
احمدینژاد اگر باهوش باشد کاندیدا نمیشود
احمدینژاد حضورش را در انتخابات ریاستجمهوری سال 96 رد نکرده و گفته است که همدیگر را در انتخابات سال 96 میبینیم.البته این سخن او با واکنش جوانفکر از نزدیکان احمدی نژاد رو به رو شد که گفت رئیس دولت نهم و دهم قصدی برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری ندارد و اظهاراتش با وارونه نمایی رسانهها رو به رو شده است. البته حضور احتمالی احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری واکنشهای متفاوتی را از سوی فعالان سیاسی در پی داشت. واکنشهایی که بعضا تند بود تا آنجا که با اعلام این خبر برخی خواستار محاکمه او شدند. محمد کریمیاصفهانی، دبیرکل جامعه اصناف و بازار دیروز در مصاحبهای اعلام کرد که امیدواریم که محاکمهای شروع شود و به تمام اتفاقات و خیانتها و مفاسد در آن دوران(دوران ریاست احمدینژاد بر دولت) رسیدگی شده و همه مردم در جریان جزییات آن قرار بگیرند. اما بازگشت تنها رییسجمهور خانهنشین دولت گذشته به عرصه سیاست، برخی را شگفتزده کرده است بهطوریکه معتقدند، هوش سیاسی او بالاتر از آن است که بخواهد دوباره وارد میدان سیاست شود. پرویز کاظمی، وزیر رفاه دولت نهم معتقد است که اگر احمدینژاد و اطرافیانش اوضاع واقعی کشور را رصد کنند و پیام مردم در انتخابات ریاستجمهوری 92 را درک کنند، شأن خود را در قامتی که قبلا در آن حضور داشتهاند حفظ میکنند. کاظمی در گفتوگویش با «امید ایرانیان» میگوید که حضور دوباره او همچنان موجب حمایت بخشی از اصولگرایان شده و چند پاره شدن آنها را در پی خواهد داشت. مشروح این گفتوگو در پی میآید.
آقای احمدینژاد حضورش در انتخابات ریاستجمهوری سال 96 را رد نکرده است و اطرافیانش نیز قبل از اظهارنظر او از تصمیمش برای حضور در این انتخابات خبر داده بودند. به نظر شما حضور دوباره او چقدر با اقبال مردم روبهرو خواهد شد؟
اولا برداشت من این است که باید از زوایای مختلف این موضوع را دید. یکی از این جنبه که باتوجه به شرایطی که بهوجود آمده و بررسیهایی که صورت گرفته است، او به عرصه میآید یا نه. اما عملکردی که از گذشته دارد، مبین این است که باتوجه به اینکه نزدیک به دو سال هم از دولت او گذشته، عدم توفیق دولت او را در برخی مسایل نشان میدهد. این عدم توفیقات باعث میشود که شرایط بهگونهای نباشد که این حضور با موفقیت بهوقوع بپیوندد. دلیلش هم این است که تا موقعی که افراد در مسند کار هستند ارزیابیهایی که صورت میگیرد خیلی مطابق با واقعیت مطابق نباشد ولی وقتی مجموعهای از مسند قدرت کنار میرود، بیانگر این است که فعالیتها و اتفاقات چقدر واقعی و بر چه اساسی بوده است. بهعنوان مثال، یکی از شاخصهایی که میتوان عملکرد مجموعه را بررسی کرد، شاخصهای اقتصادی است وقتی میبینیم که شاخص تورم در آن دوران صدمات زیادی به کشور زده است. در مسایل سیاست داخلی و جهانی هم اتفاقات زیادی رخ داد که با کنار رفتن دولت گذشته، خیلی از آنها در این دولت برای مردم روشن شده است. نکته دیگر هم که باید توجه داشت، مقبولیتی است که باید ارزیابی کنیم. تصور میکنم که در انتخابات هفتم اسفند سال گذشته، مردم با اظهارنظری که نسبت به موضوع کردند نشان دادند که دیدشان نسبت به اتفاقاتی که رخ داده چگونه است. این را هم بهگونهای در رأی نشان دادند که اگر کسی مقداری مطالعه کرده باشد، میتواند به این جمعبندی برسد که مردم میخواهند تغییر نگرش در کشور ایجاد شود. ما با این تغییر نگرش در انتخابات مواجه شدیم و به نظر میرسد که مردم میخواهند گروه فکری جدیدی در مجموعه کشور برای اینکه از مشکلات خارج شود، ورود کند. مساله بعدی هم اینکه به نظر میرسد شرایطی که الان در کشور وجود دارد، میطلبد که ما موارد گذشته را کمتر داشته باشیم. یعنی ما شرایط شکنندهای را در اقتصاد بهوجود آورده بودیم که باتوجه به امکانات خدادادی که وجود دارد و میتوانیم براساس آن خودمان را تجهیز کنیم، میتوانیم آن را برطرف کنیم.
فکر میکنید که شخص احمدینژاد یا اطرافیانش که به او مشاوره میدهند باتوجه به پیام مردم در انتخابات 92 و هفتم اسفند 94، چرا به این ارزیابی نمیرسند که اقبالی برای حضور ندارند؟
تفاوت هوش و ذکاوت انسانها در همین جاها بروز میکند. یعنی کسی بر مبنای داشتن اطلاعات و مشاورانش اقدام به تصمیمگیری میکند. الان اگر هر کسی نسبت به این موضوع مقداری دید سیاسی، آگاهی و اطلاعات داشته باشد، باید به این جمعبندی برسد که اقبال عمومی به چه سمتی است. البته منعی برای حضور ایشان نیست، هرچند که باید دید شورای نگهبان باتوجه به اتفاقات آن زمان اصلا او را تایید میکند یا نه. اما تصور میکنم که اگر او ذکاوت به خرج دهد و شؤونات خود را در همان جایگاهی که بوده حفظ کند، نیامدن به مراتب برای او بهتر است.
فکر میکنید اگر آقای احمدینژاد در سال 96 به هر ترتیبی بیاید، یعنی یا خودش شخصا اعلام کاندیداتوری کند یا اینکه از کسی حمایت کند، همچنان حمایت قشر اصولگرا را خواهد داشت؟ البته این نکته را هم باید در نظر داشت که اصولگرایان بخشی از یاران احمدینژاد را در ائتلاف خودپذیرفتند اما در نهایت لیستشان با شکست روبهرو شد.
به نظر من، ما هم در طیف اصولگرایان و هم اصلاحطلبان، وحدت رویه نداریم. این به لحاظ این است که ما چون حزب نداریم، گروهها موجوار میآیند و میروند. الان میبینیم که در طیف اصولگرایان شقوق مختلف اتفاق افتاده است. بنابراین یکدستی که بخواهیم ببینیم نیست و همانطور که میبینید بخشی از اصولگرایان الان در طیف معتدلین هستند یا اصولگرایان الان تحت عنوانهای مختلف فعالیت میکنند. البته این در طیف اصلاحطلبان هم وجود دارد. اما باید صبر کرد و دید تا دو سال آینده چه اتفاقی میافتد و ممکن است یک گروه دیگر با عنوان دیگری بیاید و از او اعلام حمایت شود. در انتخابات مجلس هم این رویه دیده شد که اصولگرایان اول قرار بود که یک لیست بدهند ولی بعدا لیستهای دیگر هم کنارش دیده شد و این نشاندهنده عدم وحدت رویه است. بنابراین تصورم این است که حمایتی که اصولگرایان در دور اول و دوم از آقای احمدینژاد کردند، در انتخابات آینده به مراتب کمتر خواهد بود.
بنابراین همچنان ممکن است که بخشی از اصولگرایان از او حمایت کنند؟
بله اما به نظرم کم خواهد بود. دلیلش هم این است که سیاستها و اعمالی که اتخاذ شده است، دفاع از آن رفتارها کمی مشکل است. یعنی افرادی که بخواهند آن رفتارها را حمایت یا از آن دفاع کنند، بسیار کم خواهند بود و قابل توجه هم نخواهند بود.
طیفی از اصولگرایان که ممکن است از او اعلام حمایت کنند، کدام طیف هستند؟
چون ما در کشور خط و مرز مشخصی را بابت حزب نداریم، بنابراین افراد در مقطع انتخابات بروز پیدا میکنند و بعد کنار میروند. بنابراین به نظرم طیف اندکی از اصولگرایان اعلام حمایت میکنند، یعنی طیف سنتیها حمایت نمیکنند و قاعدتا بخشی از اطرافیانش که در طیف اصولگرایان همیشه بودهاند، دوباره حمایت خواهند کرد. یعنی بخشی از پایداریها و جبهه یکتا دوباره با او همراه میشوند. اما نکته اینجاست که واقعا تعداد همین افراد در حزب یا جبههشان چقدر است؟ یعنی این تعداد را نمیتوانید اثرگذار در تصمیم کشور بدانید.
برخی معتقدند که حضور یاران احمدینژاد در انتخابات مجلس دهم، موجب چندپارگی اصولگرایان شد. اگر این تحلیل را درست بدانیم باتوجه به صحبتهای شما میتوان گفت که در انتخابات ریاستجمهوری سال 96 هم شاهد این اتفاق در طیف اصولگرایان خواهیم بود.
البته من این تحلیل را قبول ندارم که حضور اطرافیان احمدینژاد موجب چندپارگی شد.
چرا؟ بالاخره حضور جبهه پایداری و یکتا موجب شد که اصولگرایان بخش قدرتمندی چون رهروان ولایت را از دست بدهند و آنها وارد لیست دیگری شوند.
ما چون حزب نداریم، نظرها شخصی است. اگر این را حل کنیم، بر این مبنا میتوانیم اظهارنظر کنیم. اما ما الان در بخش اصولگرایان و اصلاحطلبان یکپارچگی نداریم بنابراین تصمیمها برمیگردد به فضای موجود در کشور. یعنی شاید در ریاستجمهوری دوره قبل میبینیم که افراد زیادی که کاندیدا شدند در مرحله اول قرار بود به اتحاد برسند اما وقتی در مرحله سران به اتحاد نمیرسند، شما انتظار دارید که آنها در شقوق پایینتر به اتحاد برسند؟ بنابراین تصور میکنم که چون وحدت رویه نیست، در آن زمان این اتفاق خواهد افتاد.
یعنی چنددستگی اصولگرایان در انتخابات سال 96 وجود خواهد داشت؟
بله.
صحبتهایی هم درباره شعارهای سال 96 به گوش رسیده که از یارانه 250هزار تومانی خبر داده است. به نظر شما پرداخت این میزان یارانه امکانپذیر است و اینکه چه تبعاتی را در پی خواهد داشت؟
متاسفانه در کشور اظهارنظرها هیجانی است. ما خیلی آسیبهایی که در کشور خوردیم، عمدتا بهخاطر اظهارنظرهای هیجانی است که با مطالعه و براساس مطالعات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی صحبت نمیکنیم. اگر کار کارشناسی صورت بگیرد و اظهارنظر شود، خوب است. متاسفانه چه درباره ایجاد یارانه، چه حذفش و چه نرخ بهره بانکی در سطح عموم مطرح میکنیم که فقط موج و هیجان ایجاد شود. این موج و هیجان عمومی هم آسیبزاست. اگر هم چنین مباحثی مطرح شده باشد، بدون اینکه افراد درآمدها و گردش مالی کشور را تحلیل کرده باشند، منطقی است؟ به نظرم هر کسی اظهارنظر اینچنینی کند، جز رفتار پوپولیستی و عوامفریبانه چیز دیگری از آن مشهود نخواهد بود.