چندی پیش زن جوانی با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق داد و در خصوص علت آن به قاضی گفت: آقای قاضی تنها سه روز پس از ازدواجم مادرشوهرم به همراه خواهرش به خانه ما آمد. اما درست از لحظه ورودش به خانه شروع کرد به غر زدن و از تمام جهیزیه ام یک ایرادی گرفت. 

وی افزود: همسرم جلوی خواهرش مرا تحقیر کرد و تمام مدت مرتب غر زد که چرا چنین جهیزیه ای تهیه کردم. او جوری رفتار کرد که گویا من سر آنها کلاه گذاشته ام و با خرید یک جهزیه ارزانقیمت می خواستم کمترین هزینه را برای زندگی مشترکمان کنم. در حالیکه به شدت عصبانی شده بودم موضوع را به شوهرم گفتم. اما شوهرم در کمال تعجب و ناباوری من حق را به مادرش داد و گفت که از جهیزیه من اصلا راضی نیست و آبرویش را برده ام. وقتی این حرف ها را از بان شوهرم شنیدم تصمیم گرفتم برای همیشه از این مرد خودخواه جدا شوم.

بعد از صحبت های این زن قاضی شوهرش را هم به دادگاه احضار کرد تا صحبت های او را هم بشنود.