمریکا دعوت کردیم تا در میزگردی میراث رییس جمهور کنونی آمریکا و شعارهای دو نامزدی را که روز سهشنبه قرار است روبروی یکدیگر قرار بگیرند با یکدیگر به بحث بگذارند.
سه روز مانده به انتخابات آمریکا از دکتر محمدرضا تخشید رئیس دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و فریدون مجلسی کارشناس مسائل آمریکا دعوت کردیم تا در میزگردی میراث رییس جمهور کنونی آمریکا و شعارهای دو نامزدی را که روز سهشنبه قرار است روبروی یکدیگر قرار بگیرند با یکدیگر به بحث بگذارند.
به گزارش روز نو؛ اميد ايرانيان نوشت:
میراث اوباما
نمره ۲۰ اقتصادی اوباما
سهشنبه انتخابات آمریکا برگزار میشود و معلوم میوشود که چه کسی رییس جمهور آمریکا شود، اما امروز آمریکا رییس جمهوری دارد که قرار است آمریکایی را تحویل رییس جمهور آینده دهد، به نظر شما میراثی که باراک اوباما رییس جمهور کنونی آمریکا در این هشت سال برای رییس جمهور بعدی بر جا گذاشتهاست، چه چیزی خواهد بود؟
محمدرضا تخشید: اوباما در زمان تبلیغات انتخاباتیاش روی دو محور تاکید داشت یکی مساله سیاست خارجی بود. اصلیترین موضوع سیاست خارجی مورد نظر او پایان دادن به دو جنگ در عراق و افغانستان بود و اینکه دیگر جنگ تازهای آغاز نشود. در عین حال برنامه دیگر او ترمیم رابطه با کشورهای دیگر جهان از جمله بهبود چهره آمریکا نزد کشورهای مسلمان بود.
تلاش او این بود که سیاست خارجی آمریکا را از مداخلهجویی و جنگ طلبی به سمت و سوی دیپلماتیک میل دهد، برای مثال زمانی که از حل مسائل با ایران از طریق دیپلماتیک سخن گفت، انتقادات بسیار زیادی را از سوی مخالفانش بر انگیخت.
محور دوم مورد نظر اوباما، مساله اقتصاد بود که به خصوص در سال پایانی منتهی به انتخاب او به دغدغه جدی در ایالات متحده آمریکا بدل شدهبود. اصولاً در انتخابات آمریکا نقش اول و تعیین کننده را موضوع اقتصادی بازی میکند. در کنار اینها محور امنیت ملی و مبارزه با تروریسم هم قرار میگیرد که میتوان گفت در مجموع در این زمینههای دوره اوباما موفق بود.
البته این موفقیتها از سوی رقیب مورد چالش هم قرار میگیرد. برای مثال در مورد مساله بیرون بردن نیروهای آمریکا از عراق و افغانستان منتقدان اوباما و جمهوریخواهان ادعا میکنند که او نیروها را خیلی زود و پیش از موعد از این کشورها خارج کردهاست. از جمله دونالد ترامپ ادعا میکند که دستور اوباما برای خروج نظامیان آمریکایی از عراق باعث ایجاد یک خلأ قدرت و ایجاد گروه تروریستی داعش شدهاست. در عین حال جمهوریخواهان مدعی هستند که عدم دخالت نظامی اوباما در سوریه باعث شدهاست که جنگ طولانیتر از گذشته ادامه پیدا کند و ابتکار عمل دست ایران و روسیه بیافتد.
اوباما و هوادارانش اما معتقد هستند که او شعارهای انتخاباتیاش را کاملاً اجرایی کردهاست. استدلال هواداران اوباما این است که عوامل دیگری در به وجود آمدن داعش در عراق نقش بازی کردهاند که ارتباطی به خروج نظامیان آمریکایی از عراق ندارد.
مساله دوم محور اقتصاد است که به واقع میتوان امتیاز بسیار موفق به او داد، با وجود اینکه کنگره به هیچ وجه در این زمینه با او همکاری نکرد. به یاد دارم که در همان دور اول ریاست جمهوری اوباما، میچ مککانل، رهبر اقلیت جمهوریخواه کنگره، گفتهبود باید کاری کنیم که اوباما یک رییس جمهور یک دورهای باشد. اما به هر صورت با برنامههایی که اوباما اجرا کرد به خصوص که اکثریت کنگره هم در ابتدای کار او در اختیار دموکراتها بود توانست اقتصاد آمریکا را از یکی از بزرگترین بحرانهای تاریخش نجات دهد، سقوط مالی سال ۲۰۰۸ که به گفته آمریکاییها بدترین بحران اقتصادی آمریکا از زمان رکود بزرگ در دهه ۱۹۲۰ بود.
اوباما در این مدت توانسته است بر اساس آخرین آماری که جمعه اعلام شد به کمتر از پنج درصد (۴.۹ درصد) برساند. از این لحاظ یکی از موفقترین آمار او بود که به صورت مستمر نزدیک به ۶۰ تا ۷۰ ماه متوالی هر ماه به تعداد مشاغل بین ۷۰ هزار تا ۲۵۰ هزارشغل اضافه شد.
امیدایرانیان: وقتی که ریاست جمهوری را تحویل گرفت رقم بیکاری بالای سیزده درصد بود
تخشید: بله و همچنان هم روند نزول ادامه داشت و ماهانه ۴۰۰ تا ۶۰۰ هزار نفر به تعداد بیکاران اضافه میشد، یعنی از همان روز اول رقم بیکاری در ۱۳-۱۴ نبود، اما وقتی که بحران مالی والاستریت روی داد نزدیک به دو سه ماه بعد اوباما روی کار آمد و این باعث شد که هر ماه به بیکاری افزوده شود.
اوباما با سیاستهایی که در پیش گرفت از جمله تزریق یک تریلیون دلار پول به سیستم مالی آمریکا، ساخت جاده و پل و اینها سر و سامانی رساند.
امید ایرانیان: شعار انتخاباتی دور اولش این بود که رقم بیکاری را به زیر ۸ درصد برساند و الآن هم که به پنج درسد رسانده است.
تخشید: در مجموع به لحاظ اقتصادی اوباما را میتوان رییس جمهور موفقی دانست و تنها استدلالی که منتقدانش مطرح میکنند این است که روند بازسازی اقتصادی و بهبود شرایط کسب و کار خیلی کند و با سرعت بسیار پایین و در مدت طولانی انجام شدهاست و در عین حال دستمزدها هم رشد نکرده است.
البته از آنجایی که در آمریکا ماهانه رقم بیکاری و اشتغال و دستمزدرا اعلام میکنند، ارقامی که در دو روز گذشته اعلام شده ۲.۹ درصد بوده که خیلی رقم بالایی برای آمریکا محسوب میشود، و این انتقاد که دستمزدها بالا نرفته و فقط بیکاری کاهش یافته هم تا حدودی جواب دادهشدهاست.
امید ایرانیان: اما با وجود همه گفتههای شما شعار ترامپ این است که در حال تحویل گرفتن یک اقتصاد ورشکسته از اوباما است و میخواهد دوباره آمریکا را از نو بسازد.
تخشید: اینها شعار است.
امیدایرانیان: اما برای او رأی آورده ...
تخشید: در رأی ترامپ مسائل دیگری دخیل هستند. اگر واقعاً وضعیت اقتصادی آنگونه که ترامپ میگوید بد بود شاید بالای ۶۰ درصد به او رأی میدادند. در جدیدترین نظرسنجیها هم نشان میدهد که ۵۵ درصد از مردم آمریکا از روند رشد اقتصادی و وضعیت اقتصادی کشور راضی هستند. شعارهای انتخاباتی به کنار، تنها انتقادی که به برنامههای اقتصادی اوباما از سوی ترامپ واقعی و وارد است، مساله بیمه درمانی عمومی یا اوباما کر است خود دموکراتهای میگویند که حدود ۲۰ میلیون نفر که تا پیش از این بیمه نداشتند الآن بیمه دارند. اما در ارزیابی که به تازگی منتشر شد پرداخت حق بیمه در برخی ایالتها بین ۳۰ درصد، تا ۱۲۰ درصد اضافه میشود.
این از جمله انتقاداتی است که از سوی ترامپ به سیاستهای اقتصادی اوباما وارد میشود و درست هم هست. به خصوص که جمهوریخواهان از ابتدا به شدت با اجرای این برنامه بیمه عمومی مخالف بودند و نمیخواستند که این برنامه اجرایی شود.
البته این منتقدان هم تا حدی انصاف را رعایت نمیکنند، چرا که کسانی که از اوباماکر استفاده میکنند سالانه به آنها کسر مالیات تعلق میگیرد، یعنی ۳۰ تا ۴۰ درصد کسر مالیات هر سال به آنها تعلق میگیرد.
دولت اوباما: هواپیمای دو موتورهای که با یک موتور فرود آمد
امیدایرانیان: آقای مجلسی به نظر شما میراثی که اوباما در ۸ سال دوران ریاست جمهوری برای آمریکا باقی گذاشت چه بود؟
فریدون مجلسی: من شباهت انتقال حکومت از بوش پسر به آقای اوباما را از جهاتی شبیه به میراث آقای احمدینژاد و آن سرزمین سوختهای میدانم که برای دولت روحانی به جا گذاشت. آن هم در شرایطی که تنها منبع درآمد ایران نفت بود، که هم میزان صادراتش به علت تحریمها به شدت کم شدهبود و هم بهای آن با دخالت عربستان سعودی به شدت کم شدهبود.
اوباما در قولهایی که دادهبود خیلی موفق نشد، به این دلیل که تمام دوران حاکمیت دولت او به جمع کردن افتضاحات دولت پیشین مشغول بود. ولی برای مثال کارهایی کرد که اسلاف او مانند بیل کلینتون قادر به انجام آن نبودند، یعنی همین طرح بیمه عمومی را زمانی که کنگره را در اختیار حزب خود میدید به سرانجام رساند. ولی حجم بالای مشکلات موجود باعث شد که نتواند به خوبی این طرح بیمه اوباماکر را اداره کند و انتقادهایی را که به آن میشود را به حداقل برساند. البته برخی از انتقاداتی که به اوباما کر میشود هم درست است، بعضی هستند که بر اثر اطمینانهایی که این طرح بیمه برای آنها ایجاد کردهاست، از بیکاری به بیکارگی روی آوردهاند.
این از جمله عوارضی است که چنین برنامههای رفاهی همواره به دنبال خود دارد، یعنی همیشه باید چنین بیماریهایی را همراه با سرمها و واکسنهایی برای کاهش عوارض درمان، دست به درمان زد.
اما بزرگترین دستاورد اوباما برای مردم آمریکا این بود که برای دومین بار در طول تاریخ ایالات متحده آمریکا، پس از جان اف کندی که به عنوان اولین رییس جمهور کاتولیک در سرزمینی که با تعصبات رایج پروتستانی سابقه چنین انتخابی نداشت، یک رییس جمهور رنگین پوست برای اولین بار انتخاب شد.
البته به هر حال کندی تنها کاتولیک بودنش منحصر به فرد بود، در حالیکه سفید پوست بود، از خانواده اشرافی بود، موقعیتها، امتیازها و اطرافیان با نفوذی داشت. اما اوباما یک رنگین پوست بود که اسلافش تا همین چند دهه پیش در ایالات متحده آمریکا از حقوق شهروندی عادی محروم بودند و کسی حتی تا دو دهه پیش از این به ذهنش خطور نمیکرد که یک سیاهپوست رییس جمهور آمریکا شود.
امید ایرانیان: یعنی شما میفرمایید محض انتخاب باراک اوباما به ریاست جمهوری یکی از دستاوردهای بسیار مهم او بود.
مجلسی: بله دقیقاً، محض انتخاب اوباما یک میراث ماندگار است، یعنی لینکلن، کندی و اوباما، با تفاوتهای عمدهای که با دیگران دارند هر یک میراث ماندگار و متفاوتی برای ایالات متحده آمریکا بر جای گذاشتهاند.
بخشی از انتقادات وارد به اوباما به این دلیل است که نتوانست تمامی خرابیهای باقیمانده از زمان بوش پسر را پاک کند. گلایههایی که اکنون نظیرش را در ایران هم میبینیم، و بعد از اینکه جمهوریخواهان دلواپسی که توانستند اکثریت کنگره را کسب کنند، بخش عمدهای از دوران حاکمیت اوباما مانند هواپیمای دو موتورهای بود که با یک موتور پرواز میکرد و با موفقیت به زمین نشست. یعنی در واقع کارشکنیهای جمهوریخواهان به حدی بود که انگار موتور دوم هواپیما را به عمد از کار انداختهباشند تا کار خلبان سختتر و سختتر شود.
مثال عرض میکنم، بعضی در ایران گله میکنند که چرا آن تبصره توقیف اموال ایران را آقای اوباما وتو نکرد تا نشانهای از رویکرد مثبتش باشد، در شرایطی که باید دید جمهوریخواهان این تبصره را در قالب کل بودجه سالانه آمریکا گنجاندهبودند، یعنی اوباما مجبور بود کل بودجه آمریکا را وتو کند، چراغ دولت فدرال را برای مدت نامعلومی خاموش کند تا کنگره دوباره بودجه را تصویب کند.
اوباما در چنین شرایطی نمیتوانست بودجه کل دولت خود را وتو کند، آن هم برای کشوری که کوچکترین محبت یا نشان دادن روی خوش به آن، باعث سر و صدای دلواپسان آمریکایی میشود، متاسفانه دلواپسان وطنی هم همصدا با آنها به این موضوع کمک میکنند. شوربختانه بزرگترین کمکی که به اسرائیل و گروههای دست راستی آمریکایی شده از سوی گروه موسوم به دلواپسان ایرانی شدهاست. یعنی هیچ ایرانهراسی به اندازه برخی تولیدات داخلی خودمان در دادن برگ برنده یا چک سفید امضا به اسرائیل و آمریکا مؤثر نبودهاست.
یک مورد دیگری که اوباما به مشکل برخورده است، انتخاب قاضی نهم برای دیوان عالی آمریکاست. او با توجه به وضعیت اکثریت جمهوریخواهان در کنگره هنوز نتوانسته قاضی منتخب خود را در کرسی خالی دیوان عالی بنشاند، چرا که کنگره تنها در جهت کارشکنی عمل میکند و هدف دیگری ندارد. سنا منتظر است که جانشین اوباما یک فرد دیگری را معرفی کند، در شرایطی که گزینه اوباما یک گزینه بی طرف و غیرحزبی بود.
یکی از دلایل این موضوع این است که جمهوریخواهان آمریکایی در وضعیت تشتت شدیدی هستند، درست مانند اصولگرایان خودمان که دچار از هم پاشیدگی و فقدان انسجام شدهاند، در برابر حزب دموکرات که در قالبی ایدئولوژیکتر قرار دارد، هر چند که آنها هم راست و چپ و میانهرو دارند اما در مجموع در یک قالب میگنجند. جمهوریخواهان به تشتتی در حد عوام رسیدهاند، خانمی مانند سارا پلین وقتی به یک چهره سیاسی بدل میشود و جنبش تیپارتی به راه میافتد و سیاست در حد ابتذال کوچه و بازار و کازینوبازها میافتد، نشان از فروپاشی حزب جمهوریخواه از درون دارد.
پایداری میراث اوباما به اعتقاد من طولانی مدت خواهد بود، یعنی رویاها، برنامهها و آرزوهای او از جمله اهدافی است که آمریکاییها مدتی بعد دوباره به سمت آن باز میگردند و آن را دوباره دنبال خواهند کرد. باید توجه کنید ما در مورد کشوری صحبت میکنیم که اگر شما طرفدار رفاه اجتماعی باشید، سوسیالیست نامیده میشوید، اگر سوسیالیست باشید، برچسب کمونیست میخورید، یعنی جایی که نامگذاریهای سیاسی دو قدم از بقیه دنیا جلوتر است.
انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا: ۱۵۰ میلیون نفر و دو نفر
امیدایرانیان: آقای دکتر تخشید این انتخاباتی که در آمریکا برگزار میشود با بسیاری از دموکراسیهای جهان متفاوت است، سرنوشت بیش از ۱۵۰ میلیون شهروند آمریکایی در انتخاب میان دو تفکر و دو فرد خلاصه میشود. کمی در این موردتوضیح بدهید.
محمدرضا تخشید: انتخابات آمریکا میتواند با بسیاری از انتخاباتها در سراسر دنیا متفاوت است، شاید بخشی از این موضوع مربوط به سیستم فدرال اداره کشور باشد، اما در واقع اصل موضوع این است که انتخابات از ابتدا میان دو نفر نیست، انتخابات میان تعداد بیشتری از افراد برگزار میشود که به عنوان انتخابات مقدماتی یا درون حزبی از آن یاد میشود. خود این فرآیند یک انتخابات است. سنت انتخابات در آمریکا به این شکل است. تقریباً در خود ایران هم ما این حالت را داریم، یعنی یک طرف اصول گرایان هستند و یک طرف اصلاحطلبان و مردم میان این دو گروه انتخاب میکنند. حالا مثلاً شما در شهری مانند تهران در نظر بگیرید، یک طیف لیست خودش را دارد و یک طیف لیست خودش را، در همین انتخابات اخیر مجلس که انجام شد دیدیم که از ۳۰ نفر اول تهران ۱۵ نفر از لیست اصلاحطلبان و ۱۵ نفر از لیست اصولگرایان بودند.
البته در کنار اینها افرادی هم هستند که به صورت مستقل نامزد میشوند و معمولاً توفیقی هم به دست نمیآورند، استثنایی داشتیم مانند رأس پروت میلیاردر اهل تکزاس در انتخابات ۱۹۹۶ رقیب بیل کلینتون و بوش پدر بود، که حزب رفورم را ایجاد کرد و نزدیک ۹ درصد آرا را به خود اختصاص داد، اما خب آن حزب حزب ماندگاری نبود چرا که وابسته به شخص بود. حزب رفورم حتی به شیوه حزب دموکراتیک و حزب جمهوریخواه، گردهمایی ملی تشکیل داد و سعی کرد تا حزب سوم را درست کند، اما خب وقتی جریانی وابسته به تنها یک فرد باشد محکوم به شکست است و از با رفتن رأس پروت این حزب هم از میان رفت.
در کنار اینها حزب لیبرتارین هم هست که همیشه سعی میکنند خودشان را درگیر بکنند ولی خب همه میدانند که هیچ شانسی برای آنها وجود ندارد.
امیدایرانیان: شاید یکی از دلایلش این باشد که در حزب جمهوریخواه جناح قدرتمند لیبرتارین وجود دارد و خب در واقع بخش اعظم رأی هواداران لیبرتارینها به سبد حزب قدرتمندتر جمهوریخواه میرود.
تخشید: به هر صورت باید این را هم در نظر گرفت که هزینههای وحشتناک تبلیغاتی و مسائل اجتماعی است که امکان ورود نفر سوم را عملاً غیر ممکن میکند، ولی از کل هم بخواهیم در نظر بگیریم یک حزب دموکرات و یک حزب جمهوریخواه و یک عده مستقل هستند. یعنی اگر تنها دموکراتها و جمهوریخواهان تنها بودند، قطعاً شرایط متفاوتی داشتیم، اگر جمهوریخواهها برنده میشدند، محافظهکارتر و از لحاظ مسائل اقتصادی لیبرالتر و سیاست خارجی تندروتری داشتند. اگر دموکراتها بودند خیلی مترقیتر برخورد میکردند به لحاظ اقتصادی تاکید بیشتری داشتند و مجلسهای متفاوتی وجود داشت.
اما واقعیت این است که اصلیترین عامل اثرگذار در انتخابات آمریکا مستقلها هستند، کسانی که شعارهای انتخاباتی نامزدهای دموکرات و جمهوریخواه را تعدیل میکنند، در انتخابات مقدماتی اگر دنبال کردهباشید میبینید که شعارهای نامزدها بسیار با شعارهای دو نامزد در مرحله نهایی متفاوت است.
دلیل این موضوع این است که باید بتواند هر نامزد بر مستقلها اثرگذار باشد، باید بتواند مستقلها را جذب کند، به همین دلیل هم شعارها تعدیل میشود، سیاستها میانهروتر میشود و از جزماندیشی دموکراتیک یا جمهوریخواهی فاصله میگیرد.
امیدایرانیان: دغدغههای اصلی این دو حزب چه تفاوتهایی با یکدیگر دارد؟
تخشید: ببینید به صورت سنتی برخی سیاستها به هر یک از این دو حزب نسبت دادهمیشود، ولی در هر دوره از انتخابات و در هر موقعیت زمانی این موضعگیریها و این شعارها ممکن است کمرنگتر و پررنگتر شود. جمهوریخواهان بیشتر تعریفشان از حکومت این است که دولت دخالت کمتری در امور داخلی و به خصوص اقتصاد کشور بسیار کمرنگ باشد، در برابر دموکراتها نقش دولت را در مسائل اقتصادی پررنگتر میدانند. در مسائل خارجی دموکراتها خواهان دخالت نظامی کمتر بیرون از کشور هستند، اما جمهوریخواهان گاهی درگیریهای نظامیای را شروع میکنند که گاهی حتی ضروری نیست.
این شعارها و سیاستها در هر دوره شدت و ضعف دارد. در این دوره انتخابات که درگیر آن هستیم، استثناییترین رقابتها در طول تاریخ چند دهه اخیر آمریکاست.
امیدایرانیان: اما خب مسائلی مانند مالیات و اینها در این دوره هم وجود دارد
تخشید: بله! برای مثال دولت وقتی باید کوچکتر شود مالیات هم باید کمتر شود، جمهوریخواهان نظرشان این است که مالیات باید شرکتهای بزرگ و ثروتمندان باید مالیات کمتری بدهند تا ایجاد شغل کنند. در صورتیکه حزب دموکراتیک مخالف این هستند و میگویند از آنکه ثروت بیشتری دارد باید بیشتر بگیریم و هزینه برای خدمات عمومی، مدیکر (بیمه درمانی) و خدمات اجتماعی بکنیم.
برای مثال در همین دوره هیلاری کلینتون یکی از سیاستهای اعلامیاش افزایش حداقل دستمزد است که میگوید باید حداقل دستمزد را از ۸ دلار به ۱۵ دلار برسانیم، در برابر جمهوریخواهان و ترامپ با این مخالف است.
کلینتون میگوید که باید مالیات را برای کسانی که بالای ۲۵۰ هزار دلار در سال درآمد دارند افزایش دهیم و یا برای تحصیل دانشگاهی خانوادههایی که زیر ۱۲۵ هزار دلار در سال درآمد دارند تسهیلات در نظر بگیریم.
همیشه از ابتدا این درگیری در مورد بزرگشدن و کوچک دولت، وجود داشتند، میان بوش و کلینتون، میان ریگان و کارتر و هر چقدر به عقب برگردیم سالهای سال این سابقه وجود داشته.
شاید بتوان گفت که برنامه جامع خانم کلینتون مترقیترین پلتفورم انتخاباتی در طول ۴ دهه اخیر است، آن هم البته به دلیل جذب هواداران برنی سندرز است که چنین شعارهایی میداد و توان جذب این تعداد از رأی دهندگان را داشت.
در مسائل دفاعی مثلاً اختلافی که وجود دارد این است که جمهوریخواهان میخواهند هزینهها را بالا ببرند و دموکراتها موافق نیستند.
تو مسائل اجتماعی و اقتصادی آزاداندیشترند ولی جمهوری خواهان دیدگاه محافظهکارانهتری دارند، در مسائلی مانند سقط جنین و یا ازدواج همجنسگرایان، اینها مسائلی هست که همواره در انتخابات مطرح شده، به صورت کمرنگتر یا پررنگتر.
البته از این جهت عرض کردم این دوره تا حدی استثنایی است به این دلیل که شعارهای ترامپ تا حدی از بعد اقتصادی یا نظامی تا حدی با پلتفورم اصلی و بدنه اصلی جمهوریخواهان فاصله و تفاوت دارد. برخی شعارهای او بگذریم که با خودش تناقض دارد، اما در عین حال با شعارهای اساسی جمهوریخواهان هم متفاوت است. مثلاً در مورد همکاری با ناتو یا وارد جنگ سوریه شدن با بدنه اصلی حزب جمهوریخواه متفاوت برخورد میکند.
محض انتخاب ترامپ نشانه دموکراسی قدرتمند در آمریکاست
امیدایرانیان: حتی یک بار پیشنهاد افزایش حداقل دستمزد هم دادهبود که کاملاً غیرجمهوریخواهانه به نظر میرسد. آقای مجلسی نظر نظر شما چیست؟
فریدون مجلسی: رقابت انتخاباتی آمریکا بر میگردد به پدران بنیان گذار آمریکا، ۱۳ ایالتی که پدید آمدند، رقابتهای بین جفرسون و جان آدامز، این دو موج حرکتی را ایجاد کرد، جفرسون گرایش به سویی داشت که ما امروز آن را بیشتر متمایل به چپ میشناسیم و آدامز گرایشی داشت که متمایل به راست میشناسیم. گاهی هم به طور کلی مسیر خودشان را عوض کردند، یعنی حزب دموکرات که از حزب لیبرال به این نام تغییر یافت، یا حزب جمهوریخواه که زمانی رییس جمهوری مانند لینکلن داشت، اما امروز میبینیم که به مسیری متفاوت وارد شدهاست.
مساله اصلی امامربوط به دوگانه بودن انتخابات در آمریکاست. این یعنی باید برگردیم به خصوصیات دموکراسی. یعنی در چارچوب دموکراتیک این امکان وجود دارد که میان گزینههای مختلف انتخاب کرد. حال اگر بخواهیم مانند برخی کشورهای خاورمیانهای هر چهارنفر یک حزب تشکیل بدهند، به راحتی وارد هرج و مرج و اغتشاش میشویم.
در آمریکا دکتر تخشید اشاره کردند، که مبارزه اصلی در درون این دو حرکت یک گزینش متکثری صورت میگیرد. حالا این گزینش معمولاً در آمریکا از بالا کنترل میشود، از سلسله مراتب حزبی کنترل میشود. اما این بار حتی انتخاب از دست سران حزب جمهوریخواه هم به در رفته و یک کسی آمده نامزد جمهوریخواهان شده که به عامیانهترین زبان سران حزب جمهوریخواهان اصلاً «داخل آدم حساب نمیکنند». در عالم بساز بفروشی، کابارهداری و این چیزها شاید آدم متشخص و دارای امتیازی باشد، اما در دنیای سیاست آدمی حساب نمیشود.
امیدایرانیان: یعنی ورود ترامپ به مرحله نهایی انتخابات و نامزد شدنش خودش نشانه دموکراتیک بودن روند انتخابات است، یعنی کسی که حزب برای سران حزب جمهوریخواه شایسته نیست از سوی اعضا انتخاب میشود و نامزد میشود.
مجلسی: بله انتخاب از چنگ کسانی که میخواهند به صورتی این را مهندسی بکنند به قول سیستمهای انتخاباتی که ما میشناسیم خارج میشود و میبینیم که خیلی از سران حزب جمهوریخواه از او برائت میجویند، رهبر جمهوریخواهان کنگره، رییس مجلس نمایندگان میآید و از پشتیبانی او کنارهگیری میکند.
اما در درون آمریکا از من میپرسید من خودم سندرز را با توجه به ترجیحات خودم بیشتر میپسندیدم، البته آن مملکت به ما ربطی ندارد اما چنان شخصیتی برای آن مملکت برازندهتر بود.
*اميد ايرانيان
به گزارش روز نو؛ اميد ايرانيان نوشت:
میراث اوباما
نمره ۲۰ اقتصادی اوباما
سهشنبه انتخابات آمریکا برگزار میشود و معلوم میوشود که چه کسی رییس جمهور آمریکا شود، اما امروز آمریکا رییس جمهوری دارد که قرار است آمریکایی را تحویل رییس جمهور آینده دهد، به نظر شما میراثی که باراک اوباما رییس جمهور کنونی آمریکا در این هشت سال برای رییس جمهور بعدی بر جا گذاشتهاست، چه چیزی خواهد بود؟
محمدرضا تخشید: اوباما در زمان تبلیغات انتخاباتیاش روی دو محور تاکید داشت یکی مساله سیاست خارجی بود. اصلیترین موضوع سیاست خارجی مورد نظر او پایان دادن به دو جنگ در عراق و افغانستان بود و اینکه دیگر جنگ تازهای آغاز نشود. در عین حال برنامه دیگر او ترمیم رابطه با کشورهای دیگر جهان از جمله بهبود چهره آمریکا نزد کشورهای مسلمان بود.
تلاش او این بود که سیاست خارجی آمریکا را از مداخلهجویی و جنگ طلبی به سمت و سوی دیپلماتیک میل دهد، برای مثال زمانی که از حل مسائل با ایران از طریق دیپلماتیک سخن گفت، انتقادات بسیار زیادی را از سوی مخالفانش بر انگیخت.
محور دوم مورد نظر اوباما، مساله اقتصاد بود که به خصوص در سال پایانی منتهی به انتخاب او به دغدغه جدی در ایالات متحده آمریکا بدل شدهبود. اصولاً در انتخابات آمریکا نقش اول و تعیین کننده را موضوع اقتصادی بازی میکند. در کنار اینها محور امنیت ملی و مبارزه با تروریسم هم قرار میگیرد که میتوان گفت در مجموع در این زمینههای دوره اوباما موفق بود.
البته این موفقیتها از سوی رقیب مورد چالش هم قرار میگیرد. برای مثال در مورد مساله بیرون بردن نیروهای آمریکا از عراق و افغانستان منتقدان اوباما و جمهوریخواهان ادعا میکنند که او نیروها را خیلی زود و پیش از موعد از این کشورها خارج کردهاست. از جمله دونالد ترامپ ادعا میکند که دستور اوباما برای خروج نظامیان آمریکایی از عراق باعث ایجاد یک خلأ قدرت و ایجاد گروه تروریستی داعش شدهاست. در عین حال جمهوریخواهان مدعی هستند که عدم دخالت نظامی اوباما در سوریه باعث شدهاست که جنگ طولانیتر از گذشته ادامه پیدا کند و ابتکار عمل دست ایران و روسیه بیافتد.
اوباما و هوادارانش اما معتقد هستند که او شعارهای انتخاباتیاش را کاملاً اجرایی کردهاست. استدلال هواداران اوباما این است که عوامل دیگری در به وجود آمدن داعش در عراق نقش بازی کردهاند که ارتباطی به خروج نظامیان آمریکایی از عراق ندارد.
مساله دوم محور اقتصاد است که به واقع میتوان امتیاز بسیار موفق به او داد، با وجود اینکه کنگره به هیچ وجه در این زمینه با او همکاری نکرد. به یاد دارم که در همان دور اول ریاست جمهوری اوباما، میچ مککانل، رهبر اقلیت جمهوریخواه کنگره، گفتهبود باید کاری کنیم که اوباما یک رییس جمهور یک دورهای باشد. اما به هر صورت با برنامههایی که اوباما اجرا کرد به خصوص که اکثریت کنگره هم در ابتدای کار او در اختیار دموکراتها بود توانست اقتصاد آمریکا را از یکی از بزرگترین بحرانهای تاریخش نجات دهد، سقوط مالی سال ۲۰۰۸ که به گفته آمریکاییها بدترین بحران اقتصادی آمریکا از زمان رکود بزرگ در دهه ۱۹۲۰ بود.
اوباما در این مدت توانسته است بر اساس آخرین آماری که جمعه اعلام شد به کمتر از پنج درصد (۴.۹ درصد) برساند. از این لحاظ یکی از موفقترین آمار او بود که به صورت مستمر نزدیک به ۶۰ تا ۷۰ ماه متوالی هر ماه به تعداد مشاغل بین ۷۰ هزار تا ۲۵۰ هزارشغل اضافه شد.
امیدایرانیان: وقتی که ریاست جمهوری را تحویل گرفت رقم بیکاری بالای سیزده درصد بود
تخشید: بله و همچنان هم روند نزول ادامه داشت و ماهانه ۴۰۰ تا ۶۰۰ هزار نفر به تعداد بیکاران اضافه میشد، یعنی از همان روز اول رقم بیکاری در ۱۳-۱۴ نبود، اما وقتی که بحران مالی والاستریت روی داد نزدیک به دو سه ماه بعد اوباما روی کار آمد و این باعث شد که هر ماه به بیکاری افزوده شود.
اوباما با سیاستهایی که در پیش گرفت از جمله تزریق یک تریلیون دلار پول به سیستم مالی آمریکا، ساخت جاده و پل و اینها سر و سامانی رساند.
امید ایرانیان: شعار انتخاباتی دور اولش این بود که رقم بیکاری را به زیر ۸ درصد برساند و الآن هم که به پنج درسد رسانده است.
تخشید: در مجموع به لحاظ اقتصادی اوباما را میتوان رییس جمهور موفقی دانست و تنها استدلالی که منتقدانش مطرح میکنند این است که روند بازسازی اقتصادی و بهبود شرایط کسب و کار خیلی کند و با سرعت بسیار پایین و در مدت طولانی انجام شدهاست و در عین حال دستمزدها هم رشد نکرده است.
البته از آنجایی که در آمریکا ماهانه رقم بیکاری و اشتغال و دستمزدرا اعلام میکنند، ارقامی که در دو روز گذشته اعلام شده ۲.۹ درصد بوده که خیلی رقم بالایی برای آمریکا محسوب میشود، و این انتقاد که دستمزدها بالا نرفته و فقط بیکاری کاهش یافته هم تا حدودی جواب دادهشدهاست.
امید ایرانیان: اما با وجود همه گفتههای شما شعار ترامپ این است که در حال تحویل گرفتن یک اقتصاد ورشکسته از اوباما است و میخواهد دوباره آمریکا را از نو بسازد.
تخشید: اینها شعار است.
امیدایرانیان: اما برای او رأی آورده ...
تخشید: در رأی ترامپ مسائل دیگری دخیل هستند. اگر واقعاً وضعیت اقتصادی آنگونه که ترامپ میگوید بد بود شاید بالای ۶۰ درصد به او رأی میدادند. در جدیدترین نظرسنجیها هم نشان میدهد که ۵۵ درصد از مردم آمریکا از روند رشد اقتصادی و وضعیت اقتصادی کشور راضی هستند. شعارهای انتخاباتی به کنار، تنها انتقادی که به برنامههای اقتصادی اوباما از سوی ترامپ واقعی و وارد است، مساله بیمه درمانی عمومی یا اوباما کر است خود دموکراتهای میگویند که حدود ۲۰ میلیون نفر که تا پیش از این بیمه نداشتند الآن بیمه دارند. اما در ارزیابی که به تازگی منتشر شد پرداخت حق بیمه در برخی ایالتها بین ۳۰ درصد، تا ۱۲۰ درصد اضافه میشود.
این از جمله انتقاداتی است که از سوی ترامپ به سیاستهای اقتصادی اوباما وارد میشود و درست هم هست. به خصوص که جمهوریخواهان از ابتدا به شدت با اجرای این برنامه بیمه عمومی مخالف بودند و نمیخواستند که این برنامه اجرایی شود.
البته این منتقدان هم تا حدی انصاف را رعایت نمیکنند، چرا که کسانی که از اوباماکر استفاده میکنند سالانه به آنها کسر مالیات تعلق میگیرد، یعنی ۳۰ تا ۴۰ درصد کسر مالیات هر سال به آنها تعلق میگیرد.
دولت اوباما: هواپیمای دو موتورهای که با یک موتور فرود آمد
امیدایرانیان: آقای مجلسی به نظر شما میراثی که اوباما در ۸ سال دوران ریاست جمهوری برای آمریکا باقی گذاشت چه بود؟
فریدون مجلسی: من شباهت انتقال حکومت از بوش پسر به آقای اوباما را از جهاتی شبیه به میراث آقای احمدینژاد و آن سرزمین سوختهای میدانم که برای دولت روحانی به جا گذاشت. آن هم در شرایطی که تنها منبع درآمد ایران نفت بود، که هم میزان صادراتش به علت تحریمها به شدت کم شدهبود و هم بهای آن با دخالت عربستان سعودی به شدت کم شدهبود.
اوباما در قولهایی که دادهبود خیلی موفق نشد، به این دلیل که تمام دوران حاکمیت دولت او به جمع کردن افتضاحات دولت پیشین مشغول بود. ولی برای مثال کارهایی کرد که اسلاف او مانند بیل کلینتون قادر به انجام آن نبودند، یعنی همین طرح بیمه عمومی را زمانی که کنگره را در اختیار حزب خود میدید به سرانجام رساند. ولی حجم بالای مشکلات موجود باعث شد که نتواند به خوبی این طرح بیمه اوباماکر را اداره کند و انتقادهایی را که به آن میشود را به حداقل برساند. البته برخی از انتقاداتی که به اوباما کر میشود هم درست است، بعضی هستند که بر اثر اطمینانهایی که این طرح بیمه برای آنها ایجاد کردهاست، از بیکاری به بیکارگی روی آوردهاند.
این از جمله عوارضی است که چنین برنامههای رفاهی همواره به دنبال خود دارد، یعنی همیشه باید چنین بیماریهایی را همراه با سرمها و واکسنهایی برای کاهش عوارض درمان، دست به درمان زد.
اما بزرگترین دستاورد اوباما برای مردم آمریکا این بود که برای دومین بار در طول تاریخ ایالات متحده آمریکا، پس از جان اف کندی که به عنوان اولین رییس جمهور کاتولیک در سرزمینی که با تعصبات رایج پروتستانی سابقه چنین انتخابی نداشت، یک رییس جمهور رنگین پوست برای اولین بار انتخاب شد.
البته به هر حال کندی تنها کاتولیک بودنش منحصر به فرد بود، در حالیکه سفید پوست بود، از خانواده اشرافی بود، موقعیتها، امتیازها و اطرافیان با نفوذی داشت. اما اوباما یک رنگین پوست بود که اسلافش تا همین چند دهه پیش در ایالات متحده آمریکا از حقوق شهروندی عادی محروم بودند و کسی حتی تا دو دهه پیش از این به ذهنش خطور نمیکرد که یک سیاهپوست رییس جمهور آمریکا شود.
امید ایرانیان: یعنی شما میفرمایید محض انتخاب باراک اوباما به ریاست جمهوری یکی از دستاوردهای بسیار مهم او بود.
مجلسی: بله دقیقاً، محض انتخاب اوباما یک میراث ماندگار است، یعنی لینکلن، کندی و اوباما، با تفاوتهای عمدهای که با دیگران دارند هر یک میراث ماندگار و متفاوتی برای ایالات متحده آمریکا بر جای گذاشتهاند.
بخشی از انتقادات وارد به اوباما به این دلیل است که نتوانست تمامی خرابیهای باقیمانده از زمان بوش پسر را پاک کند. گلایههایی که اکنون نظیرش را در ایران هم میبینیم، و بعد از اینکه جمهوریخواهان دلواپسی که توانستند اکثریت کنگره را کسب کنند، بخش عمدهای از دوران حاکمیت اوباما مانند هواپیمای دو موتورهای بود که با یک موتور پرواز میکرد و با موفقیت به زمین نشست. یعنی در واقع کارشکنیهای جمهوریخواهان به حدی بود که انگار موتور دوم هواپیما را به عمد از کار انداختهباشند تا کار خلبان سختتر و سختتر شود.
مثال عرض میکنم، بعضی در ایران گله میکنند که چرا آن تبصره توقیف اموال ایران را آقای اوباما وتو نکرد تا نشانهای از رویکرد مثبتش باشد، در شرایطی که باید دید جمهوریخواهان این تبصره را در قالب کل بودجه سالانه آمریکا گنجاندهبودند، یعنی اوباما مجبور بود کل بودجه آمریکا را وتو کند، چراغ دولت فدرال را برای مدت نامعلومی خاموش کند تا کنگره دوباره بودجه را تصویب کند.
اوباما در چنین شرایطی نمیتوانست بودجه کل دولت خود را وتو کند، آن هم برای کشوری که کوچکترین محبت یا نشان دادن روی خوش به آن، باعث سر و صدای دلواپسان آمریکایی میشود، متاسفانه دلواپسان وطنی هم همصدا با آنها به این موضوع کمک میکنند. شوربختانه بزرگترین کمکی که به اسرائیل و گروههای دست راستی آمریکایی شده از سوی گروه موسوم به دلواپسان ایرانی شدهاست. یعنی هیچ ایرانهراسی به اندازه برخی تولیدات داخلی خودمان در دادن برگ برنده یا چک سفید امضا به اسرائیل و آمریکا مؤثر نبودهاست.
یک مورد دیگری که اوباما به مشکل برخورده است، انتخاب قاضی نهم برای دیوان عالی آمریکاست. او با توجه به وضعیت اکثریت جمهوریخواهان در کنگره هنوز نتوانسته قاضی منتخب خود را در کرسی خالی دیوان عالی بنشاند، چرا که کنگره تنها در جهت کارشکنی عمل میکند و هدف دیگری ندارد. سنا منتظر است که جانشین اوباما یک فرد دیگری را معرفی کند، در شرایطی که گزینه اوباما یک گزینه بی طرف و غیرحزبی بود.
یکی از دلایل این موضوع این است که جمهوریخواهان آمریکایی در وضعیت تشتت شدیدی هستند، درست مانند اصولگرایان خودمان که دچار از هم پاشیدگی و فقدان انسجام شدهاند، در برابر حزب دموکرات که در قالبی ایدئولوژیکتر قرار دارد، هر چند که آنها هم راست و چپ و میانهرو دارند اما در مجموع در یک قالب میگنجند. جمهوریخواهان به تشتتی در حد عوام رسیدهاند، خانمی مانند سارا پلین وقتی به یک چهره سیاسی بدل میشود و جنبش تیپارتی به راه میافتد و سیاست در حد ابتذال کوچه و بازار و کازینوبازها میافتد، نشان از فروپاشی حزب جمهوریخواه از درون دارد.
پایداری میراث اوباما به اعتقاد من طولانی مدت خواهد بود، یعنی رویاها، برنامهها و آرزوهای او از جمله اهدافی است که آمریکاییها مدتی بعد دوباره به سمت آن باز میگردند و آن را دوباره دنبال خواهند کرد. باید توجه کنید ما در مورد کشوری صحبت میکنیم که اگر شما طرفدار رفاه اجتماعی باشید، سوسیالیست نامیده میشوید، اگر سوسیالیست باشید، برچسب کمونیست میخورید، یعنی جایی که نامگذاریهای سیاسی دو قدم از بقیه دنیا جلوتر است.
انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا: ۱۵۰ میلیون نفر و دو نفر
امیدایرانیان: آقای دکتر تخشید این انتخاباتی که در آمریکا برگزار میشود با بسیاری از دموکراسیهای جهان متفاوت است، سرنوشت بیش از ۱۵۰ میلیون شهروند آمریکایی در انتخاب میان دو تفکر و دو فرد خلاصه میشود. کمی در این موردتوضیح بدهید.
محمدرضا تخشید: انتخابات آمریکا میتواند با بسیاری از انتخاباتها در سراسر دنیا متفاوت است، شاید بخشی از این موضوع مربوط به سیستم فدرال اداره کشور باشد، اما در واقع اصل موضوع این است که انتخابات از ابتدا میان دو نفر نیست، انتخابات میان تعداد بیشتری از افراد برگزار میشود که به عنوان انتخابات مقدماتی یا درون حزبی از آن یاد میشود. خود این فرآیند یک انتخابات است. سنت انتخابات در آمریکا به این شکل است. تقریباً در خود ایران هم ما این حالت را داریم، یعنی یک طرف اصول گرایان هستند و یک طرف اصلاحطلبان و مردم میان این دو گروه انتخاب میکنند. حالا مثلاً شما در شهری مانند تهران در نظر بگیرید، یک طیف لیست خودش را دارد و یک طیف لیست خودش را، در همین انتخابات اخیر مجلس که انجام شد دیدیم که از ۳۰ نفر اول تهران ۱۵ نفر از لیست اصلاحطلبان و ۱۵ نفر از لیست اصولگرایان بودند.
البته در کنار اینها افرادی هم هستند که به صورت مستقل نامزد میشوند و معمولاً توفیقی هم به دست نمیآورند، استثنایی داشتیم مانند رأس پروت میلیاردر اهل تکزاس در انتخابات ۱۹۹۶ رقیب بیل کلینتون و بوش پدر بود، که حزب رفورم را ایجاد کرد و نزدیک ۹ درصد آرا را به خود اختصاص داد، اما خب آن حزب حزب ماندگاری نبود چرا که وابسته به شخص بود. حزب رفورم حتی به شیوه حزب دموکراتیک و حزب جمهوریخواه، گردهمایی ملی تشکیل داد و سعی کرد تا حزب سوم را درست کند، اما خب وقتی جریانی وابسته به تنها یک فرد باشد محکوم به شکست است و از با رفتن رأس پروت این حزب هم از میان رفت.
در کنار اینها حزب لیبرتارین هم هست که همیشه سعی میکنند خودشان را درگیر بکنند ولی خب همه میدانند که هیچ شانسی برای آنها وجود ندارد.
امیدایرانیان: شاید یکی از دلایلش این باشد که در حزب جمهوریخواه جناح قدرتمند لیبرتارین وجود دارد و خب در واقع بخش اعظم رأی هواداران لیبرتارینها به سبد حزب قدرتمندتر جمهوریخواه میرود.
تخشید: به هر صورت باید این را هم در نظر گرفت که هزینههای وحشتناک تبلیغاتی و مسائل اجتماعی است که امکان ورود نفر سوم را عملاً غیر ممکن میکند، ولی از کل هم بخواهیم در نظر بگیریم یک حزب دموکرات و یک حزب جمهوریخواه و یک عده مستقل هستند. یعنی اگر تنها دموکراتها و جمهوریخواهان تنها بودند، قطعاً شرایط متفاوتی داشتیم، اگر جمهوریخواهها برنده میشدند، محافظهکارتر و از لحاظ مسائل اقتصادی لیبرالتر و سیاست خارجی تندروتری داشتند. اگر دموکراتها بودند خیلی مترقیتر برخورد میکردند به لحاظ اقتصادی تاکید بیشتری داشتند و مجلسهای متفاوتی وجود داشت.
اما واقعیت این است که اصلیترین عامل اثرگذار در انتخابات آمریکا مستقلها هستند، کسانی که شعارهای انتخاباتی نامزدهای دموکرات و جمهوریخواه را تعدیل میکنند، در انتخابات مقدماتی اگر دنبال کردهباشید میبینید که شعارهای نامزدها بسیار با شعارهای دو نامزد در مرحله نهایی متفاوت است.
دلیل این موضوع این است که باید بتواند هر نامزد بر مستقلها اثرگذار باشد، باید بتواند مستقلها را جذب کند، به همین دلیل هم شعارها تعدیل میشود، سیاستها میانهروتر میشود و از جزماندیشی دموکراتیک یا جمهوریخواهی فاصله میگیرد.
امیدایرانیان: دغدغههای اصلی این دو حزب چه تفاوتهایی با یکدیگر دارد؟
تخشید: ببینید به صورت سنتی برخی سیاستها به هر یک از این دو حزب نسبت دادهمیشود، ولی در هر دوره از انتخابات و در هر موقعیت زمانی این موضعگیریها و این شعارها ممکن است کمرنگتر و پررنگتر شود. جمهوریخواهان بیشتر تعریفشان از حکومت این است که دولت دخالت کمتری در امور داخلی و به خصوص اقتصاد کشور بسیار کمرنگ باشد، در برابر دموکراتها نقش دولت را در مسائل اقتصادی پررنگتر میدانند. در مسائل خارجی دموکراتها خواهان دخالت نظامی کمتر بیرون از کشور هستند، اما جمهوریخواهان گاهی درگیریهای نظامیای را شروع میکنند که گاهی حتی ضروری نیست.
این شعارها و سیاستها در هر دوره شدت و ضعف دارد. در این دوره انتخابات که درگیر آن هستیم، استثناییترین رقابتها در طول تاریخ چند دهه اخیر آمریکاست.
امیدایرانیان: اما خب مسائلی مانند مالیات و اینها در این دوره هم وجود دارد
تخشید: بله! برای مثال دولت وقتی باید کوچکتر شود مالیات هم باید کمتر شود، جمهوریخواهان نظرشان این است که مالیات باید شرکتهای بزرگ و ثروتمندان باید مالیات کمتری بدهند تا ایجاد شغل کنند. در صورتیکه حزب دموکراتیک مخالف این هستند و میگویند از آنکه ثروت بیشتری دارد باید بیشتر بگیریم و هزینه برای خدمات عمومی، مدیکر (بیمه درمانی) و خدمات اجتماعی بکنیم.
برای مثال در همین دوره هیلاری کلینتون یکی از سیاستهای اعلامیاش افزایش حداقل دستمزد است که میگوید باید حداقل دستمزد را از ۸ دلار به ۱۵ دلار برسانیم، در برابر جمهوریخواهان و ترامپ با این مخالف است.
کلینتون میگوید که باید مالیات را برای کسانی که بالای ۲۵۰ هزار دلار در سال درآمد دارند افزایش دهیم و یا برای تحصیل دانشگاهی خانوادههایی که زیر ۱۲۵ هزار دلار در سال درآمد دارند تسهیلات در نظر بگیریم.
همیشه از ابتدا این درگیری در مورد بزرگشدن و کوچک دولت، وجود داشتند، میان بوش و کلینتون، میان ریگان و کارتر و هر چقدر به عقب برگردیم سالهای سال این سابقه وجود داشته.
شاید بتوان گفت که برنامه جامع خانم کلینتون مترقیترین پلتفورم انتخاباتی در طول ۴ دهه اخیر است، آن هم البته به دلیل جذب هواداران برنی سندرز است که چنین شعارهایی میداد و توان جذب این تعداد از رأی دهندگان را داشت.
در مسائل دفاعی مثلاً اختلافی که وجود دارد این است که جمهوریخواهان میخواهند هزینهها را بالا ببرند و دموکراتها موافق نیستند.
تو مسائل اجتماعی و اقتصادی آزاداندیشترند ولی جمهوری خواهان دیدگاه محافظهکارانهتری دارند، در مسائلی مانند سقط جنین و یا ازدواج همجنسگرایان، اینها مسائلی هست که همواره در انتخابات مطرح شده، به صورت کمرنگتر یا پررنگتر.
البته از این جهت عرض کردم این دوره تا حدی استثنایی است به این دلیل که شعارهای ترامپ تا حدی از بعد اقتصادی یا نظامی تا حدی با پلتفورم اصلی و بدنه اصلی جمهوریخواهان فاصله و تفاوت دارد. برخی شعارهای او بگذریم که با خودش تناقض دارد، اما در عین حال با شعارهای اساسی جمهوریخواهان هم متفاوت است. مثلاً در مورد همکاری با ناتو یا وارد جنگ سوریه شدن با بدنه اصلی حزب جمهوریخواه متفاوت برخورد میکند.
محض انتخاب ترامپ نشانه دموکراسی قدرتمند در آمریکاست
امیدایرانیان: حتی یک بار پیشنهاد افزایش حداقل دستمزد هم دادهبود که کاملاً غیرجمهوریخواهانه به نظر میرسد. آقای مجلسی نظر نظر شما چیست؟
فریدون مجلسی: رقابت انتخاباتی آمریکا بر میگردد به پدران بنیان گذار آمریکا، ۱۳ ایالتی که پدید آمدند، رقابتهای بین جفرسون و جان آدامز، این دو موج حرکتی را ایجاد کرد، جفرسون گرایش به سویی داشت که ما امروز آن را بیشتر متمایل به چپ میشناسیم و آدامز گرایشی داشت که متمایل به راست میشناسیم. گاهی هم به طور کلی مسیر خودشان را عوض کردند، یعنی حزب دموکرات که از حزب لیبرال به این نام تغییر یافت، یا حزب جمهوریخواه که زمانی رییس جمهوری مانند لینکلن داشت، اما امروز میبینیم که به مسیری متفاوت وارد شدهاست.
مساله اصلی امامربوط به دوگانه بودن انتخابات در آمریکاست. این یعنی باید برگردیم به خصوصیات دموکراسی. یعنی در چارچوب دموکراتیک این امکان وجود دارد که میان گزینههای مختلف انتخاب کرد. حال اگر بخواهیم مانند برخی کشورهای خاورمیانهای هر چهارنفر یک حزب تشکیل بدهند، به راحتی وارد هرج و مرج و اغتشاش میشویم.
در آمریکا دکتر تخشید اشاره کردند، که مبارزه اصلی در درون این دو حرکت یک گزینش متکثری صورت میگیرد. حالا این گزینش معمولاً در آمریکا از بالا کنترل میشود، از سلسله مراتب حزبی کنترل میشود. اما این بار حتی انتخاب از دست سران حزب جمهوریخواه هم به در رفته و یک کسی آمده نامزد جمهوریخواهان شده که به عامیانهترین زبان سران حزب جمهوریخواهان اصلاً «داخل آدم حساب نمیکنند». در عالم بساز بفروشی، کابارهداری و این چیزها شاید آدم متشخص و دارای امتیازی باشد، اما در دنیای سیاست آدمی حساب نمیشود.
امیدایرانیان: یعنی ورود ترامپ به مرحله نهایی انتخابات و نامزد شدنش خودش نشانه دموکراتیک بودن روند انتخابات است، یعنی کسی که حزب برای سران حزب جمهوریخواه شایسته نیست از سوی اعضا انتخاب میشود و نامزد میشود.
مجلسی: بله انتخاب از چنگ کسانی که میخواهند به صورتی این را مهندسی بکنند به قول سیستمهای انتخاباتی که ما میشناسیم خارج میشود و میبینیم که خیلی از سران حزب جمهوریخواه از او برائت میجویند، رهبر جمهوریخواهان کنگره، رییس مجلس نمایندگان میآید و از پشتیبانی او کنارهگیری میکند.
اما در درون آمریکا از من میپرسید من خودم سندرز را با توجه به ترجیحات خودم بیشتر میپسندیدم، البته آن مملکت به ما ربطی ندارد اما چنان شخصیتی برای آن مملکت برازندهتر بود.
*اميد ايرانيان