روزنو : اصلاحطلبان پارلمان دهم چگونه میتوانند نقشی ماندگار از خود برجای بگذارند؟ به نظر میرسد سه ضلع یک مثلث که خاستگاه مشترکی هم ندارند در تلاشند نقش فراکسیون امید را در مجلس به حداقل ممکن برسانند همانطور که بعد از تشکیل مجلس دهم تلاشهای زیادی برای افتراق در فراکسیون امید انجام دادند. ازاینرو راه طی شده اصلاحطلبان از بعد از دوران اصلاحات تاکنون باید مورد بررسی قرار گیرد.
اپیزود اول: راهی که اصلاحطلبان ایران از بعد از دوران اصلاحات طی کردند با فراز و نشیبهای زیادی همراه بود. در انتخابات ریاستجمهوری سال 84 بهواسطه تکثر کاندیداها و مدیریت پر اشتباه این جریان سیاسی، نتیجه انتخابات به فردی واگذار شد که کارنامه مدیریتی قابلاعتنایی نداشت و توانست با طرح شعارهای پوپولیستی و استفاده از تکثر کاندیداهای اصلاحطلب وارد پاستور شود. در آن مقطع زمانی معاون اول دولت اصلاحات از جمله کاندیداهای بالقوه جریان اصلاحطلب بود که حتی برخی از مسوولان ارشد نظام نیز از چند ماه قبل از انتخابات ریاستجمهوری از رییسجمهور وقت درباره برنامه دکتر محمدرضا عارف برای انتخابات سوال میکردند اما عارف وقتی آشفته بازار انتخابات را دید ترجیح داد این آشفته بازار را آشفتهتر نکند. در انتخابات دور هشتم مجلس نیز ردصلاحیتها بهگونهای بود که کاندیداهای مطرح اصلاحطلب به مانند عارف در اعتراض به ردصلاحیتها از کاندیداتوری انصراف داند هر چند برخی دیگر از کاندیداهای اصلاحطلب از حوزه تهران مانند اسحاق جهانگیری در کارزار انتخابات ماندند و البته توفیقی بهدست نیاورند، با این وجود اصلاحطلبان توانستند در مجلس هشتم فراکسیون نیمبندی تشکیل دهند که البته همین فراکسیون نیمبند بهدلیل حضور چهرههای باتجربه در فضای کلی مجلس تاثیرگذار بود.
اپیزود دوم: در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 نیز اصلاحطلبان نتوانستند بر کاندیدای واحد اجماع کنند. در زمستان سال 87 بهدلیل فشار بخشی از جریان اصلاحطلب از جمله مجمع روحانیون مبارز به سیدمحمد خاتمی، او که به بهانه افتتاح سایت مجمع روحانیون مبارز به دفتر این تشکل روحانی اصلاحطلب رفته بود به ناگاه و با ناراحتی اعلام کاندیداتوری کرد. گفته میشود بسیاری از نزدیکان خاتمی نمیدانستند که او میخواهد اعلام کاندیداتوری کند. پیشتر قرار بود محمدرضا عارف در انتخابات سال 88 کاندیدای جریان اصلاحطلب باشد که با اعلام کاندیداتوری خاتمی، معاون اول دولت اصلاحات رییس ستاد او میشود. اما در نهایت با حضور رسمی میرحسین موسوی در کارزار انتخابات، خاتمی که سفرهای استانی خود را آغاز کرده بود و مورد استقبال چشمگیر مردم نیز قرار گرفته بود از تداوم حضور در عرصه انتخابات به نفع میرحسین موسوی انصراف میدهد. در آن مقطع زمانی مهدی کروبی که در انتخابات سال 84 هم کاندیدا شده بود و مورد حمایت رسمی اصلاحطلبان قرار نگرفته بود و همین امر موجب خروجش از مجمع روحانیون مبارز شد، در رقابت با میرحسین موسوی قرار گرفت. دلخوریهای وی از خاتمی و مشاورههای غلط برخی مشاورینش باعث شد ارگان حزب اعتماد ملی بعد از تغییرات تحریریه و سپردن روزنامه به روزنامهنگاران نزدیک به حزب کارگزارن، حملاتی را متوجه سیدمحمد خاتمی کند. از جمله دبیرکل حزب کارگزاران که طی مصاحبه مفصلی با این روزنامه حملاتی را متوجه سیدمحمد خاتمی کرد. گفته میشود علت موضعگیری دبیرکل حزب کارگزاران بهواسطه آنچه عدمپیگیری رییس دولت اصلاحات در ارتباط با بازداشت وی در زمان شهرداری تهران نامیده میشود بود. عدم مدیریت صحیح انتخابات ازسوی اصلاحطلبان در انتخابات 88 و اقدامات خلاف قانون احمدینژاد در جریان انتخابات، باعث شد وی مجددا در قامت رییسجمهور ایران باقی بماند. شائبههای مختلف درباره روند برگزاری انتخابات موجب شد میرحسین موسوی و مهدی کروبی به نتایج انتخابات اعتراض کنند و همزمان بازداشت گسترده نیروهای تراز اول اصلاحطلب که عمدتا از مدیران زمان اصلاحات بودند، باعث شد جریان اصلاحطلب به کمایی طولانی برود.
اپیزود سوم: انتخابات دور نهم مجلس شورای اسلامی که بعد از حوادث 88 برگزار شد مجددا با ردصلاحیتهای اصلاحطلبان همراه شد اگرچه بهدلیل جو امنیتی حاکم بر کشور برخی از اصلاحطلبان انگیزهای برای حضور در عرصه انتخابات نداشتند و به همین دلیل انتخابات دور نهم مجلس با عدم مشارکت جدی اصلاحطلبان و در رقابتی نابرابر به کام جریان اصولگرا شد و تقریبا مجلس یکدستی شکل گرفت، هر چند در نهایت خروجی چهارساله این مجلس درگیریهای درون گروهی اصولگرایان بود.
اپیزود چهارم: تداوم فضای امنیتی در کشور بهواسطه حوادث سال 88 بسیاری از چهرههای اصلاحطلب را سرخورده کرده بود و در این بین جوانان این جریان نیز رقبتی برای فعالیتهای سیاسی نداشتند. در ماههای منتهی به انتخابات ریاستجمهوری سال 92 محمدرضا عارف با برگزاری جلسات متعدد با جوانان بهویژه دانشجویان تلاش کرد نگاه ناامیدانه آنها را درخصوص انتخابات تغییر دهد و البته در این کار موفق شد، چه آنکه در موسم انتخابات همین جوانان وارد صحنه شدند و جو سرد و یخزده آن زمان که با ردصلاحیت آیتالله هاشمیرفسنجانی تشدید نیز شده بود را تغییر دادند. شور انتخاباتی با سفرهای استانی کاندیداها بالاخص محمدرضا عارف و حسن روحانی کشور را فراگرفته بود اما جریان اصلاحطلب اینبار تلاش کرد هماهنگتر از گذشته عمل کند. اصولگرایان که نتوانستند با محوریت جامعتین به وحدت برسند، چشم امید به حضور توامان عارف و روحانی تا پایان انتخابات داشتند و انصراف حدادعادل هم نتوانست برای اصولگرایان ثمربخش باشد. باوجود اظهارنظرهای غلط برخی چهرههای اصلاحطلب نزدیک به حزب کارگزاران درباره میزان آرای عارف که بعدها مورد سوءاستفاده برخی رسانههای تندور قرار گرفت اما معاون اول دولت اصلاحات که در نظرسنجیهای نهادهای معتبر در روزهای پایانی تبلیغات موقعیت بسیاری خوبی داشت باتوجه به مشی اخلاقی و احترام به خرد جمعی از تداوم حضور در عرصه رقابت انتخاباتی انصراف داد و این انصراف باعث خشم جریان رقیب شد. حسن روحانی که خود بارها اعلام کرده بود اصلاحطلب نیست، مورد حمایت اصلاحطلبان قرار گرفت و در تبلیغات انتخاباتی با نام بردن از چهرههای شاخص اصلاحطلب حمایت آنها را با خود همراه کرد و مسیر برای ورودش به پاستور هموار شد.
اپیزود پنجم: بعد از مشخص شدن نتایج انتخابات ریاست جمهوری بسیاری از گروهها و اقشار مختلف مردم همینطور چهرههای شاخص جریان اصلاحطلب در ملاقات با عارف از وی میخواستند در دولت حسن روحانی نقشآفرین باشد اما او باتوجه به آنچه بعد از خرداد 76 در جریان اصلاحطلب حاکم شد و رها شدن سرمایه اجتماعی خلق شده بهواسطه حضور اکثریت اصلاحطلب در قدرت، حضور در دولت را مانعی برای حفظ سرمایه اجتماعی میدید و تلاش کرد با استفاده از ظرفیت ایجاد شده و تواناییهای مجموعه امید ایرانیان، سرمایه اجتماعی ایجاد شده را ارتقاء بخشد. عملا نتیجه دو سال تلاش مجموعه امید ایرانیان در تبیین مسایل راهبردی در جریان اصلاحطلب در زمان انتخابات مجلس دهم در اختیار اصلاحطلبان قرار گرفت و با تشکیل شورایعالی سیاستگذاری انتخاباتی اصلاحطلبان، مانیفست تهیه شده توسط گروه تحت هدایت عارف در اختیار این شورا قرار گرفت و پس از اصلاحاتی بهعنوان برنامه جامع انتخاباتی اصلاحطلبان(برجا) منتشر شد.
اپیزود ششم: با مشخص شدن نتایج بررسی صلاحیتها از سوی هیات نظارت، چهرههای شاخص و باتجربه اصلاحطلب مورد بیمهری قرار گرفتند و ردصلاحیت شدند. نتایج رایزنیها هم آنچنان تاثیرگذار نبود و با اعلام نتایج نهایی بررسی صلاحیت کاندیداها تنها تعداد محدودی از چهرههای اصلاحطلب تایید صلاحیت شدند و عملا اصلاحطلبان در بسیاری از حوزهها نامزد اختصاصی از سوی جریان خود برای معرفی به مردم نداشتند. با تشکیل میز استانی در شورایعالی سیاستگذاری انتخاباتی اصلاحطلبان کار شناسایی نامزدهای مورد حمایت، در دستور کار قرار گرفت. در این بین پیشنهاد ائتلاف با حامیان دولت مطرح شد اگرچه نام اولیه لیست انتخاباتی اصلاحطلبان «ائتلاف فراگیر اصلاحطلبان» بود اما با پیشنهاد سیدمحمد خاتمی به «ائتلاف امید» تغییر نام داد. جریان حامی دولت که در حزب اعتدال و توسعه خلاصه میشد در جریان رایزنیهای صورت گرفته برای حضور کاندیداهای موردنظر خود در لیست امید تلاشهای زیادی کردند و در نهایت برخی از اصولگرایان از جانب جریان حامی دولت در لیست امید قرار گرفتند. میزهای استانی شورایعالی سیاستگذاری انتخاباتی اصلاحطلبان نیز در شهرستانها بهدلیل عدم نامزد اختصاصی اصلاحطلبان و برای جلوگیری از ورود چهرههای تندرو به مجلس از برخی اصولگرایان معتدل حمایت کردند که به نظر میرسد نطفه اشتباه ائتلاف در همین رویکرد میزهای استانی شورایعالی سیاستگذاری انتخاباتی اصلاحطلبان بسته شد. حضور افراد غیراصلاحطلب در لیست امید بدون پایبندی به سازوکار یک ائتلاف، اشتباه استراتژیک اصلاحطلبان در انتخابات مجلس بود که در نهایت در تهران با سرلیستی محمدرضا عارف-اگرچه برخی چهرههای سیاسی و رسانههای وابسته به آنها از چند ماه قبل از برگزاری انتخابات تز حمایت از سرلیستی یک اصولگرا را مطرح کرده بودند- مورد اقبال غیرقابل تصور مردم قرار گرفت و در اغلب حوزههایی که نامزد اختصاصی اصلاحطلبان امکان رقابت پیدا کرده بود با استقبال مردم مواجه شدند. البته اصولگرایان مورد حمایت لیست امید هم بهواسطه حضورشان در این لیست توفیق حضور در بهارستان برایشان فراهم شد و در نهایت با مدیریت صورت گرفته در این دور از انتخابات، اصلاحطلبان باوجود ردصلاحیتهای صورت گرفته توانستند نزدیک به 100 کاندیدای اختصاصی خود را روانه مجلس کنند و از اصولگرایان حامی دولت هم که در لیست ائتلافی امید قرار گرفتند نزدیک به 60 نفر امکان حضور در پارلمان برایشان فراهم شد و 60 نفر هم بهعنوان مستقل به مجلس راه یافتند و مابقی راهیافتگان اصولگرایانی بودند که در لیست ائتلافی امید قرار نگرفتند و با هویت اصولگرایی وارد مجلس شدند. در این بین در برخی از حوزهها که کاندیدای اصلاحطلب پیروز انتخابات شده بود با ابطال انتخابات و عدم تایید انتخابات از سوی شورای نگهبان عملا از ورود منتخب اصلاحطلب به مجلس جلوگیری شد. با این وجود بعد از انتخابات 92 اصلاحطلبان گام دوم خود را با محوریت شورایعالی سیاستگذاری انتخاباتی اصلاحطلبان و با مدیریت دکتر عارف بهخوبی برداشتند و باوجود تلاش گسترده جریانها و نهادهای خاص در جهت گسست این شورا، در نهایت عملکرد شورایعالی اصلاحطلبان موجب موفقیت نسبی اصلاحطلبان در انتخابات مجلس دهم شد. البته در زمان بررسی صلاحیت کاندیداها توسط شورای نگهبان و رد صلاحیت اصلاحطلبان، بودند افرادی که ناامیدانه خواستار انصراف کاندیداهای تاییدصلاحیت شده بهویژه دکتر عارف شدند ولی با هدایت هیات رییسه شورایعالی اصلاحطلبان تجربه تلخ انتخابات مجلس نهم تکرار نشد.
اپیزود هفتم: بعد از برگزاری دور دوم انتخابات مجلس دهم بحث بر سر ریاست مجلس مورد توجه قرار گرفت و در این بین محمدرضا عارف و علی لاریجانی کاندیداهای این سمت بودند. علی لاریجانی اگرچه بهواسطه حضور در لیست امید توانست از حوزه انتخابیه قم و نفر دوم از این حوزه به مجلس راه پیدا کند اما به جهت حضور در اهرم قدرت از حیث در اختیار داشتن امکانات نسبت به عارف یک گام جلوتر بود. اما در بحث انتخابات ریاست مجلس و انتخابات هیات رییسه کمیسیونهای تخصصی مجلس تلاش گسترده ای صورت گرفت که فراکسیون امید توسط لایههای مختلف مورد مدیریت قرار بگیرد تا زمام امور مجلس در دست این فراکسیون قرار نگیرد.
جریان نخستی که تلاش میکند در فراکسیون امید انشقاق ایجاد شود رقیب جریان اصلاحطلب در داخل مجلس است که این حرکت با هدایت نمایندگان باسابقه اصولگرا صورت میگیرد و تلاش برای تطمیع برخی از اعضای فراکسیون امید ازجمله حربه های این جریان است.
جریان دوم به نهادهای خاص بیرون از مجلس برمیگردد که بعضا با نگاه امنیتی تلاش میکنند برخی از اعضای فراکسیون امید را مدیریت کنند.
جریان سوم مربوط به برخی از حامیان منتسب به دولت است که بعضا به دلایل شخصی و برخی مطامع خود تلاش میکنند افراد مورد نظر خود را در سمتهای تاثیرگذار در کمیسیونها قرار دهند و به همین دلیل در پی آن هستند تاثیرگذاری فراکسیون امید را به حداقل برسانند.
این سه ضلع مثلث بعد از تشکیل مجلس دهم تلاش زیادی برای کمرنگ کردن نقش فراکسیون امید در مدیریت مجلس انجام دادند و متاسفانه بعضا بهخاطر کمتجربه بودن برخی از اعضای فراکسیون تلاشهای آنها نتیجهبخش بوده است. به نظر میرسد فراکسیون امید برای ادامه کار و تاثیرگذاری بیشتر در مجلس باید خود را در برابر مثلث نفاق ایمن کند و با همگرایی بیشتر و میدانداری باتجربهها، تلاش مثلث نفاق را خنثی کند.