
احياي لاله زار زيست شبانه تهران را زنده مي كند
روزنو :انتشار همزمان دو خبر متفاوت، علامتسؤالی روبهروی آینده لالهزار قرار داده است؛ خبر اول، تملک و بازسازی خانه داییجانناپلئون در این خیابان تاریخی و خبر دوم که البته کمی تلخ است، تخریب سینما سهیلاست که یکی از دردانههای سینمایی خیابان لالهزار به حساب میآمد و سالها بر سر بازسازی و بازگشتش به چرخه اقتصاد سینمای ایران گمانهزنی میشد.
انتشار همزمان دو خبر متفاوت، علامتسؤالی روبهروی آینده لالهزار قرار داده است؛ خبر اول، تملک و بازسازی خانه داییجانناپلئون در این خیابان تاریخی و خبر دوم که البته کمی تلخ است، تخریب سینما سهیلاست که یکی از دردانههای سینمایی خیابان لالهزار به حساب میآمد و سالها بر سر بازسازی و بازگشتش به چرخه اقتصاد سینمای ایران گمانهزنی میشد. بنابراین این سؤال پیش آمد که در آینده لالهزار، شاهد خبرهای خوشی مانند بازسازی خانه داییجانناپلئون خواهیم بود یا تخریب سینماهای از کارافتاده این خیابان. امیرشهاب رضویان که خود دستی بر آتش دنیای سینما دارد، در زمان ساخت مجتمع سینمایی کوروش سعی کرد خاطره سالنها و سینماهای قدیم لالهزار را در نامگذاری سالنهای سینمایی این مجموعه زنده کند و به همین دلیل الفتی علمیتر با تاریخچه سینمایی لالهزار دارد. از او پرسیدهایم چطور میتوان به احیای خیابان لالهزار امیدوار بود و سعی کرد این خیابان را به یک پاتوق فرهنگی بدل کرد تا جایی که حتی یادآور تاریخچهاش در قلب تهران نیز باشد.
اهمیت خیابان لالهزار از گذشته تا امروز فقط به حضور چند سینما محدود نمیشود، بهنظر شما، چرا این خیابان به لحاظ تاریخی خیابان مهمی برای پایتخت است؟
اگر به گذشتهها برویم، لالهزار در اصل یک باغ بزرگ بوده که در زمان ناصرالدینشاه شاهد اولین تغییرات آن هستیم. داستان از آنجایی شروع میشود که ناصرالدینشاه در بازگشت از فرنگ تصمیم گرفت خیابانی شبیه به شانزهلیزه در تهران فراهم کند؛ گویا او مجذوب صدای تقتق کفشهای زنان در این خیابان شهر پاریس شده بود و فرمان داد طرح خیابانی مشابه با آن در پایتخت آن زمان حکومت قاجار بنا شود. درست در همین زمان است که تولوزان پزشک مخصوص شاه، از شاه خواهش میکند برای احداث چنین خیابانی، باغ بزرگ لالهزار را تخریب نکند، چراکه به اعتقاد او، این باغ در تلطیف هوای تهران و خنک نگهداشتن دمای شهر مؤثر بوده. به اعتقاد من، این اولین باری است که در حرکت ایرانیها به سمت مدرنیته وارداتی، هشدارهای محیطزیستی مطرح میشود و توسعه در برابر محیطزیست قرار میگیرد. اما این هشدارها ره به جایی نمیبرد و لاجرم، خیابان لالهزار درست در وسط همین باغ ساخته میشود.
با وجود این، بهنظر میرسد این خیابان یکی از خیابانهای نقشآفرین در تاریخ معاصر ایران باشد.
بله! همزمان با نخستین جرقههای انقلاب مشروطه، خیابان لالهزار به یکی از خیابانهای مهم تهران آن زمان بدل میشود؛ ردپای بسیاری از فعالیتهای فرهنگی را میتوان در این خیابان پیدا کرد مانند مطبعه فاروس که یکی از اولین چاپخانههای تهران است و در کنارش حکاکی و گراورسازی دارالصناعه وطنیه متعلق به میرزاعبدالرزاق حکاک، سازنده لوح مظفر سردر مجلس شورای ملی و چند حرفه مهم دیگر هم حضور داشتهاند. اما در جریان مشروطه اتفاقهای زیادی در این خیابان رخ میدهد؛ مثلا همان فاروس و آن گراورسازی غارت میشوند، چند ترور مهم در این خیابان به وقوع میپیوندد و... . با این حساب، میتوان گفت لالهزار درست چند سال پس از احداث میرود در کنار خیابانهای مهم تاریخ معاصر تهران قرار گیرد و با دو میدان توپخانه و بهارستان به نقاط مهم و حتی سیاسی شهر بدل میشود. چنین نگاهی به لالهزار وجود دارد تا زمانی که تهران شاهد یک دگرگونی تازه ميشود؛ توسعه رضاشاهی براساس الگوهای مدرنیته وارداتی.
این زمان، زمانی است که لالهزار شاهد اولین ساخت سینماست؟
در زمان رضاشاه، لالهزار قرار بود به سمت فرهنگیشدن حرکت کند؛ ساخت گراندسینما و سینما فاروس یکی از اولین تلاشها در این راستاست و کمکم پس از احداث این سینماست که بسیاری از متمکنان و حتی افرادی که باغچهای کوچک در حاشیه این خیابان داشتند، دستبهکار میشوند و با حداقل امکانات قابل تهیه در آن زمان، سینماهایی را در این معبر شهری به وجود میآورند.
عجیب است لالهزار تاریخ پرچالشی دارد که بیشباهت به تاریخ ایران هم نیست؟ تخریب و نوسازی مداوم در این خیابان گویی هیچوقت متوقف نشده است؟
وقتی به تاریخ نگاه میکنیم، انگار در خیابان لالهزار یک اتفاق تازه میافتد؛ اولین بار است که ما برای حرکت به سمت پیشرفت یا چیزی که از آن بهعنوان پیشرفت یاد میکردهاند، محیطزیست را تخریب میکنیم، آن زمان مثل امروز نبوده که تخریب گسترده در بافتهای تاریخی مانند باغ عشرتآباد یکشبه صورت گیرد. اما با وجود این تخریبها، کمکم لالهزاری در عصر رضاشاهی به وجود میآید که یکی از تفرجگاههای اصلی مردم تهران است؛ کافهها و میکدههای رسمی، مکانهای اجرای موسیقی، سالنهای تئاتر و سینما از این خیابان یک مرکز فرهنگی برای پایتخت میسازند و اندکاندک پای گروههای مختلف طبقاتی به این نوع مکانها باز میشود.
چطور؟
دقت کنید که سینما در همه دورانها، یکی از ارزانترین تفریحهای طبقه متوسط جامعه بوده و است. افرادی که آن زمان نمیتوانستند برای صرف یک وعده غذا به کافه یا رستورانی در لالهزار بروند، گروههایی که نمیتوانستهاند برای شنیدن موسیقی یا بهرهمندشدن از فضای کافهها به این مکانها بروند، با خرید یک بلیت سینما، رؤیاهای خودشان را روی پرده سینما جستوجو میکردهاند. طبیعی است برای طیف گستردهای از مخاطبان، انواع و اقسام سینماها با کیفیتهای مختلف در این خیابان به راه افتاده؛ از سینما متروپل و کریستال که جزء بهترین سینماهای ایران بودهاند تا سینما سارا و شهرزاد که کیفیت یا درجه پایینتری داشتهاند و همین گوناگونی هم میتواند یکی دیگر از عوامل اهمیت خیابان لالهزار بهعنوان یکی از مراکز بزرگ سینمایی کشور باشد.
این سؤال بارها تکرار شده و کارشناسان مختلف از زاویه تخصص خود به آن پاسخهای متفاوتی دادهاند، شما فکر میکنید چرا لالهزار با چنین پیشینهای، امروز شاهد این وضعیت شده است؟
مهمترین دلیلش این است که از میانرفتن سینماهای آن زمان خیابان لالهزار را تابع شرایط و وضعیت امروز ارزیابی کنیم؛ اول اینکه خود سینماداری بهعنوان یک حرفه دیگر سودآور نیست؛ چراکه انواع واسطهها پایشان را به رابطه میان مخاطب و اثر باز کردهاند و وظیفه پرکردن اوقات فراغت مردم را ارزانتر و راحتتر برآورده میکنند؛ ماهواره، تلویزیون، دیویدی و... باعث شده که واقعا سینما بخش مهمی از مشتریان همیشگی خود را از دست بدهد. از طرف دیگر، خیابان لالهزار به دلیل عدم برنامهریزیهای درازمدت و کلان، امروز چهره دیگری به خود گرفته؛ بورس لوازم الکتریکی! در هیچ کجای دنیا شاهد چنین وضعی نیستیم که یک خیابان با پیشینه فرهنگی مهمی چون لالهزار را از میان ببرند و آن را به بورس چیز دیگری بدل کنند. در همه جای دنیا، تغییرکاربریهای هدفمند و با برنامه توانسته از مرگ چنین محلهها و خیابانها و کلا پاتوقهای فرهنگی مردم جلوگیری کند.
در همین تهران هم نمونههایی از این تغییر کاربری را شاهدیم، مخصوصا در محله تاریخی میدان مشق.
بله، نمونه خوبش را میتوان در حوالی بازار بزرگ دید؛ تغییر کاربری خیابان بوذرجمهری و باب همایون یکی از آنهاست. این دو خیابان امروز سنگفرش شدهاند و مردم میتوانند به راحتی و بهدور از تسلط همیشگی ماشینها در ترددهای روزانه، از این خیابانها به سمت بازار بروند، حال سؤال اینجاست که وقتی ما چنین توانی را داریم چرا از آن در جهت تبدیل لالهزار استفاده نمیکنیم.
شما دلیل این موضوع را چه میدانید؟
ارزش خیابان لالهزار به این است که حفظ و نگهداری شود. تبدیل این خیابان به یک پیادهراه میتواند تا حدودی از شلوغی و درهموبرهمی آن بکاهد و زمینه را برای انتقال بورس لوازم الکتریکی از این خیابان به یکی دیگر از نقاط تهران فراهم کند. شهرداری تهران در این زمینه هم چند تجربه موفق دارد؛ انتقال بورس چوب از محدوده پل چوبی، انتقال بورس آهن از بازار بزرگ و... به دیگر نقاط تهران گواه این است که شهرداری اگر بخواهد، میتواند در جهت تبدیل لالهزار به یک پیادهراه فرهنگی قدم بردارد.
اگر شرایط تغییر کند و لالهزار دوباره زنده شود چه ارزشی برای تهران و مردمش خواهد داشت؟
اگر لالهزار حفظ شود، فعالیتهای فرهنگی دوباره در آن جان خواهد گرفت، این خیابان چند ویژگی مهم دارد؛ دسترسی به آن ساده است، با اندکی حمایت میتوان دوباره سینماها و رستورانها و کافهها را به آن برگرداند و در جهت رونقگرفتن هلش داد و از همه مهمتر، مکان مهم و قابل استفادهای است برای مردم از گروههای مختلف. اگر این خیابان جان بگیرد، بخشی از تاریخ مشترک ما که در این خیابان به صورت حافظه تاریخی باقی مانده، از خطر نابودی نجات پیدا میکند. ما در این خیابان تئاتر نصر را داشتهایم، سینماهای مختلف را داشتهایم، چند خانه مهم و تاریخی را داشتهایم که حفاظت از آنها میتواند به مفهوم حفاظت از یک حافظه تاریخی و جمعی باشد.
فارغ از موضوع حافظه تاریخی خیابان لالهزار، زندهکردن تاریخ این خیابان چه تاثیری روی شهر تهران خواهد داشت؟
تهران با وجود امکانات متنوع فرهنگی، در شبها هیچ تفرجگاهی ندارد. به نظرم مسئولان باید این اجازه را بدهند که زندگی شبانه تهران در خیابان لالهزار جان بگیرد. این خاطره تنها مربوط به من نیست. احتمالا بسیاری از همنسلان من به یاد دارند شبهایی را که در این خیابان با حضور در تئاترها و سالنهای سینما، تفرجی فرهنگی را تجربه میکردهاند و حالا زمان آن رسیده که نسلهای بعد هم از این تجربه به شکل امروزیشده و در چارچوب قانون بهره ببرند.