بعد از گذشت ٢٠ سال از عمر سياستورزي تکنوکراتهايي که در آستانه انتخابات مجلس پنجم متولد شدند، قرار است اولين گردهمايي استاني و از آن مهمتر، اولين کنگره حزب کارگزاران برگزار شود تا به اين وسيله پرده برافتد و کارگزارانيهاي سراسر کشور رخ بنمايانند. طبق آخرين اخبار، قرار است اولين گردهمايي استاني حزب در اواخر مرداد ماه برگزار شود و البته اولين کنگره هم آذر سال جاري. اين «اولين» از آن جهت براي حزب مهم تلقي ميشود که کارگزارانيها را اغلب به چهره ميشناسند تا حزب. عده معدودي که برخی از آنها هم نسبت فاميلي با آيتالله هاشمي رفسنجاني دارند، از اسفند ٧٤ براي اولينبار نام کارگزاران در پهنه سياسي کشور مطرح شد و بعد از آن، همين چهرهها و نامها خود صحنهگردان فعاليتهاي حزبي شدند. در آستانه انتخابات پنجم مجلس شوراي اسلامي بود که جمعي از مديران دولت دوم هاشمي رفسنجاني به همراه برخي وزيران آن درباره تکصدايي موجود در جامعه ابراز نگراني و به اين ترتيب اعلام موجوديت کردند.
١٦ نفر از مديران دولت هاشمي پس از برگزاري سلسله جلساتي با موافقت رئيسجمهوري وقت، تشکلي را با عنوان کارگزاران سازندگي بنا نهادند. در بيانيه اعلام موجوديت علاوهبر مديران هاشمي نام برخي وزاري دولت هم به چشم ميخورد. همين موضوع سلسله واکنشهايي را از سوي جناح راست آن زمان که از «جامعه روحانيت مبارز» و «تشکلهاي همسو» تشکيل ميشد، در پي داشت. صداهاي مخالف از مجلسي بلند شد که بدنه آن را محافظهکاراني تشکيل ميدادند که به واسطه حذف بخش زيادي از نيروهاي چپ و خط امامي، امضاکنندگان را تهديد به استيضاح کردند. غائله مخالفتها بالاخره با استعفاي وزيران از آن فهرست ١٦نفره پايان گرفت و پنج معاون وزير باقي ماند و يک شهردار. کارگزاران بلافاصله وارد رقابتهاي انتخاب مجلس پنجم شد. مهدي کروبي، دبيرکل وقت «مجمع روحانيون مبارز» در آن انتخابات با حمايت از کارگزاران در مصاحبهاي از اين گروه با عنوان نيروهاي انقلابي معتقد به نظام و خدمتگزار به مردم نام برد. در کنار غيبت مجمع نيروهاي خط امام، در نهايت، رقابت انتخاباتي در قالب چهار فهرست ائتلاف خط امام(ره)، جامعه روحانيت مبارز، گروه کارگزاران و جمعيت دفاع از ارزشهاي انقلاب (منتسب به ريشهري) آغاز شد و به پيروزي نهچندان قاطع ائتلاف نيروهاي همسو انجاميد. در جريان انتخابات مجلس بود که جناح چپ با بازنگري کامل در رفتار سياسي خود در دوران غيبت از عرصه سياسي، توانست به بازسازي خود بپردازد و پس از ائتلاف با کارگزاران سازندگي، آغاز مجلس پنجم را بهعنوان راه بازگشت خود به عرصه سياست انتخاب کند.
از اين لحظه به بعد کارگزاران بلافاصله پس از تولد وارد فعاليت رسمي سياسي شد و در ميان ناباوري جناح راست، يک عضو فهرستش (فائزه هاشمي) توانست با رأيي خيرهکننده، بهعنوان نماينده دوم تهران وارد مجلس شود. اعضاي هيأت مؤسس کارگزاران را محمد هاشمي؛ مرحوم محسن نوربخش، عطالله مهاجراني، مصطفي هاشميطبا، حسين مرعشي، فائزه هاشمي، علي هاشمي و رضا امرالهي تشکيل ميدادند.
کارگزاران در جريان حماسه دوم خرداد هم خود را در زمره حاميان مردي که آن روزها هنوز رئيس دولت اصلاحات خطاب نميشد، قرار داد. حسين مرعشي در گفتاري با ماهنامه انديشه پويا درباره خاطرات خود از دوم خرداد ٧٦ و حمايتهاي کارگزاران و هاشمي از کانديداي پيروز آن جريان چنين گفته بود: «آقاي خاتمي هنگام اعلام کانديداتوري در انتخابات رياست جمهوري، به ديدار آقاي هاشمي رفت و در يک جلسۀ دوساعته برنامههاي خود را با ايشان در ميان گذاشت. ما در کارگزاران منتظر نتيجۀ اين جلسه بوديم و بعد از آن با آقاي هاشمي ديدار کرديم. آقاي هاشمي در اين ديدار گفت که آقاي خاتمي برنامۀ خيلي خوبي براي ادارۀ کشور دارد و ميخواهد توسعۀ اقتصادي را که در دولت من آغاز شده ادامه دهد و در کنار آن توسعۀ فرهنگي و سياسي را نيز آغاز کند. آقاي هاشمي گفت اين برنامۀ مناسبي براي کشور است و شما ميتوانيد به آقاي خاتمي کمک کنيد. با اين نظر، کارگزاران از آقاي خاتمي حمايت کرد و همچنان که پيشبيني شده بود، ائتلاف ميان مجمع روحانيون مبارز و کارگزاران، برندۀ انتخابات دوم خرداد ٧٦ شد». حمايت هاشمي رفسنجاني از کانديداي پيروز دوم خرداد ٧٦ در حالي صورت گرفت که عضو جامعه روحانيت مبارز بود و تشکل متبوعش حامي سرسخت ديگر عضو خود، يعني ناطق نوري، اما به گفته مرعشي بنا به تحليلي که کارگزاران از شرايط انتخابات سهقطبي آن زمان داشت، در کنار مجمع قرار گرفت و جناح پيروز انتخابات شد. کارگزاران با وجود اختلافاتي که در جريان مجلس ششم بر سر حمايت از هاشمي رفسنجاني با ديگر گروههاي دوم خردادي داشت، اما درمجموع بعد از شکلگيري گفتمان دوم خرداد و ظهور و بروز جريانهاي جديدي مثل مشارکت و تجديد فعاليتهاي سازمان مجاهدين، در زمره دستهبنديهاي دوم خردادي قرار گرفت و همين مسير را هم ادامه داد.
تکنوکراتهاي تنها
البته در همه اين سالها، تمام تحرکات حزب در همان بدنه تکنوکرات خلاصه ميشد. حزبي با سر و تقريبا بدون بدنه، بهويژه آنکه بدنه اصلاحطلب را مشارکت و مجاهدين و ديگر گروههاي جديد شکلگرفته در دوم خرداد از آن خود کرده بودند. به همين دليل هم رفتارهايي تشکلي و سازمانيافته از اين حزب سر نزده است؛ زیرا کارگزاران در برهههاي تاريخي بين مواضع حزبي و مواضع دبيرکل در حرکت بوده است و رفتاری حزبي از خود به نمايش نگذاشته است. مثال بارز آن انتخابت ٨٨ است. انتخاباتي که بدنه حزب از ميرحسين موسوي و دبيرکل از شيخ مهدي کروبي حمایت کرد. رفتاري که بههيچوجه در چارچوب فعاليتهاي حزبي تلقي نميشود. شايد يکي از دلايل اين رفتار هم البته محاکمه و زندانيشدن و به عبارتي ديگر فقدان دبيرکل حزب در يکي از مقاطع حساس تاريخي براي حزب باشد. دبيرکل کارگزاران، يعني غلامحسين کرباسچي در سالهايي طلايي فعاليت سياسي ساير احزاب، دستگير شد. کرباسچي در نوروز سال ٧٧ روانه زندان شد. کرباسچي در هفت جلسه در دادگاههايي که از صداوسیمای جمهوري اسلامي به رياست علي لاريجاني پخش ميشد و رياست آن را محسني اژهاي بر عهده داشت حاضر شد و از خود دفاع کرد. دفاعياتی که با آيات قرآن شروع ميشد، اما منجر به برائت شهردار تهران که قبل از آن استانداری اصفهان را عهدهدار بود، نشد. کرباسچي پس از دو سال حبس از زندان آزاد شد.
لاغري تشکيلاتي
حسين مرعشي يکي از دلايل عدم سازماندهي و کار تشکيلاتي حزب را همين موضوع عنوان کرده بود.
او در گفتوگويي که سال ٩٣ با روزنامه «شرق» داشت، در پاسخ به نقدها درباره بيتحرکي کارگزاران ضمن قبول نقدها، خطاب به خبرنگار گفته بود من انتقاد شما را ميپذيرم، اما شما يادتان رفته در همان سالها دبيرکل ما زندان بود... حسين مرعشي در آن گفتوگو در تعريفي از کارگزاران چنين گفته بود: «کارگزاران در يک دوره، بيشتر شبيه يک نهضت بود تا يک حزب سازمانيافته. بيشتر به يک نيروي فکري پيشبرنده به کشور فکر ميکرديم که بر شاخصهاي کشور اثر بگذارد و راههايي را براي پيشرفت کشور پيشنهاد بدهد. ما بيشتر يک حزب تکنوکرات بوديم تا يک حزب اجتماعي و سياسي. الان فکر ميکنيم شرايط براي تبديلشدن کارگزاران به يک حزب تمامعيار فراهم است». مرعشي همچنين معتقد بود «جايگاه شخصي اعضاي شوراي مرکزي و هيأت مؤسس و اين موقعيت، آنها را بينياز ميکرد از اينکه بخواهند به سمت جمعکردن عِده و عُده اجتماعي باشند».
به بيان ديگر در تمام اين سالها کارگزاران قائم به اشخاص و چهرههاي معروف و رسانهاي خود بوده است. حزبي که درنقدها آن را حزب هاشمي رفسنجاني هم ميخوانند، آن هم به واسطه حضور فرزندان آيتالله در آن. از فائزه گرفته تا علي و ياسر هاشمي. از حسين مرعشي گرفته تا غلامحسين کرباسچي و محمد عطريانفر. اما کارگزاران بعد از سال ٩٢ و رويکارآمدن دولت روحاني، خواست تا به سمت بازسازي و به عبارت بهتر ایجاد تشکيلات برود. هرچند در اين مسير همچنان حزبي رفتار نکرده است. اکنون سمت معاون اول رئيسجمهوري در اختيار اسحاق جهانگيري، رئيس شوراي مرکزي اين حزب است. هرچند گسترش تشکيلاتي اين حزب چندان از مسيرهاي مرسوم حزبي نگذشته و آنان در يک بيانيه از انتصاب و اضافهشدن چند نفر به فهرست اعضاي شوراي مرکزي خود خبر دادهاند. فهرستي که در ميان آنها چهرههایي از اعضاي سابق تحکيم وحدت هم ديده ميشد و به نظر ميرسيد در اين انتصاب چندان به تفکرات کارگزاراني، جامه عمل پوشانده نشده است، بهطوريکه محمد هاشمي، برادر آيتالله که به لحاظ شخصيتي بيشتر اصولگرا شناخته ميشود تا اصلاحطلب به اين رويه اعتراض کرد و استعفا داد. اگرچه بعد از آن اعضاي حزب اعلام کردند هاشمي را دوباره بازميگردانند، اما مرعشي در توضيح اين نحوه انتخاب اعضاي شوراي مرکزي گفته بود که اين انتخاب حزبي بوده است؛ چراکه «در حزب، هنوز، اختيارات با هيأت مؤسس است. اين هيأت کميتهاي را تعيين کرد و در يک رايزني با ديگر اعضاي حزب، ترکيب جديد را اعلام کرد». بههرروي کارگزاران در اين دو سال به فرايندهاي کار تشکيلاتي گردن نهاده، عضوگيري کرده و ستادهاي استاني خود را تشکيل داده است. حالا در ادامه همين روند بالاخره قرار است اولين گردهمايي و کنگره خود را برگزار کند؛ کنگرهاي بعد از ٢٠ سال.