محمدرضا باهنر، نایبرئیس دوم مجلس در گفتوگو با خبرآنلاین به بیان خاطرات خود از هفت دوره نمایندگی مجلس و پنج چهرهای که در این مدت ریاست مجلس را برعهده داشتهاند، پرداخته است. گزیدهای از این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
آدم برای نمایندهشدن باید آبرو و پول خرج کند و در ازای آن دردسر بخرد! نمایندهها سکه دورو هستند. از یک طرف در فضای حقوقی و رسمی کشور هستند. مشهور است که وقتی میخواهند به نمایندگان متلک بگویند، میگویند نمایندهها از آدم و عالم طلبکارند و به هیچکس هم بدهکار نیستند! اما در فضای درونی خودشان بدهکاریشان به مردم خیلی به چشم میآید و مرتب نقد میشود. یعنی موکلینی که سراغ نمایندگان میآیند عمدتا کسانی هستند که از همهجا ناامید میشوند و همه نوع مراجعهای هم به نمایندگان دارند. به همین دلیل نمایندگان باید پوستشان کلفت باشد و دندهشان پهن باشد که این مسئولیت را بپذیرند!
بعضی از استیضاحها خیلی جنجالی بود. از جمله استیضاح دونفر از وزرای آقای خاتمی. منظورم استیضاح آقایان مهاجرانی و نوری است. مهاجرانی و نوری در دولت اصلاحات جزء وزرای قوی بودند. اما بحثها، بحثهای جدی سیاسی بود.
آقای کردان تا قبل از آن داستانها جزء افراد استراتژیست کشور بود. آدم سیاسی عمیقی بود و مسائل را خوب میفهمید. این حادثه، حادثه خوبی نبود. ایشان آمد و وزیر شد و بعد هم استیضاح شد و بعد هم با مسئله سرطان، عمرش تمام شد. فکر میکنم خاطرات این سالهای آخرش خوب نبود و اتفاقات خوبی نیفتاد.
(در مدیریت مجلس) آقای هاشمی توان و اقتدارش بالا بود اما خیلی دموکرات نبود و دموکراتیک برخورد نمیکرد. اگر خودش چیزی به ذهنش میرسید که باید تصویب میشد، خیلی بر این تصمیم اصرار میکرد.
آقای کروبی خیلی صاف و ساده بود. خودش میگفت من لر هستم! آقای کروبی از این جهت خیلی در اداره مجلس اذیت میشد. حتی دوستان او و همخطیهایش هم به حرفش گوش نمیدادند و اذیتش میکردند. خاطرم هست یکبار در مجلس سوم ایشان رئیس بود و من سخنرانی قبل از دستور داشتم. رفتم پشت تریبون. نقد خیلی شفاف و صریحی علیه آقای کروبی داشتم. آقای کروبی هم بالای سرم نشسته بود. من گفتم الان با گفتن این حرفها حتما یک لیوان آب یا چیزی که دم دستش باشد، از آن بالا پرت میکند روی سر من. (خنده) ولی ایشان این کار را نکرد. میخواهم بگویم آقای کروبی درمجموع در مدیریت مجلس خیلی اذیت میشد.
آقای ناطق مسلط بود و خیلی با نمایندگان رفیق بود. شاید اگر اغراق نباشد بگویم آن کسی که سعی میکرد بر دل نمایندگان ریاست کند آقای ناطق بود و در مجموعه رؤسایی که بودند و من تجربه کردم شاگرد اول بود.
آقای حدادعادل هم به نسبت خودشان بد نبودند. البته ایشان تنها رئیسی بود که یک دوره بیشتر ریاستش قد نداد. رؤسای مجلس معمولا دودورهای بودند، اما آقای حداد یکدورهای بود.
آقای لاریجانی با اینکه فرد پارلمانی نبود و دور اول که وارد مجلس شد ما احساس میکردیم پارلمان را نمیشناسد اما بلافاصله بعد از ورود به مجلس، رئیس شد. درحالیکه آقای حداد یا کروبی یا ناطق همه تجربه نمايندگي داشتند و بعد رئيس شدند. اما آقای لاریجانی بلافاصله که وارد مجلس شد، رئیس شد و ما مقداری نگران بودیم که ایشان پارلمانی نیست و شاید به مشکل بربخوریم. اما ایشان خیلی زود مسائل را گرفت و بر اوضاع مسلط شد.
یک زمانی بود که وقتی ما میخواستیم وزیری را استیضاح کنیم، کمیتهای تشکیل میدادیم و دو هفته بررسی میکردیم. مثلا من یادم هست که در موضوع استیضاح وزرای آقای خاتمی، در جامعه اسلامی مهندسین ١٠ روز کار کرديم، کارگروه تشکیل داده بودیم، تقسیم کار کرده بودیم که تحقیق و بررسی کنیم، ارتباط برقرار کنیم و مدرک جمع کنیم. آن زمان که این روشهای قرعهکشی برای سخنرانیهای قبل از دستور یا سخنرانی بهنفع یا علیه وزرا نبود، بعضا پیش میآمد که نمایندهها سه یا چهار شب در مجلس میخوابیدند تا نوبت را از دست ندهند! ما هم از این کارها میکردیم. اما الان یکمرتبه خبر میرسد طرح استیضاح فلان وزیر رسیده است. واکنش من این است که خب رسیده باشد! یا میگویند طرح استیضاح را پس گرفتهاند باز هم واکنش من این است که خب پس گرفته باشند! یعنی مقداری حساسیتهای من کمتر شده است.