سایت روزنو | روزنو | Roozno

به روز شده در: ۲۶ تير ۱۴۰۳ - ۲۰:۴۰
کد خبر: ۱۵۰۷۳۴
تاریخ انتشار: ۲۲:۲۰ - ۳۱ مرداد ۱۳۹۴
روزنو : باز هم اردوگاه سفیدسنگ در صدر اخباری قرار گرفت که مهاجران و اتباع افغانستانی، چه داخل و چه بیرون از ایران رد و بدل می‌کنند. این بار «کربلایی سید غلام حیدر حسینی» به همراه دو فرزندش در مشهد دستگیر و به اردوگاه سفیدسنگ منتقل شده است. بنا بر گزارشها، این افراد دارای کارت آمایش 9 بوده و باید کارت آمایش 10 را دریافت می‌کردند که هنوز این کار صورت نگرفته بود. بنابراین از سوی پلیس بازداشت و به اردوگاه منتقل شدند. در شب دوم حضور در اردوگاه، به دلیل شرایط نامناسب سوله‌ای که بازداشت‌شدگان را در آن نگهداری می‌کردند و ازدحام جمعیت، زنده‌یاد حسینی که دارای بیماری تنفسی بوده، بیماری‌اش تشدید می‌شود. در این حال فرزندان وی خواهان رسیدگی اورژانسی به ماجرا می‌شوند که گویا ابتدا با خشونت مأموران روبرو شده و نهایتا به بیمارستان منتقل می‌شود؛ اما نهایتاً جانش را از دست می‌دهد.

باز هم اردوگاه سفیدسنگ

شوربختانه اردوگاه سفیدسنگ دو دهه است که در صدر اخبار مربوط به اتباع افغانستانی قرار دارد. تقریباً هر تبعه‌ای که پایش به این اردوگاه باز شده، از شرایط بسیار نامناسب آن یاد می‌کند و خاطرات تلخی که هرگز فراموش نخواهد کرد. از برخوردهای فیزیکی گرفته تا فشارهای روانی و انواع توهین‌ها. و چه از این بهتر برای بازار داغ شایعات؟!

تا آنجا که افسانه‌ای ساخته شد مبنی بر اینکه در سال 1377 زندانیان در این اردوگاه که بیش از ششصد نفر بودند، به دلیل برخورد نامناسب مأموران دست به شورش زدند، اما هلی‌کوپتری از جانب دولت ایران مأمور سرکوب آنها شد و همه را قتل عام کرد. بعداً هم برای از بین بردن آثار این جنایت، این اردوگاه را ویران کرده و روی آن جاده کشیدند. اسف‌بارتر اینکه از روی این افسانه و با بودجه سیصدهزار دلاری یک موسسه امریکایی، فیلمی به نام «قربانیان ازلی» ساخته و آماده پخش شد که خوشبختانه هنوز به نمایش در نیامده است. در رد این اتهام سست و واهی همین بس که اردوگاه سفیدسنگ هرگز ویران نشد و همین زنده‌یاد حسینی به تازگی در آنجا بازداشت بوده است. 

ضمن آنکه اگر کوچکترین امکانی بر وقوع این ماجرا وجود داشت، نهادهایی که فعالیتهای حقوق بشری‌شان عمدتاً در ایران خلاصه می‌شود، جار و جنجال رسانه‌ای به پا می‌کردند. هر رخدادی که در سفیدسنگ روی می‌دهد، با جنجال‌سازی و شایعه‌پردازی آنچنان شاخ و برگ می‌گیرد که اصل ماجرا در لابلای بزرگ‌نمایی‌ها گم می‌شود. نمونه‌اش همین ماجرای اخیر که برخی رسانه‌های شایعه‌پرداز، مرگ زنده‌یاد حسینی را در اثر ضرب و شتم معرفی کرده‌اند؛ در حالی‌که به اعتراف فرزندان وی که در کنارش بودند، او دارای بیماری تنفسی بود و نه ضرب و شتم، بلکه شرایط نامساعد اردوگاه و نیز فشارهای روانی باعث روی دادن این حادثه ناگوار گردید.

اما رد چنینی اتهاماتی نمی‌تواند چشم‌مان را بر آنچه در سفیدسنگ می‌گذرد ببندد. وقتی تقریباً همه کسانی که پای‌شان به سفیدسنگ باز شده، از دانشجو و طلبه گرفته تا کارگر و زن خانه‌دار و... یک چیز می‌گویند و آن، شدت عمل بیش از اندازه و توهین و تحقیرهای نابجا است، لزوم توجه و رسیدگی به وضعیت این اردوگاه و ادروگاه‌های مشابه برجسته می‌شود. درباره این اردوگا‌ها چند نکته باید مورد توجه قرار گیرد:

اصولاً چه افرادی باید به اردوگاه‌ها منتقل شوند؟ تنها کسانی که غیرمجاز وارد کشور شده‌اند؛ یا آنهایی که کارت آمایش‌شان تمدید نشده؛ و یا نهایتاً همه اتباع افغانستانی؟ گزارش‌هایی وجود دارد که در برخی شهرها، مأموران همه اتباع را، چه آنهایی که کارت آمایش دارند و چه آنهایی که ندارند بازداشت کرده و به اردوگاه‌ها منتقل می‌کنند. آنگاه پس از چند ساعت یا چند روز معطلی، دارندگان کارتها را رها کرده و سایرین را رد مرز می‌کنند.

شرایط نگهداری در اردوگاه چه باید باشد؟ بازداشت‌شدگان چقدر باید در آنجا نگهداری شوند؟ چرا برخی بازداشت‌شدگان چندین روز در این اردوگاه‌ها نگهداری و آنگاه رها شده و یا رد مرز می‌شوند؟

چه ضوابطی برای استاندارد بودن این اردوگاه‌ها می‌توان در نظر داشت و چگونه می‌توان بر رعایت این ضوابط مطمئن بود؟ چگونه افراد، نهادها و رسانه‌های بی‌طرف می‌توانند از سطح و نوع فعالیتها/ برخوردها در این اردوگاهها آگاه شوند؟ آیا اداره اتباع و نیروی انتظامی این اجازه را به خبرنگاران رسانه‌های مستقل می‌دهند؟

خوشبختانه دوستان رسانه‌ای و فعالان حقوق مهاجرین در حال پیگیری این ماجرا بوده و قولهای مساعدی نیز در زمینه پیگیری ماجرا تا به نتیجه رسیدن دریافت کرده‌اند. این نخستین باری نیست که نهادهای مسئول در این زمینه قول داده و پیگیری می‌کنند. ماجرای کلیپهای برخورد نادرست و توهین‌آمیز مأموران دون‌پایه نیروی انتظامی با اتباع بازداشت‌شده، پس از همگانی و رسانه‌ای شدن، از این دست است. 

چنین پیگری‌هایی جای بسی خوشبختی است. اما تأسف ماجرا آنجا است که این پیگیری‌ها عموماً در ابتدا با نادیده گرفته شدن، سپس گاهی همراه با انکار و نهایتاً دستور پیگری همراه است. یعنی زمانی که این بحثها آنچنان در فضای رسانه‌ای و به‌ویژه شبکه‌های اجتماعی شاخ و برگ می‌گیرد که عدم ورود به ماجرا و پیگیری، می‌تواند آسیبهای بسیار جدی‌تری به حیثیت و اعتبار کشور وارد کند. و البته در بیشتر این موارد هم تا صدای رسانه‌های داخلی در نیاید، خبری از پیگیری نیست.

بهتر است اداره اتباع و نیز نیروی انتظامی به جای پیگیری چنین قانون‌شکنی‌هایی پس از وقوع، به پیشگیری بیشتر بیندیشند که هم هزینه کمتری دارد و هم نتیجه بهتر. به نظر می‌آید نگاه برخی از کارمندان اداره اتباع و نیز درجه‌داران و سربازان نیروی انتظامی به مهاجرین، فاقد ضوابط اخلاقی و انسانی لازم است. واقعیت این است که نمی‌توان هر بار در انتظار روی دادن یک رخداد ناگوار، و آنگاه صدور دستور پیگیری و مجازات عاملان آن بود. بهتر است پیش از اجرای هر طرح مربوط به مهاجرین، کارمندان و مأموران را از شرایط و ضوابط قانونی کاملاً مطلع کرد تا اعمال سلیقه‌های شخصی، به آبروی کشور و مردم لطمه وارد نسازد و از آن مهمتر، مرزهای انسانیت را پایمال نکند.
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
عکس روز
خبر های روز