کیروش به دنبال یک تغییر بزرگ در تیم ملی ایران
اين فقدان قناعت البته دليل هم دارد؛ عدهاي چشم و گوش خودشان را بستهاند و تيمملي و كارلوس كروش را در قالب سوپرمن ميبينند. آنها انتظار دارند هر حريفي كه به ايران ميرسد، چشمبسته قلع و قمع شود.
در شرايطي كه واقعيت دنياي حرفهاي فوتبال اين نيست، ژاپن در فوتبال آسيا يك تيم ويژه است؛ تيمي كه به لحاظ فني هيچ ايرادي بر آن وارد نيست. امروز دنياي فوتبال به ژاپن احترام ميگذارد و ما در يك ديدار دستگرمي مقابل تيمي بازي كرديم كه چنين خصوصياتي دارد.
حالا ما مقابل ژاپن چگونه بوديم؟ آيا تيم دست به عصا بوديم كه هيچ كاري از دستمان برنميآمد؟
مسلماً چنين نيست. ايران با يك نظم تيمي نسبتاً قابل توجه و در شرايطي كه براي دور زدن دفاع حريف برنامه داشت، وارد زمين شد. ما تيمي بوديم كه زير توپ نميزديم. تمرين ميكرديم كه تيم بهتري باشيم.
تمرين ميكرديم كه بيبرنامه و دست به عصا نباشيم. در حمله به دروازه حريف، برنامه داشتيم. در دفاع محتاط و محافظهكار بوديم و در نهايت اينكه هر كاري كه صلاح بود، مقابل ژاپن انجام داديم.
واقعاً منتقداني كه از تيمملي توقع بيشتري دارند، تصور ميكردند كه بايد چه كنيم؟ آيا ميتوانستيم به ژاپن در ورزشگاه آزادي 10 گل بزنيم؟ كدام تيم آسيايي چنين تواني دارد يا كدام تيم برتر دنيا چنين قدرتي دارد؟
همين منتقدان از خبرورزشي اشكال ميگيرند كه يكسره از تيمملي و كروش حمايت ميكند اما سؤال اين است كه حمايت ما از كروش و تيمملي به خاطر چيست؟ آيا جز اينكه صلاح فوتبال كشور در اين زمينه در نظر گرفته شده است، دليل ديگري هم وجود دارد؟
كروش نه فك و فاميل ماست و نه تيمملي ارث پدري ما. ما تيمملي كشورمان را دوست داريم و از اينكه ميبينيم كروش به صورت آهسته اما پيوسته نسل فوتبال ما را تغيير ميدهد، خرسنديم. از بازيكناني كه به شدت جوان هستند (مثل سعيد عزتاللهي و مهدي ترابي) و در تيمملي به بازي گرفته ميشوند، لذت ميبريم. از اينكه كروش به فوتبال ملي اهميت ميدهد و مشغول تيم ساختن است، سر حال ميآييم. ميدانيم يكي هست كه به تيمملي ميانديشد و برايش برنامه دارد؛ اگر غير از اين بود، ما با كروش چهكار داشتيم؟
لطفاً واقعيتها را ببينيد و از ساختن اين تيمي كه آينده فوتبال ايران را شكل ميدهد، لذت ببريد.