با توجه به گزارش وزير كشور در صحن علني مجلس دهم درباره وضعيت آسيبهاي اجتماعي در ايران، نخستين اقدامي كه در مورد آسيبهاي اجتماعي بايد صورت بگيرد قبول مساله و فهم صحيح اين موضوع است. متاسفانه در سالهاي گذشته تلاشمان بر كتمان معضل آسيبهاي اجتماعي بوده است. وقتي موضوع آسيبها را كتمان يا انكار ميكرديم يا سعي ميكرديم مسالهاي كه وجود دارد را نبينيم؛ مساله آسيبها بزرگتر و پيچيدهتر شده و سختتر میتوان آن را حل كرد. این امر كار را در حوزه اجتماعي سخت كرده است. از ديگر سو، در حال حاضر از شهرداري گرفته تا ديگر نهادها مانند وزارت كشور در بحث آسيبهاي اجتماعي حساس شدهاند كه در واقع اين حساسيت يكي از اهداف اوليه ما به عنوان فعالان اجتماعي بود. در طي اين سالها آرزوي ما اين بود كه مسئولان اصل معضل را بپذيرند و بعد از پذيرش آنان، ميتوانيم راجع به حل آن صحبت كنيم. بنابراين امسال و سال گذشته موارد آسيبهاي اجتماعي بيان ميشود و همين كه در قالب آمارها اعلام ميشود بسيار داراي اهميت است. نكته مهمتر گزارش وزير كشور در مورد آسيبهاي اجتماعي اين است كه همين افرادي كه بارها ميگفتند ما حاشيهنشين نداريم ویا معتاد زن وجود ندارد شروع به اعلام آمارها كردهاند. به اعتقاد نگارنده اين اعلام و گزارش دادن در صحن علني مجلس يك حركت رو به جلو است. قدم مهم بعدی اين است كه چون بهخاطر دوري مسئولان از معضلات آسيبهاي اجتماعي فهم صحيحي از آسيبها وجود نداشته است، براي اينكه اين مشكل حل شود بايد اجازه لازم را به NGOها بدهند و سازمانهاي مردم نهاد بيايند و در تصميمگيريها مشاركت كنند. واقعيت اين است که نه دولت و نه ديگر سازمانها به تنهايي و بدون كمك سازمانهاي مردم نهاد نميتوانند اين كشتي به گلنشسته معضلات اجتماعي را به پيش ببرند.