روزنو : انگار قرار نيست معماي مربي ايراني- خارجي به همين راحتي در ورزش ايران حل شود. گويا كسي توجه ندارد كه اصل بر تخصص است، نه مليت و اين يعني هر كس توانست كمك كند، بايد جذب شود و پاي كار بيايد. حقيقت آن است كه گروه زيادي از مربيان داخلي، اقبال عمومي به مربيان خارجي را برنميتابند و مدام ميكوشند با حمله به دستاوردهاي اين گروه، خودشان را در ويترين توجهات عمومي نگه دارند. هنوز فراموش نكردهايم چطور كانون مربيان فوتبال ايران بلافاصله بعد از پايان جام جهاني به به شكلي عجيب و غلو شده كيفيت تيم كشورمان در برزيل را به چالش كشيد و در موردش بيانيههاي آنچناني صادر كرد. از قرار معلوم دعوا هنوز ادامه دارد و هر بار شاهدي ديگر براي آن از راه ميرسد. اين مرتبه هم نوبت به محمد مايليكهن رسيده تا از خجالت مربيان خارجي در بيايد و در ادامه نگرشهاي منفياش به اين جماعت، كيروش، ولاسكو و برانكو ايوانكويچ را هدف حمله قرار بدهد. همه اين اتفاقات در حالي رخ ميدهد كه مايليكهن در حال حاضر مدير فني تيم ملي اميد است و مسلما موضع گيري او عليه سرمربي تيم ملي بزرگسالان و يا كادر فني يك تيم باشگاهي مطرح، ميتواند عواقب بيشتري هم به همراه داشته باشد.
مرد همه فن حريف
اينكه محمد مايليكهن بيشتر سالهاي عمرش را صرف كار در فوتبال كرده، ظاهرا دليل موجهي نيست براي اينكه او در مورد ساير رشتههاي ورزشي دست به اظهار نظر نزند! سرمربي اسبق تيم ملي فوتبال كه پيشتر به دفعات عليه خوليو ولاسكو موضع گرفته بود، اين بار هم در مصاحبهاي كه خبرگزاريها مختلف از جمله «مهر» و «ايلنا» از او منتشر كردهاند، همين كار را كرده است. مايليكهن در مورد اينكه مربيان خارجي كه در اين سالها وارد ورزش ايران شدهاند ميگويد: «قبلا مربیان خارجی خوب در ایران بودهاند. شاید بحثهایی را الان مطرح کنیم كه خوب نباشد. من دست رایکوف و راجرز را میبوسم. اما بعدا مربیانی که به عنوان خارجی آمدهاند اکثرا نه تنها به ما چیزی اضافه نکردهاند که کم هم کردهاند. در والیبال کسی فکر نمیکرد که به این سطح برسیم. بنای این تیم را خدا بیامرز معدنی نهاده بود. ولی وقتی در آسيا دوم شد همه به او حمله کردند. با اين حال نبايد یادمان برود در دوره اول ولاسکو اگر ما استرالیا را برده بودیم به المپیک رفته بودیم. من سعی میکنم در اکثر رشتهها اطلاعات لازم را داشته باشم!» اين در حالي است كه حتي بسياري از كارشناسان و علاقهمندان تخصصي واليبال هم خدمات خوليو ولاسكو به اين رشته ورزشي را غيرقابل كتمان ميدانند. شايد بعد از ترك ايران توسط ولاسكو، خلأ بزرگ ناشي از كوچ او به وضوح خودش را نشان داد، اما ظاهرا مايليكهن علاقهاي به ديدن اين جاي خالي ندارد.
آيا اين انصاف است؟
مدير فني تيم اميد بعد از بحث در مورد واليبال و اينكه تيم ملي كشورمان بيشتر به حسين معدني مديون است تا ولاسكو، سراغ فوتبال رفت و پنبه كيروش را زد. مايليكهن يك سالونيم بعد از پايان مسابقات جام جهاني و در حالي كه تيم كشورمان خودش را براي مسابقات مقدماتي جامجهاني بعدي آماده ميكند، همچنان در مورد بازيهاي برزيل حرف ميزند: «معیار، آماری است که فیفا میگوید. ما در بین ۳۲ تیم در رده سیویکم قرار گرفتیم. بازی ایران و نیجریه بدترین بازی جام معرفی شد و اینکه مربی ما جزو یازده مربی پر در آمد در جام جهانی بود. ما فقط یک ربع مقابل آرژانتین خوب بازی کردیم ولی باید با بوسنی خوب بازی میکردیم. آلمان به برزیل ۷ گل زد ولی برابر الجزایر به مشکل خورد. ما اگر مربی الجزایر را داشتیم میتوانستیم به مرحله دوم برسیم. در کجای دنیا دیدید یک بازیکن ۲۰ ساله از هواپیما پایین بيايد و به رئیس فدراسیون بگوید مربی تیم عوض نشود؟ چون که این کار به آنها القا شده که تعریف کنند. اگر فرگوسن از كيروش تعریف میکند این سوال پیش میآید که چرا او سرمربی منچستر یونایتد نمیشود؟ تیم ملی پرتغال در زمان ایشان چه نتایجی کسب کرد؟» واقعا شنيدن چنين مسايلي از زبان مايليكهن جاي حيرت دارد. چطور ممكن است بازي درخشان تيم كشورمان در دفاع و حمله مقابل آرژانتين -كه از قضا فيناليست همين بازيها هم شد- چنين با بيمهري مورد ارزيابي قرار بگيرد؟ مسابقهاي كه هنوز خيلي از مردم جهان آن را فراموش نكردهاند، از ديد مايليكهن تا سطح «يك ربع بازي خوب» تنزل ميكند؛ شايد همين يك نكته كافي باشد براي اينكه عيار انتقادات حاجي مايلي روشن شود! آيا حقيقتا ستايشهاي مستند فرگوسن از كيروش در جايي مثل كتاب زندگينامه سرمربي سابق منچستريونايتد، قابل ترديد است؟ يعني واقعا فرگي هم نميفهميده در مورد دستيار قديمياش چه مينويسد؟ استدلال آخر محشر است؛ اينكه چون كيروش سرمربي منچستريونايتد نشده، پس لابد شايستگي كافي براي نشستن روي نيمكت تيم ملي ايران را هم ندارد. عجب!
تنها شاكي شهر
در شرايطي كه اين روزها نمايشهاي خوب پرسپوليس تحت نظر برانكو ايوانكوويچ خيلي از كارشناسان و هواداران اين تيم را به آينده اميدوار كرده، يك نفر هست كه انگار دلش نميخواهد در اين مورد هم با رضايت كامل حرف بزند. مايليكهن در مورد كيفيت فني خوب پرسپوليس ميگويد: «برانکو الان یک سال است كه در ایران حضور دارد، ولی ما این فرصت را به مربی ایرانی ندادیم. آیا همین فرصت را به گلمحمدی دادیم؟ اینکه مردم رضایت نسبی از پرسپولیس دارند یک بحث است ولی موضوع این است که ما آیا این فرصت را به مربی ایرانی دادیم؟ متاسفانه یک نگرش به وجود آمده است که مربیان ایرانی کارایی ندارند. آقای برانکو چند باخت داشت؟» مسلما اقبال افكار عمومي به يك مربي كه اتفاقا در مقطعي هم تيمش خوب نتيجه نميگرفت، ميتواند حاكي از آن باشد كه آنها چيزهايي در تيم او ديدهاند و به آينده دلبستهاند. سير جوانگرايي و قاطعيت و ديسپلين برانكو در كنار فوتبال زميني و تاكتيكي تيم او، باعث ميشود هواداران و كارشناسان پشت اين مربي كروات بايستند. آيا مربيان ايراني هم ميتوانند همين رگههاي روشن را به رخ بكشند و از افكار عمومي فرصت بگيرند؟ قبول كنيم اگر چنين شرايطي وجود ندارد، گناهش گردن مربيان خارجي نيست.