آسیبهای نگاه سیاسی به دانشمندان
غلامعباس توسلی
روزنو :
این روزها وقتی سایه سیاست روی اغلب مسایل میافتد، اصل موضوع فراموش میشود. مثلا وقتی اساتید و دانشمندان از نگاه سیاسی یا با تفکرات سیاسیشان ارزیابی میشوند، مساله سطح علمی و کارآمدی آنها کمرنگ میشود. ازاینرو با تغییر نگاههای سیاسی در کشور، شاهد رویکردهای متفاوتی در دانشگاهها هستیم. مثلا نگاه سیاسی دولتها موجب برکناری برخی اساتید، بازنشستگی زودهنگام آنها یا حتی خروج دانشجویان نخبه از کشور میشود. این درحالی است که ورود سیاست به این بحث نهتنها کمکی به ارتقای وضعیت دانشگاهها نمیکند بلکه حتی موجبات افول سطح علمی دانشگاهها را نیز فراهم میکند چراکه استادی با درجه علمیاش سنجیده نمیشود بلکه با نگاه سیاسیاش سنجیده میشود. همین مساله بود که در دولت گذشته زمینه اخراج یا بازنشستگی زودهنگام بسیاری از اساتید را فراهم کرد. وقتی کسی به درجه استادی میرسد یعنی از پیچ و خمهای زیادی گذشته و سطح علمیاش مورد ارزیابیهای متفاوتی قرار گرفته است. حالا تصور شود که چنین فردی چهطور باید در عرض یک روز یا یک هفته بهخاطر تفکرات سیاسیاش کنار گذاشته شود. این فرد با این درجه علمی یا خانهنشین یا از کشور خارج میشود. آیا در این شرایط شأن یک استاد رعایت شده است؟ ازسویدیگر این فقط درباره اساتید صدق نمیکند چراکه دانشجویان نیز هرازچندی با تغییرات دانشگاهها دستخوش این روند میشود. در سالهای گذشته دانشجویان زیادی بهدلیل تفکرات و نگاه سیاسیشان از تحصیل محروم شدند و در نتیجه این نگاه سیاسی، یک پدیده اجتماعی خطرناک برای جامعه یعنی فرار مغزها رخ داد. الان دانشجویان زیادی بهدلیل اینکه شرایط تحصیل از آنها سلب شده است در سایر کشورها مشغول تحصیل هستند. اما برای هیچ کدام از این اتفاقات مسوولی در کشور وجود ندارد. البته به ظاهر مسوولیت این مسایل با وزارت علوم است اما بهنظر میرسد که وزارت علوم تنها مسوول این موضوعات نیست و بههمیندلیل نباید از برخی فشارهای بیرونی غافل شد.
بنابراین این نکته حایز اهمیت است که با تغییر دولتها، اتفاقات متفاوتی در دانشگاهها میافتد. در یک دولت، روسای دانشگاهها عوض میشوند و به همان میزان نگاه رییس دانشگاه بر میزان پرشور بودن دانشگاه و سطح علمی آن تاثیر میگذارد. یعنی متاسفانه سایه انداختن مسایل سیاسی بر دانشگاهها باعث شده است که نهتنها شأن استاد و دانشجو زیر سوال برود بلکه حتی میزان سطح علمی کشور هم دستخوش تحولاتی شود. به اعتقاد من باید توقعمان را از دانشگاهها، دانشجویان و اساتید به میزان امکاندهی به آنها و عمق نگاهمان به مسایل علمی تنظیم کنیم. باید بپذیریم که برخی تغییرات در دانشگاهها عمدتا سیاسی بوده است و نتیجه عملکرد سیاسی چیزی جز بهوجود آمدن آسیبهای جدی اجتماعی مانند فرار مغزها و بازنشستگی اساتید مجرب نبوده است. با این تفاسیر سوال این است که کسانی که با دید سیاسی در کارهای علمی بعضا دخالت میکنند، چه راهکارهایی برای آسیبهای اجتماعی بهوجود آمده دارند؟
به اعتقاد من این مساله باید کاملا بنیادی حل شود چراکه هر ساله برخی دور هم جمع میشوند و این آسیبها را بررسی و نتیجه آن را ارایه میکنند ولی راهکاری ندارند. یا اینکه از راهکارهای ارایه شده در جامعه درست استفاده نمیشود. آیا با این شرایط میتوان انتظار داشت که کشور شاهد تحولات علمی عظیمی باشد؟ به اعتقاد نگارنده اتفاقاتی هم که تا الان افتاده است، میتوانست چندین برابر بیشتر اتفاق بیافتد اگر نگاه علمی به مسایل علمی در کشور وجود داشت.