اغلب مردم بر این باورند که ستاره ها زندگی بی دغدغه و مرفهی دارند و هرگز غمگین یا افسرده نمی شوند، زیرا پول و ثروت فراوانی دارند و دلیلی برای خوشحال نبودن ندارند. ولی زندگی و خوشبختی و شاد زیستن فقط با داشتن پول تضمین نمی شود. بسیاری از چهره های مشهور و بازیگران با همان چیزهایی سر و کله می زنند که دیگر مردم عادی با آنها مواجهند و افسردگی یکی از همین چیزها است. سلبریتی های زیر جزو آن دسته از افرادی هستند که افسردگی را در زندگی خود تجربه کرده اند و یا با آن مبارزه کرده اند و یا مغلوب آن شده اند.

1. اشلی جاد

اشلی جاد در حال حاضر یکی از موفق ترین و معروف ترین بازیگران هالیوودی است و با نقش هایی معروف است که در فیلم هایی مانند "دختران را ببوس" (Kiss The Girls)، "شورشی" (Insurgent)، "مخاطره مضاعف" (Double Jeopardy)، "نورما جین و مریلین" (Norma Jean & Marilyn)، "جرایم سنگین" (High Crimes) و بسیاری دیگر بازی کرده است که البته بازی او در سریال گمشده را نباید فراموش کرد زیرا برایش نامزدی جایزه امی را به همراه داشته است. وی در حوزه کارهای خیریه و انسان دوستانه نیز فعال است و وقت زیادی را به این کارها اختصاص می دهد و روی موضوعاتی مانند ایدز و حقوق زنان فعالیت می کند.

با این وجود، زندگی اشلی همیشه هم راحت و بدون مشکلات نبوده است. در زندگی نامه او که در سال 2011 نوشته شده که وی چندین بار در طول زندگی اش با افسردگی دست و پنجه نرم کرده است. زمانی که خانم جاد در کلاس ششم درس می خواند، یک بار اقدام به خودکشی کرد و در سال 2006، 47 روز در آسایشگاهی در تگزاس بستری شد تا بخاطر افسردگی شدید، گرایش به خودکشی، بی خوابی و ... تحت درمان قرار بگیرد. وی چندین و چند بار اشاره کرده که بستری شدن در آسایشگاه واقعاً زندگی اش را نجات داد. این هنرپیشه محبوب این روزها با بازیگری و مشغول ماندن در این حرفه، کارهای انسان دوستانه و ساختن روابط محکمی با خانواده اش، با گرایش به افسردگی مبارزه می کند.

2. هیث لجر

زندگی این هنرپیشه بینهایت بااستعداد استرالیایی بسیار کوتاه بود و او در روز 22 ژانویه 2008، پس از تمام کردن نقش افسانه ای جوکر در فیلم سینمایی "شوالیه تاریکی" (The Dark Knight)، درگذشت و حتی فرصت نشد که فیلمش را روی پرده سینما تماشا کند. لجر زمان مرگش 28 ساله بود و تازه از میشل ویلیامز جدا شده و با مشکلاتی از جمله اعتیاد به مواد مخدر و داروی تجویزی، بی خوابی مزمن شدید و افسردگی در جدال بود. گزارش سم شناسی نشان داد که علت مرگ، ترکیب مهلک قرص های خواب آور، داروی ضد اضطراب و داروهای مسکن بوده است. هرگز مشخص نشد که این اوردوز عمدی و اراده بوده یا خیر.

به گفت میشل ویلیامز، هیث لجر، شریک زندگی و پدر دخترش، مدتی طولانی با بی خوابی مبارزه کرده و مستعد افسردگی بود و ظاهراً وضعیتش پس از جدا شدن از او، وخیم تر شده بود. با این حال، لجر عاشق دخترشان ماتیلدا بود که آن زمان دو سال بیشتر نداشت و دوری از این دختر کوچولو، کاملاً او را نابود کرده بود.

3. جان هَم

جان هم بیشتر با نقش دان دریپر خوش تیپ و خوش چهره بهترین سریال دهه های اخیر، یعنی "مد من" (Mad Men) شناخته می شود که برای این نقش یک جایزه امی و یک جایزه گلدن گلوب هم برده است. علاوه بر این نقش، او در فیلم های سینمایی از جمله "ساقدوش ها" (Bridesmaids) هم بازی کرده و در چند اپیزود از برنامه Saturday Night Live هم حضور داشته است. جان از سوی نشریات بسیاری، جذاب ترین و خوش قیافه ترین مرد زنده دنیا هم لقب گرفته است.

او در مصاحبه ای در سال 2010 فاش کرد که در دوره ای از زندگی اش، با افسردگی سر و کله زده است. وقتی پدرش از دنیا رفتن، بیست و چند سال بیشتر نداشت و مادرش ده سال قبل فوت کرده بود و از دست دادن هر دوی والدینش برای او بسیار سخت بود. این هنرپیشه مستعد سال ها افسردگی مزمن داشت ولی بالاخره به این نتیجه رسید که بازیگری و ادامه تحصیل راه نجات اوست و درمان و مصرف داروهای ضدافسردگی در این راه به او کمک می کند. وی همچنین گفته که جامعه بازیگری برای او مکانی امن بوده است.

4. دمی لواتو

لواتو از بچگی حرفه بازیگری را با بازی در فیلم های سینمایی "بارنی و دوستان" (Barney and Friends) و "اردوگاه راک" (Camp Rock) آغاز کرد و همین باعث شد که حرفه موسیقی او نیز بسیار موفق شود. دمی لواتو که یکی از محبوب ترین الگوهای نوجوانان آمریکایی و غیره در سال های اخیر محسوب می شود، به خاطر آهنگ های محبوبی مانند This Is Me، Skyscraper، Don’t Forget، Made in the USA، Give Your Heart a Break و Heart Attack بیشتر و بیشتر شهرت یافت. ولی با این حال مانند بسیاری از افراد مشهوری که در سن پائین به نام و نشانی می رسند، دمی نیز با مشکلاتی مانند افسردگی، اختلالاتی در خوردن غذا و آسیب به خود روبرو بود.

تور سال 2010 او با برادران جوناس به این علت کوتاه شد که دمی مجبور شد در آسایشگاه بستری شود، زیرا وی به بیماری دوقطبی مبتلا شده بود و باید تحت درمان قرار می گرفت. این ستاره جوان در یک مصاحبه فاش کرد که افسردگی چیزی بوده که او از کودکی با آن درگیر بوده است. وی همچنین اضافه کرد که در مدرسه زمان سختی را به خاطر آزار و اذیتی که از سوی دیگر همکلاسی ها می دیده، گذرانده و بالاخره مجبور شده ترک تحصیل کند و در خانه درس بخواند. پس از درمان در آسایشگاه، دمی لواتو همچنان با مشکلاتی مانند اعتیاد به مواد مخدر و الکل دست و پنجه نرم کرده است.

5. گوئینت پالترو

این هنرپیشه، خواننده، وبلاگ نویس و نویسنده آشپزی موفق با بازی در فیلم هایی همچون "هفت" (Seven)، "اما" (Emma)، "درب‌های کشویی" (Sliding Doors)، "آقای ریپلی بااستعداد" (The Talented Mr. Ripley)، "برهان" (Proof) و "شکسپیر عاشق" (Shakespeare in Love) به شهرت رسید و توانست جایزه اسکار بهترین بازیگر زن در نقش اول را از آن خود کند. وی با برد پیت و بن افلک دوست بود و در نهایت با کریس مارتین از گروه موسیقی ازدواج کرد که دو فرزند از او دارد، هر چند که مدتی است این زوج دیگر از هم جدا شده اند.

بر خلاف آنچه از دور به نظر می رسد زندگی پالترو همیشه هم گل و بلبل نبوده است. وی دو بار دچار افسردگی شده که اولین بار آن بعد از مرگ پدرش در سال 2002 بود. خانم پالترو به پدرش بسیار نزدیک بود و درگذشت او برایش سنگین تمام شد. دومین بار بعد از به دنیا آمدن فرزند دومش، موسی، در سال 2006، پالترو به افسردگی پس از زایمان مبتلا شد. همانطور که خود او می گوید دومین بار افسردگی شدیدتری را به مدت پنج ماه تجربه کرد و دوره سخت و دردناکی از زندگی اش را گذراند.

6. پرنسس دایانا

دایانا اسپنسر، پرنسس ولز، شخصیتی بی مانند و یکی از مهمترین افراد تاریخ مدرن بریتانیا بود. وی نمونه کاملی از یک پرنسس واقعی بود که مانند دیگر انسان ها، نسبت به درد، افسردگی و متأسفانه پایانی تراژیک، مصون نبود. اینطور که پیداست دایانا که یکی از محبوب ترین و دوست داشتنی ترین افراد در کل بریتانیا بوده، در بیشتر دوران زندگی اش به عنوان یک بزرگسال، بینهایت تنها و منزوی بوده است. نقش همسر یک شاهزاده بودن می تواند بسیار دشوار باشد، زیرا اغلب فرد را از دیگران دور می کند و منجر به از دست دادن هر گونه حمایت عاطفی از سوی خانواده سلطنتی می شود.

 سال ها بود که پرنسس دایانا مشکلاتی نظیر آسیب به خود، اختلال در غذا خوردن و افسردگی پس از زایمان داشت. زمانی که زندگی زناشویی او رو به نابودی گذاشت، همه چیز رو به وخامت گذاشت. او توانست از پس سختی های طلاق از پرنس چارلز بربیاید و زندگی خود را وقف کارهای خیریه و انسان دوستانه نماید. با این حال، این دوران آرامش و خوشبختی دیری نپایید و زندگی او در روز 31 اوت 1999 در یک تصادف به طرز تراژیکی پایان یافت.

7. اوون ویلسون

چه به خاطر نقش های کمدی باشد، چه به خاطر شخصیت خودمانی و شاد آقای ویلسون، شاید وی آخرین کسی باشد که در میان دیگر بازیگران احتمال بدهید به افسردگی مبتلا شده باشد. ولی باید بگوئیم که ستاره دوست داشتنی فیلم های "خانواده اشرافی تننبام" (The Royal Tenenbaums)، "زولاندر" (Zoolander)، "منور" (Bottle Rocket)، "نیمه شب در پاریس" (Midnight in Paris)، "تو، من و دوپری" (You, Me and Dupree)، "عروسی خراب‌کن ها" (Wedding Crashers)، پس از اقدام به خودکشی با زدن رگ های دستش در سال 2007 در خانه اش در سانتا مونیکای کالیفرنیا، تیتر خبری اول نشریات و اخبار شد.

در حالیکه بیشتر مردم از شنیدن خبر اقدام به خودکشی ویلسون شوکه و مبهوت شده بودند، چند نفر از دوستان وی اظهار داشتند که اوون سالها بوده که با اعتیاد به الکل، مواد مخدر و افسردگی درگیر بوده است. پس از این اقدام، ویلسون در مرکز پزشکی سدارز-سینای در لوس آنجلس بستری شد و از طریق تراپی و مصرف داروهای ضدافسردگی مورد درمان قرار گرفت. او توانست به کمک دوستان نزدیک و خانواده اش، بهبود یافته و دوباره در فیلم های موفق و محبوب بیشتری نقش آفرینی کند.

8. بروک شیلدز

خانم شیلدز، بازیگر و مدل، از کودکی وارد حرفه بازیگری شد و برای ایفای نقش هایی در فیلم های "بچه زیبا" (Pretty Baby)، "مرداب آبی" (The Blue Lagoon) و "عشق بی پایان" (Endless Love) و همچنین نقش آفرینی در سریال های محبوب تلویزیونی از جمله "ناگهان سوزان" (Suddenly Susan)، "جنگل رژ لب" (Lipstick Jungle) و "آن سریال دهه هفتادی" (That ‘70s Show) معروف شد. وی همسر سابق آندره آغاسی، تنیسور حرفه ای آمریکایی است. بروک با مدرک کارشناسی در رشته ادبیات فرانسه از دانشگاه پرینستون دانش آموخته شد.

وی دو فرزند از دومین ازدواجش با کریس هنچی دارد. در سال 2005، او با چندین نشریه مصاحبه داشت و در برنامه اوپرا وینفری نیز مهمان بود که در آن برنامه درباره افسردگی پس از زایمان با اوپرا صحبت کرد و اقدام به افزایش آگاهی درباره این مسئله جدی و خطرناک کرد. بروک اظهار داشت که در این مدت، از افسردگی شدید رنج برده، دائماً به خودکشی فکر می کرده و اینکه در برقراری ارتباط با فرزند تازه متولد شده اش وقفه ایجاد شد. به همین دلیل به پزشک مراجعه کرد و در قالب تراپی و داروهای ضد افسردگی تحت درمان قرار گرفت و توانست این دوره دشوار و پرتنش را پشت سر بگذارد. شیلدز به مبارزه برای کسب درک بهتر و درمان افسردگی پس از زایمان ادامه می دهد.

9. وینونا رایدر

این هنرپیشه بی بدیل دهه نود همیشه با دردسر درست کردن و به خصوص رسوایی دزدی از فروشگاه در سال 2001 مشهور بوده است. با این حال، هرگز این چیزها محبوبیت او را برای بازی در فیلم هایی مانند "بیتل‌جوس" (Beetlejuice)، "هثرها" (Heathers)، "پری های دریایی" (Mermaids)، "ادوارد دست‌قیچی" (Edward Scissorhands)، "دراکولای برام استوکر" (Bram Stoker’s Dracula)، "واقعیت تلخه" (Reality Bites) و همچنین "سن معصومیت" (The Age of Innocence) و "زنان کوچک" (Little Women) کم نکرده اند.

رایدر یکی از تهیه کنندگان سریال "دختر از هم گسیخته" (Girl, Interrupted) در سال 1999 بود که در آن نقش آفرینی نیز کرد. این فیلم درباره حضور دو هفته ای دختری در یک آسایشگاه روانپزشکی به علت ابتلا به افسردگی بود. این فیلم فقط یک تجربه سینمایی دیگر برای وینونا نبود، بلکه برای او اهمیت عمیقی داشت، زیرا خود او نیز در برهه های مختلفی از زندگی اش به افسردگی مبتلا بوده است. پس از جدایی وینونا از جانی دپ، او دوره ای تاریک پر از مشکلاتی مانند مصرف مواد مخدر، مصرف زیاد الکل و رفتارهای نابهنجار از جمله رسوایی دزدی از فروشگاه در سال 2001 را پشت سر گذاشت. همه این مشکلات زمانی به اوج خود رسید که او با سیگار روشن خوابش برد و نزدیک بود خود را به آتش بکشد. بعد از این اتفاق، خانم رایدر در یک آسایشگاه روانپزشکی بستری شد و بعدها همچنان به مشاوره با یک روانپزشک شخصی ادامه داد.

10. کاترین زتا-جونز

این بازیگر ولزی، یکی از موفق ترین هنرپیشه های زن در نسل خود است. او یک جایزه اسکار به خاطر بازی در فیلم "شیکاگو" (Chicago)، یک جایزه بفتا مجدداً برای فیلم "شیکاگو" و یک جایزه تونی برای فیلم "موسیقی شب کوتاه" (A Little Night Music) و همچنین چندین و چند افتخار و جایزه دیگر دریافت کرده است. علاوه بر فیلم "شیکاگو" که باعث شد کاترین تبدیل به یک ستاره شود، نقش آفرینی وی در فیلم هایی مانند "دوازده یار اوشن" (Ocean’s Twelve)، "افسانه زورو" (The Legend of Zorro)، "ترافیک" (Traffic)، "ریباند" (The Rebound)، "عوارض جانبی" (Side Effects) و "سنگدلی تحمل‌ناپذیر" (Intolerable Cruelty) ایفای نقش کرده و در سال 2000 با مایکل داگلاس ازدواج کرد.

باز هم به ستاره دیگری اشاره می کنیم که زندگی اش فقط شهرت، ثروت و موفقیت نبوده است. این خانم هنرپیشه سالها با افسردگی و دقیق تر بگوییم با اختلال دوقطبی نوع دوم جنگید. این نوع خاص از اختلال دوقطبی با شیدایی خفیف با دوره هایی از افسردگی، شناخته می شود و برخلاف نوع اول است که حداقل یک اپیزود شیدایی جدی دارد. زتا-جونز در سال 2011 در تلاش برای بالا بردن آگاهی درباره این مشکل و مبارزه با ننگ اجتماعی که افراد مبتلا به این اختلال عموماً تجربه می کنند، برای اولین بار مشکلش را برای همه فاش کرد.

 

11. آنجلینا جولی

جولی بدون شک یکی از مشهورترین بازیگران زن دوران ما و یکی از بزرگترین سلبریتی های هالیوودی در کل دوران ها است. این خانم فوق العاده زیبا که دختر جان وویت و همسر برد پیت است، در فیلم های بسیار موفقی همچون "مهاجم مقبره" (Tomb Rider)، "آقا و خانم اسمیت" (Mr. and Mrs. Smith)، "بچه جایگزین" (Changeling)، "دختر از هم گسیخته" (Girl, Interrupted)، "شکست‌ناپذیر" (Unbroken)، "نمک" (Salt)، "قلب قدرتمند" (A Mighty Heart) و بسیاری فیلم های دیگر بازی کرده است. نه تنها آنجلینا بازیگر توانایی است، بلکه سفیر حسن نیت سازمان ملل متحد و فعال در زمینه اقدامات انسان دوستانه و خیریه نیز هست.

جولی از دوران نوجوانی با اعتیاد و افسردگی درگیر بوده و دوره های کوتاه و بلند افسردگی در کل زندگی او وجود داشته است، ولی مهمترین و جدی ترین دوره افسردگی اش در سال 2007 پس از مرگ مادرش اتفاق افتاد. از دست دادن یکی از اعضای نزدیک خانواده، به خصوص مادر، تجربه ای تلخ است که اغلب منجر به نوع و درجه ای از افسردگی می شود. آنجلینا تصمیم گرفت که بر مشکلات خود غلبه کند و بنابراین بازی در یک نقش در فیلم "تحت تعقیب" (Wanted) را پذیرفت که نیاز به فعالیت جسمانی زیادی داشت و در آن زمان به او کمک کرد.

12. آماندا پیت

آماندا پیت بازیگری آمریکایی است که در دانشگاه کلمبیا تحصیل کرده و با فیلم هایی مانند "سیریانا" (Syriana)، "یکی باید کوتاه بیاید" (Something’s Gotta Give)، "همه نه یارد" (The Whole Nine Yards)، "هویت" (Identity)، "جک و جیل" (Jack & Jill)، "2012" (2012) و "گریفین و فینیکس" (Griffin and Phoenix) شناخته می شود. او در برنامه تلویزیونی "استودیوی 60 در سانست استریپ" (Studio 60 on the Sunset Strip) هم نقش آفرینی کرده است. آماندا همسر دیوید بنیاف، یکی از تهیه کنندگان و خالقین سریال "بازی تاج و تخت" (Game of Thrones) است و این زوج دو دختر دارند.

خانم پیت در مصاحبه ای با مجله گاتهام در سال 2008 درباره مشکلاتی که پس از تولد اولین دخترش در سال 2007 تجربه کرد، صحبت نمود. چیزی که او از آن رنج می برد، افسردگی پس از زایمان بود که با بی خوابی شدید، وخیم تر از قبل شده بود. او حتی اعتراف می کند که در طی مدت بیماری اش، حتی به عشقش نسبت به دختر تازه متولد شده اش هم شک کرده بود و درباره مادر شدن نیز افکار ضد و نقیض داشت. در نهایت او بهبود یافت، ولی همچنان به صحبت کردن درباره افسردگی پس از زایمان ادامه داد و اظهار داشت که درباره این مسئله یک حس ننگ وجود دارد و بسیاری از خانم ها می ترسند یا خجالت می کشند که درباره آنچه از آن رنج می برند، حرف بزنند.

13. جودی گارلند

گارلند بی شک یکی از بازیگران بزرگ سینمای کلاسیک آمریکا است. او حرفه اش را در سال های نوجوانی با بازی در نمایش های چندگانه آغاز کرد و خیلی زود با یک استودیوی بزرگ هالیوودی قرارداد امضا کرد. جودی خواننده و هنرپیشه بینهایت بااستعدادی بود و به یاد ماندنی ترین فیلم هایی که او در آن ها ایفای نقش کرده است عبارتند از: "جادوگر شهر اوز" (The Wizard of Oz)، "ستاره ای متولد شده است" (A Star is Born)، "مرا در سنت لوئی ملاقات کن" (Meet Me in St. Louis) و "دزد دریایی" (The Pirate). این ستاره مشهور پنج بار ازدواج کرد و سه فرزند داشت که لیزا مینلی در میان آنها معروف تر است.

در بیشتر دوران زندگی اش، جودی با افسردگی در تقلا بود. اولین باری که وی به دنبال کمک حرفه ای پزشکی رفت وقتی بود که او دختر کوچکی بود و پدرش به تازگی فوت کرده بود. همانطور که سالها بعد فاش شد، در طول فیلمبرداری فیلم "اوز" به او آمفیتامین داده می شد تا ظاهر خوبی داشته باشد و لاغر و سرخوش دیده شود. همین موضوع منجر به اعتیاد او شد که تا آخر عمرش ادامه یافت. اولین اقدام به خودکشی او در سال 1950 بود. جودی توانست به مدت بیست سال اعتیاد و افسردگی را از خود دور نگه دارد، ولی بالاخره تاب نیاورد و در سال 1969 با اوردوز خودکشی کرد.

14. جی. کی. رولینگ

خانم رولینگ به معرفی ویژه ای نیاز دارد. نویسنده سری کتاب های فوق العاده موفق "هری پاتر" نه تنها یکی از محبوب ترین نویسندگان دوران ماست، بلکه یکی از ثروتمندترین افراد دنیا نیز هست. 
طرفداران دو آتشه او احتمالاً می دانند که خانم رولینگ در واقع نوشتن کتاب را به عنوان راهی برای غلبه بر افسردگی ای که سالها بود با آن مبارزه می کرد، آغاز کرد. البته که او همیشه و در کل عمرش میلیاردر نبوده است و باید بگوییم که پس از جدا شدن از همسرش و روبرو شدن با واقعیت بزرگ کردن یک دختر نوزاد به تنهایی، او دوره سختی از زندگی اش را گذراند. او و فرزندش در آپارتمانی کوچک و تنگ زندگی می کردند و خیلی پول نداشتند. در این مدت، افسردگی رولینگ، افسردگی بالینی تشخیص داده شد و او افکار خودکشی داشت. حتی یک بار اظهار داشت که "مرگ‌خوارها"، موجودات شیطانی خورنده روح انسان ها در کتاب هایش، مستقیماً از افسردگی الهام گرفته شده اند. جی. کی. رولینگ نویسندگی را رها نکرد و به گفته خودش، نوشتن به او کمک می کند تا زنده بماند.

15. هالی بری

هالی بری یکی از بزرگترین ستاره های سینمایی دوران ما است و البته هنرپیشه بااستعداد و بسیار زیبایی است که قبلاً کار مدلینگ انجام می داده است. در سال 2002، جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن به خاطر بازی در فیلم "مهمانی هیولا" (Monster’s Ball) به خانم بری اعطا شد و او تنها خانم سیاهپوستی است که تابحال جایزه اسکار دریافت کرده است. از میان دیگر فیلم های مهم او می توان به "معرفی دوروثی دندریج" (Introducing Dorothy Dandridge) اشاره کرد که به خاطر بازی در این فیلم، هالی یک جایزه امی و یک جایزه گلدن گلوب دریافت کرد. فیلم های دیگر او عبارتند از: "عصر حجری ها" (The Flinstones)، "روزی دیگر بمیر" (Die Another Day)، "اره‌ماهی" (Swordfish)، "زن گربه ای" (Catwoman)، "اطلس ابر" (Cloud Atlas) و البته "مردان ایکس" (X-Men).

با آنکه هالی بسیار موفق است و بازی او بسیار تحسین شده است، غم و افسردگی از زندگی اش جدا نبوده است. پس از پایان زندگی مشترکش با دیوید جاستیس در سال 1997، بری دوره ای را گذراند که فکر می کرد هرگز نتواند دوباره سلامتی اش را بدست آورد. وی شدیداً افسرده بود و حتی اقدام به خودکشی کرد. هالی داخلی ماشینش در گاراژ نشسته بود و فکر کرد که می تواند بگذارد گاز وارد ماشین شود و جانش را بگیرد. بعدها او تعریف کرد که آن موقع ناگهان به فکر مادرش افتاد و خودکشی به نظرش کاری خودخواهانه و بزدلانه آمد.