یکم: زمانی که در دیدار نخست وزیر ایتالیا با دکتر روحانی، آقای «رنتزی» صمیمانه گفت باید نگران این بود که در جهان اندیشهای غرب، اکنون «اسلامهراسی» وحشتناکتر و نگران کنندهتر از «تروریسمهراسی» است و به نادرست آن را عامل این میخوانند، از آنچه بر اسلام رحمانی و آیین محمدی رفته است، بر خود لرزیدم. اینکه تیغ بیداد تعصب و فخر جاهلی چگونه رحمانیت و رحیمیت اسلام و آیین والاگهر اخلاقمدار آن را در آتش خشم و غضب و کینه میسوزاند و تاریخ گهربار گسترش دین محمدی که عاری از خشونت شمشیر و بری از جنایت و قساوت بود و جهان به آن میبالید و نسبت به این همه درایت و عقلانیت غبطه میخورد، چگونه در پانزدهمین قرن برآمدن نور اسلام به خشونت و قساوت آغشته و به پلیدیهای دوران آلوده شده است؟ که: اسلام به ذات خود ندارد عیبی/ هر عیب که هست، از مسلمانی ماست. دوم: مدت زمانی بود که این بحث در میانه ما روان بود که آیا رئیس جمهوری سرزمین تشیع رحمت و عدالت و ایران بزرگ و مقتدر، باید در اجلاس سران سازمان همکاری اسلامی حضور یافته و به دفاع از هویت اسلام و رحمانیت این کیان برخیزد؟ یا آنکه محافظهکاری پیشه کند و با بخشیدن عطای حضور به لقایش، دامن خویش از معرکه بیرون کشد؟ در این مقوله، کمتر کسی به سمت ایشان به عنوان رئیس یک کشور میاندیشید؛ بلکه ضرورت حضور فقیهی از خبرگان و فردی در کسوت روحانی در نظرها بیشتر موج میزد، تا عصای سخن برگیرد و بر این جاهلیت پرطمطراق برخروشد؛ که: ای شمایان! دینتان و آیینتان بر کدامین بنیان استوار است؟ رحمانیت را با خشونت چه ارتباط؛ و خصومت را با اخوت چه رابطه؟ تیغ تیز بر چهره رحمانیت اسلام از چه رو میکشید؟
و برادرکشی در یمن و عراق و سوریه... به چه سان توجیه میکنید؟ این چه بلایی است که بر سر عالم اسلام آوردهاید؟ و این چه جاهلیتی است که بر همه شمایان سایه برافکنده است؟ و... این ضرورت بود که با وجود مروتگریزیهای آنان که وظایف و اصول را دیگر اصالتی قائل نیستند و سیاستبازی را به صورت محورانه بر دفاع از اسلام رجحان مینهند و تیغ تخریب براندیشه دفاع از اسلام برمیکشند و...، تصمیم بر آن شد که بار این سفر بربندیم تا رهبران دنیای اسلام از ایران بشنوند که: شاید آن روزگاران که تمدن اسلامی همه گروهها و مذاهب و فرق و نحل فکری و تعاملات قومیتها و طوایف انسانی را در درون خود جای داده و همزیستی مسالمتآمیز پرثمری را بین آنان ایجاد کرده بود، کسی تصور نمیکرد که روزی در جهان مدرن، اسلام و تمدن پرفروغش آنچنان هراسآلود جلوه کند که اسلامهراسی در کنار تروریسم و افراطگرایی، اقوام و طوایف انسانی را به وحشت اندازد و دنیای جدید با تصویری از رحمانیت و عدالت و کرامت اسلامی مواجه شود که اسلامهراسانه به مقابله با اندیشه اسلام برخیزد؛ - شاید کمتر کسی میاندیشید جهان اسلام صحنه درگیریهای خشونتباری گردد که اسلامستیزی و اسلامهراسی جای اسلام باوری بنشیند و برادران دینی تیغ بر هم کشند. و هشدار دهد که: اکنون عصر احترام و افتخار، زمان بیحرمتی و انتحار شده است؛ ایام، صورت عدالت راستین و محبت و برادری خویش را به خشونت، انتقام، و برادرکشی وانهاده؛ سیرت دینی، صیغه بی دینی پذیرفته و آیین پیامبر رحمه للعالمین، نماد خشونت و اندیشه متعالی جهاد، رنگ و بوی آدمکشی گرفته است. اکنون جهان دینی ما از عناصر افتخار خویش سدهها است که فاصله گرفته و عدالت و رحمانیت و برادری و آزادی را قرنها است که وانهاده است. سوم: لذا بحث حضور در اجلاس سران سازمان همکاری اسلامی دیگر بحث این کشور و آن کشور، یا ایران و عربستان نبود و نمیشد به این میزان کوته نگرانه به آن نگریست؛ دیگر سخن از سیاست و دیپلماسی دوجانبه نبود که بایستیم و بنگریم تا دیگران درلایههای خشم و خشونت پیچیده در دلارهای نفتی و برآمده از سیاست بازیهای قدرتهای جهانی و بازیگریهای صهیونیسم، رحمانیت اسلام را در خشونت جاهلی بپیچند و تصویری سهمگین برجای گذارند؛ بلکه اینجا سخن از دفاع از هویت اعتقاد و آیین پیامبر(ص) رحمت و اسلام عدالت و دین کرامت بود و اینکه نباید اجازه داد بر مظلومیت رحمانیت اسلام، تیغ جهالت و افراط و خشونت و ترور و وحشیگری بکشند و ما متأسفانه نظارهگر باشیم و بگذاریم و بگذریم. واقعاً اگر جاهلیت اولی بر عربستان و برخی دیگر بلاد عرب حاکم نبود؛ اگر تعصب قومی- عربی حکمرانی نمیکرد و اگر خشونتورزی از درون اندیشه افراطیگری و تندروی برنمیآید؛ عربستان مشکل ایران بود؟ و میان ایران و عربستان چنین وضعیتی پدید میآمد؟ ما مبتنی برآیه شریفه «اِذْ جَعَلَ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّهَ حَمِیَّهَ الْجاهِلِیَّهِ» و این سخن گرانسنگ «الله الله فی کبرالحمیه و الفخر الجاهلیه» امیرمؤمنان(ع)، میاندیشیدیم که جهان اسلام باید به هویت اسلامی مان باور بیاورد، فخر جاهلیت را به کناری نهد، از تفرقه و نفاق و خشم و کینه دوری کند، سرزمینهای اسلام را جایگاه جولان نزاعهای جاهلی قرارندهد و اخلاق و برادری و اخوت دینی را ملاک تعامل خود قرار دهد؛ تا بذر کینه پاشیده نشود و برادرکشی در اسلام تصویر پاک آیین محمدی را به اسلامهراسی در عرصه جهانی تبدیل نکند و تروریسم پیچیده در واژه جهاد بر جهان اسلام سیطره نیفکند. چهارم: ما به استانبول برای یک اصل باورمندانه رفتیم، تا از ایران که در آسایش و امنیت، رو به تعالی دارد، به مصداق حدیث شریف «من اصبح ولم یهتم به امور المسلمین فلیس بمسلم»، برای نجات مسلمین و کشورهای اسلامی و این دین مبین و آیین گرانسنگ و شریف پیامبر اسلام(ص) گامی برداریم. لذا حرکت و حضور ما در اجلاس سران سازمان همکاری اسلامی هم ضرورت بود و هم اینکه باید از موضع قدرت و عزت و عظمت سخن و اندیشه در دنیای اسلام صورت پذیرد؛ هدف، «وحدت امت اسلامی» باشد- اگرچه به این سادگی در دسترس نیست و برآن، در برابر تفرقه و دوئیت و کوبیدن بر طبل اختلاف و نفاق و جنگ تأکید شود؛ اینکه امت اسلامی دیگر استبداد داخلی، تحجر مذهبی و سلطه خارجی را نمیپذیرد و تکریم صلح با احترام نهادن به حق تعیین سرنوشت ملتها ممکن خواهد بود، نه ائتلافسازیهای بی حاصل و بمبارانهای بی پایان و... و اینکه مردمان این کره خاکی از دامن تدبیر و تعامل و امید، و به جای تحریک و تقابل، در برابر هم نشستن و کریمانه سخن گفتن را پسندیدهاند و میکوشند تا متمدنانه، چهره سبعیت از رفتارهای ناپسند خویش بشویند و مصلحانه، تعالی مردم خود را رقم زنند و...؛ لذا مسئولیت سران کشورها در قبال ملتها ایجاب میکند که بهترین راه را برای فراتر رفتن از تاریخ روابط تنشآمیز یکدیگر برگزینند و آینده را به بهترین وجه بر مدار احترام متقابل و همکاری بسازند؛ این همه خصومت ازچه رو است؟ و چه بهرهای تاکنون برای ما رقم زده است؟ و...؛ که بر پیامآور سرزمین ایران و اسلام نیست، مگر بلاغ المبین. اگرچه بر این باور هم استوار بودیم که اگر این سازمان به لحاظ ساختاری و نفوذ کارایی داشت و اگر توان بسیج دنیای اسلام در آن بود و اگر کسی به حرف و سخن آن در این نزدیک پنج دهه وقعی مینهاد؛ وضعیت عالم اسلام این نبود و بر فلسطینیان مظلوم این نمیگذشت و خشونت و قساوت و تیغ و درفش از برج و باروی سرزمینهای اسلامی فرو نمیریخت و ثروت جاهلیت بر سنت رسولالله این نمیآورد که اکنون آورده است، اسلامهراسی روند حاکم جهان نمیبود و تنفر و کینه مسلمان را از مسلمان جدا نمیکرد و...؛ و اینکه باید بپذیریم که: - جهان اسلام امروز بشدت دستخوش بحرانهای لاینحل، چالشهای درونی، معضلات بیرونی نابودکننده، مشکلات فزاینده، برادرکشی، تکفیریگرایی، جنگافروزی، تحریف دین به نام جهاد، تضعیف اخلاق به جهت منافع قومی و قبیلهای است؛ - جهان اسلام امروز در آتش کینه میسوزد؛ در شعلههای سوزان تفرقه و دورویی، حیات خویش وا مینهد؛ ثبات و امنیت و رفاه از آن رخت بربسته است و گرد فقر و بیچارگی و خونریزی و... لحظه به لحظه بر دامن پاک و بیگناه مسلمانان مینشیند: از افغانستان تا سوریه و یمن و عراق؛ - جهان اسلام سزاوار آن نیست که در موج ناامنی، خشونت و ترور درغلتد و به عقب ماندگی، توسعه نیافتگی و... مبتلا گردد. پنجم: این نگرانیها و آن ایدهآلها، عرصه حضور و صحنه تعامل ما را در اجلاس رقم میزد؛ تا با سخن گفتن با رهبران و در کنار آن مردم عالم اسلام و در جلسات خصوصی و عمومی، طرح وحدت در عالم اسلام دراندازیم که این همه نگرانی را در حداقل خود پاسخگو باشد. لذا سه موضوع را با ریاست جدید سازمان که از ما خواست تا تجربیات دوران ریاست خود را با آنها درمیان گذارده و در حوزه اندیشهای و دفاع از هویت اسلامی نیز با هم در ارتباط و تبادل نظر باشیم درمیان گذاشتیم؛ اینکه: - ترویج «وحدت امت اسلامی» و تقریب مذاهب، ملاک گسترش تعاملات در جوامع اسلامی باشد و تأکید کنیم که «هویت ما اسلام است.» - در زمینه مقابله با تروریسم، افراطگرایی و تفکرات خشونتآفرین و مقابله با اسلامهراسی، همکاری میان کشورهای اسلامی گسترش یابد؛ بویژه با تکیه بر قطعنامه پیشنهادی ایران در مجمع عمومی سازمان ملل متحد موسوم به (WAVE)؛ - درخصوص گسترش نقش و ارتقای جایگاه زنان در جهان اسلام اقدامات وسیعی صورت پذیرد؛ تا این همکاریها بتواند جایگاه آنان را به مقام واقعی خود برساند؛ آن گونه سخن گفتن و این گونه تعامل کردن سبب شد تا تمایل به همکاری در میان سران کشورهای اسلامی با ایران به سطح واقعی خود رسیده و زمینه را برای حضور قویتر و تعامل بیشتر و نقش افزونتر در سازمان همکاری اسلامی در دوران ریاست ترکیه فراهم آورد.