بررسی تجمع دهه هشتادیها در تهران
روزنو :
با یکدیگر کل کل دارند. کل کلی که هنوز پایانش مشخص نیست. معلوم نیست برد با دهه شصتیهاست یا هفتادیها؟ و حالا باید گفت دهه هشتادیها هم به این قائله وارد شدهاند. سه قشری که به فاصله 10 سال از یکدیگر به دنیا آمدهاند و زمین تا آسمان با هم متفاوت هستند. دهه شصتیها که خود را یادآور دروان جنگ و خاطرات روزهای سخت میدانند و به دهه هفتادیها فخر میفروشند که شما چه میدانید نفت کوپنی، صدای آژیر قرمز و وضعیت سفید یعنی چه؟! کافی است از یک دهه شصتی در مورد دهه هفتادیها بپرسید تا بگوید: «امان از دهه هفتادیهای بیخیال و راحت طلب.» و اگر از دهه هفتادیها این سوال را درباره دهه شصتیها بپرسید، اگر نگویند اصلا برایشان اهمیتی ندارد، میگویند: «افسرده و یک سره در حال تفکرند!» و حالا اگر از هر دو دهه درباره دهه هشتادیها بپرسید، میگویند: «بی پروا!»
در روز 18 خردادماه، برخی از دانشآموزان دهه هشتادی برای شروع شدن تعطیلات تابستانه خود قراری در پاساژ کوروش در غرب تهران گذاشتند که بهدلیل ازدحام جمعیت و ایجاد ترافیک در اطراف این پاساژ، پلیس دخالت کرده و آنها را به سمت منزلشان هدایت کرد. تصاویر این میتینگ در کانالهای اجتماعی در حال دست به دست شدن است. اما علت این موضوع نیاز به بررسیهای جامعهشناختی دارد. برخی این اقدام را نسبت دادند به نبود کنترل بر شبکههای اجتماعی و برخی دیگر آن را امنیتی کردند. اما خود دهه هشتادیها چنین اعتقادی ندارند. دکتر افسر افشارنادری، جامعهشناس و استاد دانشگاه در گفتوگو با «امید ایرانیان» به تحلیل رفتار این دهه و اقدامشان پرداخته است و میگوید: «سرکوب؛ راهحل نیست. بلکه دهه هشتادیها بسیار باهوش هستند.»
عدهای از کارشناسان اعلام کردهاند وقتی این افراد با یک پیام ساده تلگرامی توانستند چند هزار نفر را در یک مجتمع تجاری جمع کنند، این نماد یک قدرتطلبی است و خطرناک است. عدهای دیگر اعلام کردند این افراد باتوجه به خواسته مدنی خود فقط یک میتینگ ساده همسالان را برگزار کردهاند. آیا این میتینگ نشاندهنده قدرتطلبی این دهه است یا یک اتفاق ساده برای دورهمی بوده است؟
اینکه باید بپذیریم این کانالهای رسانهای یا این گروهها دارای قدرت تجمع افراد هستند، یک واقعیت است. یعنی این کانالها یا فضای مجازی میتوانند تعداد زیادی را با انتشار کوچکترین خبر و پیام در اسرع وقت دور هم جمع کنند. اما این موضوع که آیا این کانالها یا گروهها دارای قدرت هستند، بله دارای قدرت هستند و قدرتشان در این است که میتوانند تعداد زیادی را دور همدیگر جمع کنند. اما چه بهتر که از این قدرت در جهت اهداف اجتماعی استفاده شود نه در جهت کوبیدن اهداف اجتماعی؛ یعنی ما چه بخواهیم یا نخواهیم اگر این کانال تعطیل بشود، کانال دیگری را افتتاح میکنند. شما جلوی این گروه را بگیرید، گروه دیگری فعال میشود. پس مبارزه کردن با این پدیده واقعا تلاشی به معنای هدر دادن انرژی است.
یعنی شما به قدرت این کانالها و در واقع شبکههای اجتماعی اشاره دارید؟
بله اینها قدرت است. قدرتی که میتواند خیلی راحت بسیاری از مسایلی که در جامعه اتفاق میافتد و حتی در اخبار رسمی ذکر نمیشود، در این کانالها و گروهها بلافاصله با عکس و تصویر منتشر شود و بازدیدکنندههای فراوان دارد و همه از آن مطلع میشوند. پس اگر دورهها را تقسیم کنیم، ما در دورهای هستیم که هیچ چیز از دید هیچ کس پنهان نمیماند. اما چه کسی این قدرت را دارد تا این اخبار را منتشر کند؟ این گروهها هستند که این قدرت را دارند. حالا اینکه مدیر این گروهها و اهدافشان چیست بحث دیگری است، اما ما نمیتوانیم اولا منکر قدرت این گروهها بشویم و دوم اینکه آیا اینها این میتینگ را برای نشان دادن قدرت تشکیل دادهاند؟ باید گفت خیر. ما فقط باید بپذیریم اینها دارای قدرت هستند. اما آنها به قصد نمایش قدرت دور هم جمع نشدهاند. آنها به این قصد دور هم جمع شدهاند چون نیاز به دور هم جمع شدن دارند. چون نیاز به این داشتند که نشان دهند یک وجه مشترکی با همدیگر دارند و این وجه مشترک را به این ترتیب نشان دادند. هیچ قصد خرابکاری و نشان دادن قدرت در کار نبوده است و فقط و فقط ویژگیهای مشترکشان را به نمایش گذاشتهاند. اما ما بهعنوان کسانی که از بیرون به این مساله نگاه میکنیم باید بدانیم اگر اینها بخواهند، میتوانند از این موضوع بهعنوان یک قدرت استفاده کنند و هیچ کس جلویشان را نمیتواند بگیرد.
اگر در فیلمهای این میتینگ شاهد بودید، برخی در این میتینگ بهویژه دخترها با همدیگر کتک کاری کردند. چرا به مرحله زد و خورد رسیدند و نحوه برخورد با این جمعها که نیاز به شادی دارد به چه صورت باید باشد؟
این یک زنگ خطر است بر این مبنی که این افراد نیاز دارند دور همدیگر جمع شوند، اما آنها از قبل بهعنوان یک وجه مشترک دور هم جمع میشوند و آنجا وجه تمایزات را میبینند. این وجه تمایزات در تضاد با یکدیگر قرار میگیرد و اینها تازه متوجه میشوند در گروهی هستند که تضادهای زیادی بینشان وجود دارد. این بسیار خوب است که این افراد بدانند در این گروهها همهچیز مشترک نیست و خیلی چیزها با هم متفاوت و متمایز است. اینها یک علامت خوبی است که این افراد بدانند در این گروهها نباید همهچیز به اشتراک گذاشته شود. حالا متوجه میشوند در این گروهها هستند کسانی که با ما یکسان نیستند. یعنی ماهایی هستیم که آنها از ما جدا هستند و این اتفاق باید بهصورت خودجوش به این افراد ثابت شود. جامعه نمیتواند بگوید: شما که در گروه هستید با دیگری متمایز هستید. این افراد باید خودشان به این نتیجه برسند. اما در مورد اینکه این دهه شادی ندارند یا از هر فرصتی برای شادی استفاده میکنند، این موضوع یک واقعیت است. باید این را بپذیریم که یک سنسوری است که به صدا درآمده تا جامعه و مسوولان را متوجه کند که آیا برنامهریزی اوقات فراغت دارید؟ اصلا فراغت را برای طبقات مختلف، دهههای مختلف و گروههای متفاوت تعریف کردهایم؟ چرا اصلا برنامهای در این رابطه نداریم؟ فراغت فقط برای وقتکشی استفاده میشود و این یک هشدار برای مسوولان و جامعه است که میتواند به فاجعه ختم شود.
عامل این متینگ دهه هشتادیها بودند. بسیاری از اینکه دهه هشتادیها چنین دورهمی را با این تعداد باتوجه به نوجوان بودنشان برگزار کردند برایشان عجیب بود. از دیگر سو، این افراد در یک مجتمع تجاری لوکس قرار گذاشتند. شاید اگر دهه شصتیها بودند جلوی دانشگاه یا خیابان ولیعصر قرار میگذاشتند. دلیل این موضوع چیست؟
چون در مجتمع تجاری سخت میشود با این افراد برخورد کرد. چون اینها میترسند که با ایشان برخورد تند شود. اگر در میدان آزادی یا خیابان ولیعصر جمع میشدند شاید میتوانستند بهراحتی با ایشان برخورد کرده و متفرقشان کنند. در مجتمع تجاری در یک مغازه یا پله برقی استتار میشدند. این موضوع نشان میدهد دهه هشتادیها بسیار باهوش هستند برعکس اینکه کم سن میدانندشان. آنها در جایی میتینگ را برگزار میکنند تا نیروهای کنترلکننده اجتماعی نتوانند متفرقشان کند.
دلیل اینکه دهه هشتادیها چنین اقدامی کردند، چیست؟
باید پرسید چرا دهه هشتادیها نباید این کار را میکردند؟ آنها نوجوان هستند. از دیگر سو، دهه شصتیها و حتی دهه هفتادیها از گروههای قدیمی هستند. هر نسلی را اگر بین 5 تا 10 سال فاصله حساب کنیم، هر نسلی کاملا متفاوت است با نسل گذشتهاش؛ شاید دهه هفتادیها یا دهه شصتیها به باهوشی و بیپروایی دهه هشتادیها نباشند.
بعد از این اتفاق، نظرات مختلفی بر این مبنا منتشر شد که اگر سال 88 بود و یک پیام در تلگرام با چنین مضمونی که دهه هشتادیها منتشر کردند، منتشر میشد کنترل جمعیت مقدور نبود و مشکل امنیتی بهوجود میآمد. آیا چنین تعبیرهایی درباره یک میتینگ همسن و سالان مناسب است؟ دیگر اینکه خود مسوولان از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند، آیا اینکه بگوییم شبکههای مجازی عامل چنین اتفاقاتی است و باید کنترل شود درست است؟
خیر. این افراد(دهه هشتادیها) خودشان عاملیت دارند و خودگردان هستند. کنترل از طریق این است که هر فردی میتواند در این گروهها باشد که یک وجه مشترک با ایشان داشته باشد. این افراد، آدمهای متفاوتی هستند، ممکن است یک نفر از چیزی که در گروه گذاشته شده است انتقاد کند که این یک جور کنترل محسوب میشود. یعنی این گروهها و شبکهها خودشان، خود کنترلی دارند. این کنترل از طریق افراد متفاوتی است که در این گروهها ادمین شدهاند.
در پایان، فکر میکنید با سرکوب و مقابله میشود جلوی این نسل و چنین اقداماتی را گرفت و آیا به اتفاقات مخفی روی نخواهند آورد؟
به هیچوجه سرکوب جواب نمیدهد، حتی این افراد به زیرزمینها هم نخواهند رفت. این کانالها، شبکهها، گروهها مثل قارچ هستند، از یک جمع حذف شوند از جای دیگری بروز میکند. این دنیا، دنیای رسانه است. رسانهمحور بودن از ویژیگیهای جامعه معاصر است. باید بپذیریم جامعه، رسانهمحور است؛ پس با هر رسانهای برخورد کردن یعنی با محوریت جامعه برخورد کردن.