
پشت پرده شروط عجیب در قرارداد کاوه رضایی و استقلال !
امروز استقلال تهران در حالی در بازی جام حذفی به مصاف مس کرمان می رود که قبل از این مسابقه یک جنجال بزرگ متوجه اردوگاه آبیپوشان شد. موضوع از این قرار بود که ناگهان خبر رسید ممکن است این بازی، آخرین تجربه حضور کاوه رضایی در پیراهن استقلال باشد. مدیر برنامههای این بازیکن مدعی شده رضایی پیشنهادی از لیگ چین دارد که خیلی جدی است و حسابی فکر او را به خودش مشغول کرده. پنجره نقلوانتقالاتی لیگ چین از حدود دو هفته دیگر باز میشود و تیمی که کاوه رضایی را خواسته، تیانجین با مربیگری فابیو کاناواروی مشهور است. از قرار معلوم در قرارداد کاوه رضایی با استقلال بندی گنجانده شده که او میتواند هر زمان از فصل با پرداخت وجهی به استقلال (احتمالا 250هزار دلار) میتواند از این باشگاه جدا شود. انتشار این موضوع واکنشهای فراوانی به دنبال آورده؛ به خصوص در باشگاه استقلال که طرف دیگر این قرارداد است، خیلیها به صرافت توجیه و توضیح افتادهاند. مثلا پندار توفیقی که عضو هیاتمدیره است گفته چنین بندی در قرارداد کاوه وجود دارد، اما تنها در نیمفصل قابلیت اجرایی پیدا میکند و در حال حاضر نمیتواند باعث جدایی این مهاجم از جمع آبیها شود. در مجموع اینطور به نظر میرسد که با توجه به فرا رسیدن یک تعطیلات دیگر برای لیگ برتر، این بار قرار است رسانههای ورزشی تا چند روز و شاید چند هفته خودشان را با اخبار مربوط به ماندن یا رفتن کاوه رضایی از استقلال سرگرم کنند!
قصه هزار و یک شب
فوتبال ايران يك خاصيت عجيب و به شدت كمنظير دارد و آن هم اين است كه در تمام طول سال در فضاي نقلوانتقالاتي به سر ميبرد! همين چند هفته پيش بود كه همه رسانههاي ورزشي كشور در مورد انتخاب نهايي وحيد اميري و كاوه رضايي گمانهزني ميكردند و به بحث تمديد قرارداد اميد ابراهيمي ميپرداختند. پس از آن در فاصله كوتاهي، سروش رفيعي و بختيار رحماني به قهرمانان نقلوانتقالاتي فوتبال كشور تبديل شدند و هر ساعت شايعه جديدي در مورد آنها به گوش ميرسید. حالا هم داستان مربوط به کاوه رضایی پیش آمده و حواس همه به ماندن یا رفتن او جلب شده است. شايد اغراق نباشد اگر بگوييم هيچكجاي فوتبال مدرن و حرفهاي دنيا چنين فضايي وجود ندارد. در اروپا نهايتا دو يا سه ماه در سال بحث جابهجايي بازيكنان مطرح است و پس از آن همه حواسها معطوف به اصل مطلب، يعني برگزاري مسابقات ميشود. در كشور ما اما هر 12ماه سال و هر هفت روز هفته ميتوان مطالبي در مورد انتقال بازيكنان بزرگ به باشگاههاي مختلف خواند. اينكه چرا در ايران چنين فضايي حاكم است، دلايل مختلفي دارد كه به بعضي از آنها اشاره ميكنيم.
شروط عجیب و غریب
بازیکنان در فوتبال ایران معمولا به ندرت تن به عقد قراردادهای بلندمدت و بیشتر از یک فصل میدهند. در واقع فضای نتیجهگرایانه فوتبال ایران که غالبا منجر به رقابت کورکورانه باشگاهها بر سر جذب ستارهها میشود، این فرصت را به بازیکنان میدهد که کمترین تعهد ممکن را بپذیرند و هر سال خودشان را در موقعیت یک انتخاب آزادانه و پولساز دیگر قرار بدهند. موضوع اما زمانی جالبتر میشود که بدانیم خیلی از بازیکنان حتی حاضر به پذیرفتن کامل همین قراردادهای یک ساله هم نیستند و با تحمیل انواع و اقسام شروط اضافی به باشگاهها دست خودشان را برای جدایی در میانههای فصل باز میگذارند. مثلا به همین مورد اخیر کاوه رضایی توجه کنید که چطور توانست از رقابت تابستانی سرخابیها بر سر جذب خودش سود ببرد و شرط جدایی با پیشنهاد خارجی را به قرارداد اضافه کند. همین تازگیها حمیدرضا علیعسگری هم برای جدایی از سیاهجامگان از بندی در قراردادش استفاده کرده بود که در صورت کوچ فرهاد کاظمی از این تیم، اجازه فسخ قرارداد را به او میداد! قبلا هم بازیکنی مثل رامین رضاییان به خاطر عدم وصول کامل مطالباتش در فاصله دو هفته بعد از پایان لیگ پانزدهم، فصل دوم قراردادش با پرسپولیس را تعلیق کرده و به ترکیه رفته بود که آن داستانهای شگفتانگیز و طولانی را به وجود آورد. بدیهی است که رواج چنین ماده و تبصرههایی باعث میشود دایما حرف و حدیثهای فراوان در مورد جدایی بازیکنان از باشگاهها وجود داشته باشد.
4ماه فرصت قانونی
در فوتبال ايران معمولا سقف مدت قانوني نقلوانتقالات براي جابهجايي بازيكنان در نظر گرفته ميشود. از ديدگاه فيفا، حداكثر زمان جابهجايي بازيكن در ابتداي فصل 84روز است و در ايران هر تابستان همين مهلت به تيمها داده ميشود.به علاوه بعد از نيمفصل اول هم چهار هفته مهلت براي نقلوانتقالات زمستاني در نظر گرفته ميشود. به اين ترتيب به طور خالص 4ماه از سال، فضای فوتبال کشور به طور كامل در تسخير نقلوانتقالات رسمي و قانونی بازيكنان است.
تعطیلات پیاپی
برگزاري مسابقات باشگاهي در ايران دايما با وقفه روبرو ميشود. مثلا همين امسال تيمها سه بازي انجام ميدهند و يك ماه تعطيل ميشوند. در اين شرايط طبيعي است كه رسانههاي ورزشي و هواداران، خودشان را با شايعات مربوط به جايهجايي بازيكنان مشغول كنند و سراغ اين موضوع بروند. اگر ليگ به طور مرتب و در فواصل منظم هفتگي برگزار شود، ميزان توجه به مسايل حاشيهاي به شدت كاهش پيدا ميكند.
مسابقات کمشمار
رقابتهای باشگاهي در ايران كنداكتور بسيار خلوتي دارند. ما يك ليگ كوتاه 30هفتهاي داريم و يك جام حذفي كه همه مسابقاتش از ابتدا تا انتها به شكل تكبازي و صرفا براي رفع تكليف برگزار ميشود. تازه خيلي از تيمها از حضور در همين جام هم انصراف ميدهند. به اين ترتيب فضاي خالي در فوتبال ايران زياد است كه طبعا بخش زيادي از آن به شايعهپردازي و گمانهزني در مورد نقلوانتقالات اختصاص پيدا ميكند.
قانون سربازي
بسياري از ستارههاي شهير دنياي فوتبال، افتخار ميكنند به اينكه از اول تا آخر عمر حرفهايشان را فقط در يك باشگاه توپ زدهاند. در ايران اما شما حتي اگر بخواهيد هم قادر نيستيد چنين افتخاري به دست بياوريد، چرا كه قانونا بايد براي گذراندن دو سال خدمت سربازي به يك تيم نظامي برويد. به اين ترتيب يك دسته شايعات نقلوانتقالاتي ديگر هم در مورد بازيكنان مشمول وجود دارد؛ اينكه كي به سربازي ميروند؟ كدام تيم را انتخاب ميكنند؟ قبل از خدمت با تيم سابقشان قرارداد طولانيمدت ميبندند يا نه؟ و نهايتا اينكه بعد از سربازي چقدر احتمال دارد همان تيم نظامي را براي ادامه دوران بازيگريشان انتخاب كنند؟ مثلا اخیرا انبوهی از شایعات شبیه این در مورد بازیکنانی مثل احمد نوراللهی و امید عالیشاه وجود داشته است. ميبينيد؛ اينجا هميشه بهانه براي بحث نقلوانتقالاتي وجود دارد!