برنامهريزي منطقهاي براي كاهش آسيب
مداخلات زودهنگام براي كاهش نرخ وقوع انواع بزه و نارساييهاي اجتماعي از سال 1970 در سراسر دنيا اجرا شده است.
روزنو : مداخلات زودهنگام براي كاهش نرخ وقوع انواع بزه و نارساييهاي اجتماعي از سال 1970 در سراسر دنيا اجرا شده است. هماكنون بعد از گذشت چندين سال از اجراي اين طرح مسئولان امر نتايج حاصل از آن را در مديريت مسائل اجتماعي جوامع ثمربخش دانسته و اجراي چنين طرحهايي را در كشور موثر ميدانند.
اما بايد دانست كه آسيبهاي اجتماعي فقط به اقشار فرودست جامعه محدود نميشود، بلكه اگر غفلت از كودكان به عنوان يك عامل اساسي در بروز نارساييها تلقي شود به نسبت نارساييها نيز در همه اقشار جامعه بروز ميكند. اما در ميان اقشار فرودست جامعه به دليل نارساييهاي گوناگون زمينه بروز بزه از فراواني بيشتري برخوردار است. براي كاهش اين معضل مراكز و نهادهاي رسمي متولي ميتوانند با نظارت بر شرايط زيستي ساكنان مناطق فقيرنشين و حاشيهاي شهرها برنامههاي متنوعي را در راستاي كاهش آسيب و اقدامات گوناگون لحاظ كنند. براي انجام چنين فعاليتهايي ابتدا با اقدامات پيشگيرانه ميتوان از ورود گروههاي جديد به حوزه آسيبهاي اجتماعي جلوگيري كرد و در اين طرح افراد هنجارشكن را دوباره در گروههاي اجتماعي متنوع جاي داده و از تشديد آسيبها جلوگيري كرد. طي دورههاي گذشته اقدامات متنوعي براي كاهش آسيب به شكل آزمايشي در مناطق حاشيهنشين انجام شده و در ديگر كشورها نيز سابقه چنين نظارتي براي متوليان مديريت شهري كاملا محرز است؛ اينكه كدام يك از مناطق در شهرها به عنوان خط قرمز نيازمند توجه ويژه است را بايد با يكسري از مداخلات اجتماعي شناسايي و به اين ترتيب زمينه كاهش آسيبها را ايجاد كرد. با اين اقدامات ميتوان برنامهريزيهاي ويژهاي براي هر منطقه اعمال كرد. در گام نخست براي اجراي طرح مداخله زودهنگام بايد به مطالعه و برنامهريزي اصولي پرداخت، آن هم به اين دليل كه اگر مداخله پايه و اساس علمي نداشته باشد اين اقدامات فقط اتلاف منابع مالي محسوب ميشود. بنابراين ابتدا براي اعمال مداخله بهموقع و زودهنگام در جهت كاهش آسيبهاي اجتماعي شناخت موضوع براساس اطلاعات و دادههاي صحيح بايد در اولويت قرار گيرد و به اين ترتيب مداخله زودهنگام در هر يك از مناطق شهرداري تهران ملزم به كسب اطلاعات جمعيتي و محيطي معنادار است.
در مرحله بعد نيز بايد حوزهبنديها و گروه هدف مشخص شود تا بر اساس آن بتوان اقدامات را مشخص كرد. قبل از هر اقدامي نهادهاي متولي، مديريت شهري و ديگر نهادها بايد بانك اطلاعاتي از كم و كيف آسيبها در هر يك از مناطق و محلات تهيه كرده و بر اساس آن به مداخله صحيح بپردازند. براي مثال اگر اعتياد به عنوان يك سوءرفتار در سطح فردي تلقي شود، بايد دانست كه اين سوءرفتار به قشر خاص اجتماعي معطوف نميشود بلكه براي كاهش آسيبهاي مرتبط همچون مصرف مواد مخدر بايد به مطالعات گوناگوني پرداخت. بايد توجه داشت كه در اين مطالعات توجه به آسيبها و سن و سال افراد از اهميت ويژهاي برخوردار است. براي مثال چندي پيش طرح سنجش عدالت در شهر تهران برگزار شد و به نسبت اطلاعات گستردهاي در اين طرح حاصل شد كه ميتوان از اطلاعات آن به نقشه آسيبهاي اجتماعي شهر تهران دست يافت. بايد توجه داشت كه گرچه فقر به عنوان سدي در مقابل بسياري از دستيابيهاست اما اينكه آسيبهاي اجتماعي فقط مختص اقشار كمدرآمد و فقير جامعه دانسته شود چندان درست نيست و مداخله اجتماعي بايد به نحوه صحيح و كارآمد اعمال شود. نكته قابل تامل اين است كه به يكباره نميتوان به مداخله، كاهش آسيب و تغيير شرايط در برابر هر يك از آسيبهاي اجتماعي پرداخت بلكه اغلب نارساييها به مرور زمان بروز و در طول زمان نيز كاهش مييابد.
براي كاهش آسيبهاي اجتماعي ميتوان از الگوهاي جهاني و الگويهاي بومي در ايران در ارتباط با مداخله مثبت، كارا و اثربخش در قالب مداخلههايي با گروههاي هدف استفاده كرد. براي هر يك از اين اقدامات ميتوان از شوراهاي محلات و شوراي شهرها براي حل انواع مشكلات در شهرها بهره جست و از ظرفيت ديگر نهادها و سازمان ها نيز در كاهش آسيبهاي اجتماعي ميتوان بهره جست.