
بزرگترین اشتباهش، فرار «شبانه» از پرسپولیس بود
افشين قطبي از ليگ درجه چندم تايلند هم اخراج شد تا شايد دوران مربيگرياش زودتر از آنچه انتظار ميرفت به پايان رسيده باشد.
اسم قطبي براي پرسپوليسيها يادآور يكي از باشكوهترين روزهاي تاريخ باشگاه است؛ جايي كه او توانست در هفته پاياني ليگ هفتم، در دقيقه 96يك بازي دراماتيك سپاهان را شكست بدهد و جام قهرماني را براي سرخها به ارمغان بياورد. اين هنوز آخرين قهرماني پرسپوليس در ليگ است كه تازه با كسر 6امتياز اتفاق افتاد و ارزش دوچنداني پيدا كرد. با اين وجود همانطور كه پرسپوليس بعد از قطبي ديگر قهرمان نشد، قطبي هم بعد از پرسپوليس روز خوش در مربيگرياش نديد. او سقوط آزادي را شروع كرد كه آخرش رسيدن به بوريرام يونايتد تايلند بود و تازه سه ماه بعد از شروع كار در اين تيم، از سمتش اخراج شد!
داستان يك سقوط آزاد
شايد اگر به عقب برگرديم، افشين قطبي هيچوقت به آن شكل ناشيانه از پرسپوليس فرار نميكند. بعد از قهرماني در ليگ هفتم، قطبي به گمان اينكه مشتريان ثروتمندي در حاشيه «خليجفارس» پيدا كرده از تهران رفت و هفتهها در دوبي مشغول مذاكره شد، اما هيچ نتيجهاي به دست نيامد. او به تهران برگشت و قراردادش را با كسب مزاياي كهكشاني با پرسپوليس تمديد كرد. در اين قرارداد حتي بليتهاي سفر او به دوبي و نيز تهيه آپارتمان لوكس براي همسرش در امارات هم ديده شده بود! از قضا پرسپوليسيها هم تيم پرمهرهاي بستند. در آن تيم ستارههايي مثل علي كريمي، كريم باقري، نيكبخت واحدي، ابراهيم توره و خيليهاي ديگر حضور داشتند، اما قطبي ديگر دلش نميخواست بماند و دل به كار نميداد. اينچنين بود كه او بعد از تساوي دو بر دوي پرسپوليس و صبا به شكل شبانه و ناگهاني تهران را ترك كرد و رفت. بعدتر او در مصاحبه با شبكه «بيبيسي» حرفهاي بحثبرانگيزي عليه ايران به زبان آورد، اما در كمال شگفتي پس از مدت كوتاهي به تهران بازگشت و بعد از علي دايي هدايت تيم ملي را پذيرفت. ناكامي در بازيهاي باقيمانده مقدماتي جامجهاني و حذف از جام ملتهاي آسيا باعث شد او از تيم ملي هم كنار گذاشته شود. قطبي به اتكاي اسم و رسمي كه در ايران دستوپا كرده بود هدايت شيميزو اسپالس ژاپن را بر عهده گرفت. او اين تيم را در حالي تحويل گرفت كه آخرين رتبهاش در جيليگ چهارمي بود و البته همان سال هم به فينال جام حذفي رسيده بود، اما در طول سه سالونيم كار، قطبي از شيميزوي نسبتا قدرتمند تيمي ضعيف و انتهاي جدولي ساخت. به اين ترتيب او در ميانههاي فصل چهارم قراردادش كنار گذاشته شد تا به اولين مربي اخراجي تاريخ اسپالس تبديل شود. بعد از آن ماجرا قطبي حدود دو سال بيكار بود و در اين مدت فقط دو بازي به عنوان دستيار كلايورت، روي نيمكت تيم ملي كوارسائو(!) نشست كه آن تجربه هم با شكست اين تيم برابر السالوادور در مرحله پليآف مقدماتي جامجهاني ناكام ماند. بعد از دو سال خانهنشيني، پيشنهاد بوريرام ميتوانست قطبي را به دنياي مربيگري برگرداند، اما نتايج ضعيف او در اين تيم همه چيز را به هم ريخت. قطبي بوريرام را سوم جدول تحويل گرفت و سوم جدول هم تحويل داد، اما افزايش فاصله با تيمهاي بالانشين، حذف از جام حذفي و نيز توقف خانگي 4بر4 برابر تيم قعر جدولي باعث شد مديران باشگاه به اين نتيجه برسند كه با افشين نميتوان به اهداف عالي رسيد.
وعدههاي بيسرانجام
افشين قطبي در تيم ملي ايران قرار بود كرهجنوبي را مثل كف دستش بشناسد و ما را به جامجهاني ببرد، اما نتوانست. در كوراسائو قرار بود با حذف السالوادور به آينده درخشان فكر كند، اما نتوانست. در شيميزو قرار بود فوتبال اين تيم را به شهرت توتفرنگيهاي شيزوكا برساند اما نتوانست و در بوريرام هم قرار بود تنها قطب فوتبال تايلند را به روزهاي خوبش برگرداند اما باز هم نتوانست. اين مربي شايد در آستانه يك خانهنشيني طولانيمدت ديگر قرار گرفته باشد و حالا زمان آن است كه او به فرار هشت سال قبلش از پرسپوليس فكر كند؛ تصميمي كه شايد اگر ميدانست انتهايش كجاست، هيچوقت با آن سرعت اتخاذش نميكرد!