آثار توافق
روزنو :علی بیگدلی
اگر اصل را بر امضای توافق یا تفاهمنامه هستهای بگذاریم که چندان تفاوتی با هم ندارند، در لحظههای ابتدایی میتواند جامعه را تحتتاثیر خود قرار دهد. جامعه به این تاثیر نیاز دارد، چراکه برخی بخشها در حالت انقباض قرار دارد. این انقباض باید بهصورت انبساط درآید و امید جدیدی به جامعه تزریق شود تا جامعه از شر برخی تندیها از جمله بداخلاقیها بیرون رود. این نخستین پیامی است که این توافق میتواند به جامعه ارسال کند که تاثیر آن عمیق خواهد بود. مساله دوم اینکه جامعه از نوعی اطمینان برخوردار خواهد شد. به هرحال سیاست خارجی کشور تغییر رفتار قابلملاحظهای داشته و الان وقت استفاده از نتایج این تغییر رفتار است. مساله سوم اینکه باید در سیاست منطقهای خود تغییر استراتژی دهیم و بعد از توافق هستهای نگاه جدیدی به منطقه داشته باشیم. مساله چهارم اینکه در سیاست خارجی باید به قواعد بینالمللی نزدیکتر شویم. با توجه به اینکه ایران دارای قدرت منطقهای، ثروت و جمعیت قابلتوجه است، میتواند علاوه بر بازیگری در منطقه، به عنوان یک بازیگر بینالمللی هم مطرح شود. لازمه سیاست خارجی ایران این است که شعارهای دکتر روحانی پس از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید مبنی بر تعامل و مذاکره با دنیا همانطور که تا به حال تحقق یافته از این به بعد هم پی گرفته شود و قواعدی را که در سیاست خارجی ما انطباق با روابط بینالمللی دارد به اجرا درآوریم. این توافق همچنین میتواند یک گشایش در وضعیت اقتصادی مردم داشته باشد، چراکه فضا برای سرمایهگذاریهای خارجی آمادهتر میشود. باید توجه داشت که اقتصاد ایران بدون نیروی انسانی متخصص امکان تقویت ندارد و ما نیازمند به سرمایه و تکنولوژی و نیروی متخصص هستیم تا بتوانیم آن جهش لازم را که برخی کشورهای همسایه مثل ترکیه داشتند ظرف پنج سال آینده داشته باشیم. سرمایههای پراکندهای که در خارج از کشور وجود دارد با ایجاد یک فضای مطلوب جذب خواهد شد. این توافق علاوه بر اینکه در مسائل اقتصادی تاثیر با تاخیری به جا میگذارد، تاثیر آنیتری بر فضای سیاسی خواهد داشت. جامعه ایران به یک روانشناسی اجتماعی نیاز دارد. توافق هستهای در واقع میتواند جامعه را از حالت انقباضی به حالت انبساطی درآورده و فاصله بین دولت و ملت که در دولت قبل ایجاد شده بود را پر کند و بینشان همبستگی بیشتری بهوجود آورد.