
داوود علیه محمود؛ مالیک علیه باراک!
روزنو :داوود احمدینژاد که به عنوان نخستین نامزد ثبت نام کرده! حتی تا مرحله نامنویسی در انتخابات ریاست جمهوری 92 نیز پیش آمد اگرچه بعدها انصراف داد اما خط عوض نکرد و بهطریقهای دیگر صدای اعتراض وافشاگریهای خود را به گوش مردم رسانید!
داوود احمدینژاد که به عنوان نخستین نامزد ثبت نام کرده! حتی تا مرحله نامنویسی در انتخابات ریاست جمهوری 92 نیز پیش آمد اگرچه بعدها انصراف داد اما خط عوض نکرد و بهطریقهای دیگر صدای اعتراض وافشاگریهای خود را به گوش مردم رسانید!
به گزارش روز نو، این که برخی اوقات گفته میشود تاریخ تکرار میشود و یا این که تاریخ تکرار حوادثی است که تنها اختلاف آن زمان وقوع است و نیز تاریخ را آئینهای در برابر رخدادهای گذشته برای آیندگان دانستن اگرچه میتواند دچار نقد و نظرهای مخالفی باشد اما واقعیت این است که شباهت برخی از رخدادهای به یادماندنی، خیلی زود قوه تخیل و تداعی را در انسان تحریک میکند و حرکت، گفتار یا رویدادی پس از سالها باعث میشود تا انسان که اسیر نوستالوژی است خاصه انسان شرقی که نوستالوژیک بودن جزئی از صفات اصلی وی به شمار میرود، ناخواسته به عقب بازگشته ضمن مرور حوادث دیروزهای نه چندان دور! اندکی هم به چرایی و چگونگی آن بپردازد.
از همان لحظهای که روزنامه نیویورک پست خبر داد:«مالیک اوباما» ـ برادر ناتنی باراک اوباما رئیس جمهوری امریکا ـ در انتخابات ریاست جمهوری آبان ماه به دونالد ترامپ رای میدهد، نه تنها دچار بهت و شگفت زدگی نشدیم که یک اسم و چندین حادثه از پس پشت خاطرات ما به عرصه وارد شد که در روزگارانی نه چندان دور، داوود احمدی نژاد هم چنین کرد! یعنی نه این که به رقیب برادر رای دهد یا در انتخابات رقیب برادر را همراهی کند که چند گام جلوتر با رسانهای کردن انتقاداتی تند! ابتدا از تیم اجرایی رئیس جمهور وقت خارج شد و سپس به نزدیکان محمود احمدی نژاد از جمله اسفندیار رحیم مشایی حملات تندی انجام داد که در روزگار وقوع اگرچه برخی را مجاب کرد تا داوود احمدی نژاد را شماتت کنند یا این که از نحوه و چرایی جبهه گیری او علیه برادر بهت زده شوند اما با سپری شدن زمانی اندک همگان پی به این واقعیت بردند که برادر چون روحیات و اخلاق برادر را به خوبی میدانسته است! لب به انتقاد و اعتراض گشوده است.
داستان داوود احمدی نژاد در ظاهر اندکی با مالیک اوباما 58 ساله که از آمریکا به کنیا برگشته و در روستایی در غرب آن کشور زندگی میکند، تفاوت دارد. داوود احمدی نژاد با روی کار آمدن محمود، قدم در میدان گذاشت تا به برادر خود در اموری که مسئولیت چهارساله و بعدها هشت ساله اش را به وی سپرده بودند کمک کند اما خیلی زود متوجه شد که حلقه نزدیک به برادری که ردای رئیس جمهوری بر تن کرده است سوداهایی در سر دارند که در آینده نظام و انقلاب را با چالشهایی جدی روبرو خواهد کرد. پس ابتدا علم اعتراض و انتقاد و کمی بعد علم مخالفت و افشاگری بر دوش گرفت تا در آینده که این روزها باشد پاسخگوی افکار عمومی به معنی عام آن نباشد.
مشکل داوود و محمود در بنیان شعارهای انتخاباتی نبود که خواسته باشیم شباهت این دو جریان یعنی همراهی برادر اوباما با نامزد حزب رقیب برادر و جدایی محمود احمدی نژاد و داوود احمدی نژاد را یکسان بررسی کنیم اما وقتی مالیک اوباما میگوید: «من از دونالد ترامپ خوشم میآید چراکه حرف دلش را میزند. "آمریکا را دوباره سربلند کنیم" شعار محشری است. دوست دارم که او را ببینم.» پر واضح است که با افکار و اندیشه هایی به تضاد برخاسته است که پدیدآورنده آن را برادر خود میداند و نه کسانی که به طرزی خارقالعاده بر برادرش تاثیرگذار باشند. در سالهایی که محمود احمدینژاد ساکن پاستور بود هر انتقاد و اعتراضی از سوی برادرش داوود شنیده میشد، بهچهرههایی ختم میشد که از نزدیکترین چهرهها به رئیسجمهور وقت جمهوری اسلامی ایران بودند، چهرههایی چون مشایی، رحیمی و...
داوود احمدینژاد که به عنوان نخستین نامزد ثبت نام کرده! حتی تا مرحله نام نویسی در انتخابات ریاست جمهوری 92 نیز پیش آمد اگرچه بعدها انصراف داد اما خط عوض نکرد و به طریقهای دیگر صدای اعتراض و افشاگریهای خود را به گوش مردم رسانید! به این معنا که با اعلام حمایت از ولایتی عملا نشان داد به طیفی از اصولگرایان وابستگی و شاید علاقه دارد که اعتدال و عقلانیت را سرلوحه کارهای خود قرار داده اند، آن روزها در رسانهها چنین شایع شده بود که داوود احمدینژاد صراحتا گفته بود:«به جلیلی رای ندهید زیرا وی احمدی نژادی دیگر است!». این روزها اگر چه نام و نشانی از داوود احمدی نژاد حتی در رسانههای کمبازدید شونده نیز دیده نمیشود اما همه آنهایی که سیاست را در بستر تاریخ بررسی و تحلیل میکنند خوب به یاد میآورند که برخی گفتهها و انتقادات برادر رئیس جمهور سابق چندان بی راه و از سر اختلافات جزئی و برادرانه نیز نبوده است!
از سویی دیگر، اما مالیک که سالیان سال عضو حزب دموکرات بوده با گفتن این جمله که: «ناامیدی محض از دولت برادرش باعث شد تا به عضویت حزب جمهوریخواه درآید» قبل از اعلام حمایت از ترامپ از حزب حامی برادر خارج و به حزب رقیب پیوست تا پیش زمینهای برای اعلام حمایت از رقیب انتخاباتی حزب مخالف اوبامای رئیس جمهور در اذهان جا خوش کند. اگرچه در نهایت شاید عدهای بر این باور باشند که خروج مالیک اوباما از گروه دموکراتها و پیوستنش به جمهوری خواهان چندان تاثیر گذار و حائز اهمیت نبوده است اما برخی گفتهها و واکنشهای مالیک میتواند در بستر تاریخ و با استفاده از قاعده «مرور زمان» زمینه ساز برخی تحلیلها و گفت و شنودهایی شود که بعدها برای دموکراتها سنگین و گران تمام شود! نظیر همین جریان را به عینه پس از اتمام ریاست جمهوری محمود احمدینژاد نیز شاهد بوده ایم که با علنی شدن برخی نابهسامانیها و شدت گرفتن دامنه انتقاداتی که محمود احمدی نژاد را متهم میکرد، تمام و کمال
تحت تاثیر اسنفدیار رحیم مشایی بوده است! برای اثبات و مسدودکردن راههای فرضی فرافکنی! خیلی راحت گفتارها، افشاگریها و انتقادات داوود احمدی نژاد به عنوان شاهد مثال دست به دست در رسانهها میچرخید.
درباره داوود احمدی نژاد مینویسند:«داوود احمدی نژاد در آخرین روز ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری ایران (1392) با اعلام حضور مستقل در انتخابات و با شعار احتمالی «خدمت» شرکت کرد اما در ۲۹ اردیبهشت به نفع سعید جلیلی از شرکت در انتخابات انصراف داد. در زمان تبلیغات نامزدها در 5 خرداد وی اعلام کرد جلیلی و ولایتی به ولایت نزدیکترند، اما از ولایتی که پخته تر است حمایت میکند و درصورت معرفی نامزدی خاص از سوی ائتلاف و جامعتین از وی حمایت میکند. در روزهای پایانی پیش از انتخابات وی با اشاره به این مسئله که جلیلی، احمدی نژاد دوم است از حامیانش خواست به وی رای ندهند.» و این نشان میدهد که این چهره چندان تبحر و جایگاهی در سیاست نداشته است اما دست بر قضا همین چهره غیر سیاسی خیلی زودتر از بسیاری از حامیان قسم خورده رئیس دولتین نهم و دهم پی به این مهم میبرد که برادر توان هدایت این سرزمین به سوی خوشبختی را نداشته، برای به چالش کشیدن برادر، ابتدا به ساکن برخی چهرههای منصوب شده از سوی وی را هدف قرار میدهد و سپس به تاثیرپذیری او از برخی چهرههای مسئله دار معترض میشود که با مرور گذشته به این واقعیت تلخ پی میبریم که نابهسامانیها و چالشهای آسیب زا را خیلی زودتر از برخی سیاسیون حامی محمود احمدی نژاد حس کرده بوده است.
اگر مالیک اوباما ـ برادر ناتنی اوباما ـ از این ناراحت است که کلینتون و باراک اوباما، معمر قذافی رهبر پیشین لیبی و یکی از نزدیک ترین دوستانش را به قتل رساندند، حال با هر تحلیل و ادله ای! داوود احمدی نژاد در آن روزگار و برای برطرف کردن تردیدها و شائبههای خونی و نسبی به این مهم دست گذارده بود که تحت تاثیر بودن برادرش از سوی اسنفدیار رحیم مشایی عواقب خوشی ندارد! حال چه این دو قیاس وارد تشخیص داده یا معالفارق دانسته شود! باید پذیرفت شناخت برادر از برادر را حتی اگر یکی سیاسی محض باشد دیگری غیر سیاسی محض! از همه قواعد این چنینی خارج است و قطعا میبایست جدی تلقی شود!
آفتاب يزد