ماجرای خواستگاری و ازدواج امام خمینی
روزنو : آیتالله مسعودی خمینی در کتاب خاطراتش که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است درباره ماجرای ازدواج امام خمینی (ره) میگوید: اطلاعاتی که بنده در این خصوص دارم، همگی از طریق آیت الله لواسانی که از رفقای مهم حضرت امام بودهاند نقل شده است.
آیتالله لواسانی نقل می کردند که آقا روح الله وقتی به قم آمدند و حدود 17 الی 18 سال سن داشتند به فکر ازدواج افتادند. ولی به هر جا می رفتند یا جواب مثبت نمی گرفتند یا طرف را نمی پسندیدند. ظاهرا خانواده هایی که ایشان را نپسندیده بودند به جوانی و کم سن وسالی ایشان خرده گرفته بودند. ولی من در سیمای ایشان از همان ایام نشانه هایی که حکایت از آینده درخشانش می کرد، میخواندم.
تا اینکه یکی از آقایان به من گفت: آقای ثقفی از اشراف و علمای تهران و اصالتا مازندرانی است. وجهه عمومی خاصی هم دارد. بد نیست دختر ایشان برای آقا روح الله خواستگاری شود. قضیه را به اطلاع امام رساندیم ایشان گفتند برای من فرقی نمیکند شما می توانید تحقیق کنید و نتیجه را به من اطلاع دهید.
بعد از اینکه با آقای ثقفی صحبت میشود؛ آقای ثقفی به دخترش می گوید: سیدی آمده و از شما خواستگاری کرده است آیا مایلی او را ببنی؟ دختر ایشان موافقت نمیکند و می گوید من مایل به وصلت با طلبه نیستم. به ایشان گفته می شود که این طلبه با بقیه طلبهها فرق می کند. شما به وضعیت ایشان و سن کم آقا روح الله نگاه نکنید آینده درخشانی دارد. به هر حال دوباره تلاش می شود تا دختر آقای ثقفی جواب مثبت دهد که نتیجه هم گرفته می شود.
آیتالله لواسانی نقل می کردند که آقا روح الله وقتی به قم آمدند و حدود 17 الی 18 سال سن داشتند به فکر ازدواج افتادند. ولی به هر جا می رفتند یا جواب مثبت نمی گرفتند یا طرف را نمی پسندیدند. ظاهرا خانواده هایی که ایشان را نپسندیده بودند به جوانی و کم سن وسالی ایشان خرده گرفته بودند. ولی من در سیمای ایشان از همان ایام نشانه هایی که حکایت از آینده درخشانش می کرد، میخواندم.
تا اینکه یکی از آقایان به من گفت: آقای ثقفی از اشراف و علمای تهران و اصالتا مازندرانی است. وجهه عمومی خاصی هم دارد. بد نیست دختر ایشان برای آقا روح الله خواستگاری شود. قضیه را به اطلاع امام رساندیم ایشان گفتند برای من فرقی نمیکند شما می توانید تحقیق کنید و نتیجه را به من اطلاع دهید.
بعد از اینکه با آقای ثقفی صحبت میشود؛ آقای ثقفی به دخترش می گوید: سیدی آمده و از شما خواستگاری کرده است آیا مایلی او را ببنی؟ دختر ایشان موافقت نمیکند و می گوید من مایل به وصلت با طلبه نیستم. به ایشان گفته می شود که این طلبه با بقیه طلبهها فرق می کند. شما به وضعیت ایشان و سن کم آقا روح الله نگاه نکنید آینده درخشانی دارد. به هر حال دوباره تلاش می شود تا دختر آقای ثقفی جواب مثبت دهد که نتیجه هم گرفته می شود.