روزنو : اظهارات اخیر اوباما، کارنامه سیاه آمریکا در افغانستان را سیاهتر کرد. رئیسجمهور آمریکا گفته است: «نیروهای امنیتی افغانستان به منظور مدیریت وضعیت امنیتی بسیار شکننده این کشور، باندازه کافی قدرتمند نیستند و آمریکا تا سال آینده همچنان 9800 نیروی خود را در این کشور حفظ خواهد کرد».
باراک اوباما ضمن اظهار این مطلب از تمدید حضور 14 ساله نظامی آمریکا در افغانستان دفاع کرد و ادامه حضور نظامی آمریکا در این کشور را «تطابق مختصر و معنادار فرایند خارج کردن نظامیان آمریکائی از افغانستان با توجه به وضعیت این کشور» معرفی کرد. بدین ترتیب اوباما، به سادگی، استراتژی واشنگتن در افغانستان را تغییر داد.
اوباما 4 ماموریت را برای نظامیان آمریکائی در کنار سایر متحدین پیمان ناتو، فهرست کرد:
1- خارج ساختن القاعده از پایگاه هایش
2 – جلوگیری و دفع پیشرویهای طالبان
3 – تقویت توان نیروهای مسلح افغانستان
4- تقویت ثبات پاکستان در همسایگی افغانستان
این تغییر استراتژی اوباما و سایر متحدین در «ناتو» نشانگر آنست که اوضاع در افغانستان به وضوح عقبگردی تاسفبار داشته و یا در میدان عمل چنین وانمود میشود که نظامیان و نیروهای امنیتی افغانستان بدون حضور و حمایت خارجی قادر به تامین امنیت مورد انتظار، حتی در کابل هم نیستند. البته این پدیده، عمدتاً از خوی اشغالگری آمریکا ناشی میشود که در هر کشوری که وارد شد، به سادگی از آن خارج نخواهد شد و به هر طریق ممکن، توجیهی برای ادامه حضور و نقشآفرینی در آن کشور، پیدا میکند.
نباید از نظر دور داشت که 4 سال پیش اهداف آمریکا و ناتو در افغانستان عبارت بودند از تبدیل مزارع خشخاش به مزارع تولیدات سالم کشاورزی، تقویت نیروهای نظامی برای تقابل با دشمنان، سالم سازی وزرای کابینه و ساختن کشوری عاری از فساد.
بنابه گزارشات رسمی مراکز نظارتی آمریکایی، افغانی و بینالمللی، تقریباً هیچ یک از اهداف اعلام شده،محقق نگردیده بلکه به عکس بر میزان تولید مواد مخدر افزوده شده و فساد نیز ابعاد گستردهتری پیدا کرده، ضمناً ابعاد ناتوانی ارتش و عناصر امنیتی نیز محرز است. تردیدی نیست که اقدامات تروریستی طالبان، دقیقاً متناسب با نیازهای سیاسی – تبلیغاتی واشنگتن صورت میگیرد. اگر هیچ دلیل و سندی هم برای اثبات این ادعا وجود نداشته باشد، تمدید حضور نظامیان آمریکائی توسط اوباما، به فاصله کوتاهی پس از حوادث زنجیرهای در قندوز، غزنین و کابل، بهترین دلیل برای اثبات این مدعا است.
در واقع به نظر میرسد که اگر ضرورت ادامه حضور آمریکا و ارتشهای ناتو در افغانستان مورد سئوال نبود و مهلت حضور آنها به پایان نرسیده بود، چه بسا حوادث تروریستی در این حجم و با چنین گستردگی و شرارتی هم صورت نمیگرفت. آنچه این احتمال را تقویت میکند، ایجاد رعب و التهاب نزد مقامات افغانی در هفتههای اخیر بوده که مبادا خروج نظامیان آمریکا باعث تکرار حوادث عراق در افغانستان شود که هجوم غافلگیرانه طالبان برای تصرف قندوز پس از 14 سال، به باورپذیر شدن این تهدیدات کمک کرده است.
شتاب مقامات کابل برای استقبال از تصمیم اوباما، از برخی فشارهای پشت پرده حکایت میکند که اطلاعات موجود هم دقیقاً موید مطلب است. از جمله واشنگتن پست فهرستی از ادعاهای نادرست پنتاگون و عناصر امنیتی و حتی کاخ سفید را اینگونه ارائه میکند:
* برخلاف ادعای اوباما: طالبان هرگز ضعیف و ناتوان نشده و پیشرویهایش متوقف نگردیده
* طبق گزارش سازمان ملل، طالبان در اکثر شهرهای افغانستان پیشروی کرده است.
* ادعای تارو مار کردن القاعده و نابودی پایگاههایش یک دروغ مضحک است.
* نباید گناه وضعیت موجود را به گردن ضعف نیروها در افغانستان انداخت بلکه مقصر اصلی «کاخ سفید» با تصمیمات پراشکال است و تدابیر نظامی، بدون باز خورد مورد انتظار با نگاهی دوباره به این 3 فهرست که به ترتیب ماموریتهای گذشته و حال، به همراه ادعای دروغ پنتاگون، کاخ سفید و عناصر امنیتی آمریکا را در کنار هم برای مقایسه قرار داده، بهتر میتوان دریافت که حتی در پایان مهلت 18ماهه نیز وضعیت افغانستان تفاوت چندانی با شرایط امروز نخواهد داشت. این نکته به ویژه بررسی فهرست ماموریتهای نظامیان آمریکائی طی 18 ماه آینده، نشانگر آنست که ماموریتها بسیار اغراقآمیز است. اوباما انتظار دارد با 9800 نظامی، پنتاگون بتواند نه تنها امنیت افغانستان بلکه امنیت پاکستان را هم تقویت و تضمین کند!
طبعاً سئوال مطرح اینست که وقتی آمریکا با انبوه نظامیان خود نتوانسته اهداف و ماموریتهای گذشته را در طول 14 سال محقق سازد، از این تعداد نیروی اندک، چه معجزهای را انتظار دارد جز ادامه حضور نظامی در افغانستان؟ بویژه آنکه مقامات افغان همواره از «عملکرد دوگانه آمریکا» در قبال القاعده و طالبان دچار سردرگمی و حیرت شدهاند و نمیدانند که در هر لحظه، آمریکا درحال سرکوب تروریستها است یا تجهیز و تقویت و حمایت آنهاست یا هر دو؟ حتی به راه افتادن موج مهاجرین افغانی به سوی اروپا هم به اهداف واشنگتن کمک نموده و کشورهای اروپائی بویژه اعضای ناتو را به ادامه حضور و نقشآفرینی در افغانستان با هدف مهار موج مهاجرین سرخوردهای که روانه اروپا شدهاند، تشویق میکند. این پدیده بقدری آشکار است که رسانههای افغانی با صراحت روزافزونی به آن اشاره و حتی تاکید میکنند که: «گسترش درگیریها، ناامنی و وحشت عمومی، بهترین و مناسبترین توجیه برای اثبات ضرورت ادامه حضور نیروهای آمریکائی است و باعث میشود که هیچکس غیر از آن، انتخاب دیگری نداشته باشد»!
آنچه زنگ خطر را بیش از پیش به صدا در میآورد، گزارش سازمان ملل مبنی بر حضور داعش در 24 ایالت افغانستان است. هنوز روشن نیست که این قبیل گزارشهای منتسب به سازمان ملل تا چه اندازه قابل اعتماد است ولی فعلاً واشنگتن از انتشار این قبیل اخبار برای فضاسازی دلخواه خود در افغانستان بیشترین بهرههای سیاسی – تبلیغاتی را برده است.
با نگاهی به عملکرد آمریکا و سایر اعضای ناتو در افغانستان در طول 14 سال گذشته، بهتر میتوان دریافت که حتی کوچکترین مقطعی از تاریخ 14 سال اخیر این کشور را نمیتوان جداگانه بعنوان «یک مقطع موفق و موثر» نشان داد که آمریکا و متحدینش در افغانستان مثبت عمل کرده باشند و به تحقق ماموریتهای ادعائی کمکی شده باشد. بوش کوچک ادعای کرد آمریکا، افغانستان را مطابق «الگوی ژاپن» خواهد ساخت و سایر متحدینش را با این شعار با خود همراه کرد که «یاباما و یا با تروریست ها» و متحدین خود را به بهانه سرکوب تروریستها » و متحدین خود را به بهانه سرکوب تروریستها به باتلاق افغانستان کشانید. ولی امروزه نه از ساخته شدن افغانستان با الگوی ژاپن خبری هست و نه از امنیت ادعائی کاخ سفید برای افغانستان. با اینهمه در این نکته نمیتوان تردید کرد که میان القاعده و طالبان با آمریکا، تقریباً هیچ وجه تمایزی نیست و آنها عملاً در یک جبهه و برای تامین یک هدف واحد، در کنار یکدیگر قرار دارند!