دختری در چنگ 9 گرگ صفت
روزنو : رسیدگی به پرونده دختر جوانی که ساده دلانه و در پی اغفال صاحبکارش به بیابانهای حاشیه شهر ورامین کشانده شده و از سوی 9 گرگ صفت مورد تعرض قرار گرفته بود از صبح دیروز آغاز شد.
به گزارش«ایران»، با گذشت چند ماه از این واقعه تاکنون فقط چهار نفر از متجاوزان تحت تعقیب قرار گرفتهاند که پروندهشان برای محاکمه در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران در حال رسیدگی است.
براساس گزارش پلیس، دختر 25 سالهای بهنام مریم اواسط مهر سال گذشته با مراجعه به اداره آگاهی ورامین گفت: «من در یک کارگاه تولیدی مشغول کار هستم، صاحبکارم «فرید» که مردی 40 ساله است بهمن وعده داده بود با مشارکت هم مغازهای برای فروش پوشاک افتتاح میکنیم. این مرد روز گذشته مرا سوار ماشینش کرد تا به محل خرید لباسها برویم، اما بهجای مرکز خرید و فروش لباس، سر از مزارع ورامین درآوردیم. چند لحظه پس از آنکه فرید ماشینش را در محل خلوتی نگه داشت ناگهان چند جوان شرور هجوم آوردند و با زور و تهدید به من تعرض کردند. پس از آنکه از این مهلکه فرار کردم فقط وحشت داشتم اگر والدینم متوجه ماجرا بشوند مرگم حتمی خواهد بود.
از ترس شب تا صبح خوابم نبرد تا اینکه روز بعد به ناچار خودم را به آگاهی رساندم تا ماجرای وحشتناکی را که بر سرم آمده است شرح بدهم.» این دختر پس از شرح ماجرا به افسر آگاهی گفت: «این راز بین من و پلیس بماند و اگر خانوادهام بفهمند مرا زنده نمیگذارند.»
کارآگاهان پس از شنیدن آنچه بر سر این دختر آمده بود پی بردند تلفن همراهش توسط تبهکاران به سرقت رفته است. آنها با ردیابی این تلفن مخفیگاه 4 نفر از متجاوزان را شناسایی کردند و آنها را به دام انداختند. جستوجو برای دستگیری بقیه متهمان نیز ادامه دارد.
صاحبکار مریم نیز که از سادگی این دختر سوءاستفاده کرده قرار است تحت محاکمه قرار گیرد.
به گزارش«ایران»، با گذشت چند ماه از این واقعه تاکنون فقط چهار نفر از متجاوزان تحت تعقیب قرار گرفتهاند که پروندهشان برای محاکمه در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران در حال رسیدگی است.
براساس گزارش پلیس، دختر 25 سالهای بهنام مریم اواسط مهر سال گذشته با مراجعه به اداره آگاهی ورامین گفت: «من در یک کارگاه تولیدی مشغول کار هستم، صاحبکارم «فرید» که مردی 40 ساله است بهمن وعده داده بود با مشارکت هم مغازهای برای فروش پوشاک افتتاح میکنیم. این مرد روز گذشته مرا سوار ماشینش کرد تا به محل خرید لباسها برویم، اما بهجای مرکز خرید و فروش لباس، سر از مزارع ورامین درآوردیم. چند لحظه پس از آنکه فرید ماشینش را در محل خلوتی نگه داشت ناگهان چند جوان شرور هجوم آوردند و با زور و تهدید به من تعرض کردند. پس از آنکه از این مهلکه فرار کردم فقط وحشت داشتم اگر والدینم متوجه ماجرا بشوند مرگم حتمی خواهد بود.
از ترس شب تا صبح خوابم نبرد تا اینکه روز بعد به ناچار خودم را به آگاهی رساندم تا ماجرای وحشتناکی را که بر سرم آمده است شرح بدهم.» این دختر پس از شرح ماجرا به افسر آگاهی گفت: «این راز بین من و پلیس بماند و اگر خانوادهام بفهمند مرا زنده نمیگذارند.»
کارآگاهان پس از شنیدن آنچه بر سر این دختر آمده بود پی بردند تلفن همراهش توسط تبهکاران به سرقت رفته است. آنها با ردیابی این تلفن مخفیگاه 4 نفر از متجاوزان را شناسایی کردند و آنها را به دام انداختند. جستوجو برای دستگیری بقیه متهمان نیز ادامه دارد.
صاحبکار مریم نیز که از سادگی این دختر سوءاستفاده کرده قرار است تحت محاکمه قرار گیرد.