دغدغههاي هاشمی و ناطق چیست؟
١٠ سال است يك صندلي در مجمع تشخيص مصلحت ميانشان فاصله انداخته؛ صندلياي كه از ٨٤ تا ٩٢ محمود احمدينژاد به آن تكيه ميداد و حالا دو سالي است كه حسن روحاني را به روي خود ميبيند. اما اين صندلي در اين ١٠ سال بارها شده كه به دليل غيبت رييس دولت خالي مانده و همين است كه دو رفيق قديمي بدون زحمتي براي چرخاندن سر و ديدن راحت هم ميتوانند سلام و عليك كنند و گاهي هم در گوشي باهم حرف بزنند، همانند اتفاقي كه ديروز رخ داد. صندلي خالي حسن روحاني در مجمع، دو اكبرِسياست ايران را به هم رساند. شيخ علي اكبر ناطق نوري مثل هميشه روي صندلي خود نشست و شيخ اكبرهاشميرفسنجاني هم روي صندلي رياست. جلسه كه خاتمه يافت و اعضا شروع به صحبتهاي دو نفره و چند نفره كردند ناطق نوري عبا و قبايش را جمع كرد و از جا بلند شد و روي صندلياي نشست كه روحاني بايد مينشست. هاشمي به سمت ناطق چرخيد. شانه راست شيخ اكبر به شانه چپ شيخ علي اكبر چسبيد و همينطور عمامههايشان. ناطق حرف ميزد و هاشمي گوش ميداد. اين تفسيركوتاهي است از تصويري كه از جلسه ديروز مجمع تشخيص مصلحت نظام منتشر شده؛ عكسي كه در ظاهر اگر از به هم رسيدن و كنار هم نشستن دو شيخ خبر ميداد اما در پس آن و اين حرفهاي دو نفره ميشود دغدغههاي مشابهي را ديد چرا كه هر دو شيخ در اين ١٠سال بيش از هر زمان ديگري شبيه هم شدهاند وشبيه هم حرف ميزنند و شبيه هم هشدار ميدهند. اين دو شيخ اما يك شبه شبيه هم نشدهاند، اين شباهت گفتاري و دغدغهاي و رفتاري، ريشه در رفاقت تاريخي و٥٠ ساله آنان دارد. هر دو شيخ در تمامي اين سالها، يك راه را رفتهاند و با يك مختصات، پديدههاي سياسي را تحليل كردهاند. تنها يك بار آن هم سال ٨٤ از هم دور افتادند؛ جايي كه ناطق نوري مسووليت سازوكار انتخاب كانديداي نهايي اصولگرايان در رقابت رياستجمهوري را بر عهده گرفت و راهحلي براي حمايت از هاشميرفسنجاني نيافت، هر چند اين دور افتادگي را بلافاصله جبران كردند و از همان سال مشابه هم هشدارهايشان شروع شد. سال ٨٨ و آن مناظره معروف انتخاباتي از شباهتهاي اين دو شيخ پرده برداشت چرا كه محمود احمدينژاد با يك تيرهر دو را هدف گرفت، هم خودشان را و هم فرزندانشان را. تير دو شعبه احمدينژاد نشانگر آن بود كه دو اكبر سياست ايران در يك مسيرند. از آن روز است كه هر دو عليه تحجر و افراطيگري، قيام كردند و براي حفظ موقعيت سياسي و تثبيت احترام خود در بازار سياست سكوت نكردند. هاشمي و ناطق احساس خطر كردند، احساس خطري درباره آينده انقلاب و نظام. همين بود كه در متن قدرت، به نقد قدرت پرداختند. از تهديدات خرافات و تحجر و افراطيگري دم زدند. هاشمي واعظِ قشرينگري شد و ناطق در مذمت تندروي خطابه خواند. اما مگر ميشود درباره تندروي و افراطيگري، خرافات و قشرينگري منبر رفت و اتفاقي نيفتاد؟ همين بود كه خودسرها يا همان سرخودها شب قدر در حرم رضوي با بطري آب به استقبال شيخ نور رفتند و پس از آن در راهپيمايي روز قدس با شعار مرگ بر ضد ولايت فقيه از هاشميرفسنجاني پذيرايي كردند. كار توهينها و ترورهاي شخصيتي طرفداران تحجر و افراطيگري كار را به جايي رساند كه صداي مرحوم حبيبالله عسگراولادي از محافظهكاران سنتي را هم در آورد تا اوبه تنهايي در چله سكوت اكثريت سياستمداران اصولگرا و نيروهاي انقلابي به دفاع تمام قد از اين دو شيخ برخيزد و بگويد: «متاسفانه برخي سختگيريهايي راجع به آيتالله هاشميرفسنجاني و آقاي ناطق نوري ميشود كه اگر ما به وضعيت دنياي اسلام نگاه كنيم، ميبينيم كه آنها چراغ برداشته و به دنبال افرادي مانند هاشميرفسنجاني و ناطقنوري ميگردند و ما اگر در داخل كشور وحدت ميخواهيم، نبايد احساساتي برخورد كنيم.» حمايت مرحوم عسگراولادي اما به تنهايي افاده نميكرد. موج تخريبها و توهينها پايان نيافت اما بيترديد اين رفتارها براي ساكت كردن دو شيخي كه به پيرانهسري رسيدهاند و مطالبهاي جز مقابله با افراطيگري و احياي اعتدالگرايي ندارند، كافي نبود. اينچنين بود كه هاشمي بازهم حرف قديمي خود را تكرار كرد و گفت: «متاسفانه همان تفكري كه در دوران مبارزه در مقابل امام (ره) و همراهان ايستادگي ميكرد و امام را مسوول خونهاي ريخته شده در راه انقلاب معرفي ميكرد، امروزه پوستين اسلام را وارونه پوشيده و رياكارانه مشغول است و اصرار دارد كه افكار معيوب خود را به جاي معارف اصيل اسلام به ديگران تحميل كند». ناطق هم اين افراد را خوارج جديد خواند و گفت: «هماكنون يكي از بدبختيهاي كشور ما اين است كه گرفتار تندروها و بيترمزها هستيم. تندروي و نامتعادل حركت كردن به كشور و انقلاب ضربه ميزند. ما ميزان داريم و ميزان ولي فقيه و ولي امر مسلمين است. معنا و ابعاد ولايت فقيه نيز بيان شده است. اوامر ولي، مولوي و ارشادي است و اينكه تكليفمان در مولوي و ارشادي چيست نيز بيان شده است. حال برخي كاسههاي داغتر از آش هستند كه اينها زمان اميرالمومنين هم بودند و آخرسر هم جزو خوارج شدند.» هاشميرفسنجاني ٨١ ساله و ناطق نوري ٧٢ ساله بيترديد با اين حرفها و با اين همه توهينها و تخريبهايي كه متحمل شدهاند به دنبال رسيدن به صندليهاي قدرت نيستند. آنان نگران شناسنامه انقلاب و آينده نظام سياسي جمهوري اسلامياند. ميدانند كه بالابردن دستهايشان در برابر جريانهاي انحرافي و افراطي شايد آسايش را براي خود و خانوادههايشان به ارمغان بياورد اما آنان در اين سن و سال نميخواهند به گذشته انقلابي خود و همه انقلابيون پشت پا بزنند. همين است كه در اندك فرصتي در جلسه مجمع تشخيص مصلحت با هم به آهستگي سخن ميگويند تا در منبرها و خطابههايشان با صدايي بلند و رسا از تندروي و بداخلاقي و افراطيگري بگويند.
«عقلانيت در گفتوگو فعليت پيدا ميكند.» يورگن هابرماس
حسن روحاني ميخواهد خون تازهاي به كالبد يخزده سياست داخلي تزريق كند. اين را ميشود در حرفها و كارهايش ديد. از همان روزي كه محمدحسين مقيمي، معاون سياسي وزارت كشور شد، معلوم بود رييس دولت قصد دارد تا دوران پسااحمدينژاد را با زدودن گرد و غبار بهجاي مانده از دولت قبل آغاز كند. براي اين كار هم طرح و برنامه داشت و البته عملياتي كردن آن كمي به تعويق افتاد. اين تاخير هم تنها يك دليل داشت؛ «حل پرونده هستهاي». هر چند روحاني با پرونده ملي هستهاي، فضاي ورشكسته سياست داخلي را رونق داد اما برنامه و ايده اصلي او در اين زمينه بيترديد در فضاي خاكستري روي صندلي انتظار نشسته بود تا نوبتش برسد. حالا گويا در سال برگزاري دو انتخابات، نوبت گشايش در سياست داخلي رسيده و شيخ ديپلمات، ميخواهد بدبينيهاي ميان جناحها را با فرمول ديپلماسي داخلي و عقلانيت به فرجام خوش الحاني برساند. همين بود كه سفره افطار را بهترين محل براي همنشيني سياستورزان ايراني دانست تا آنها پس از سالها زير يك سقف جمع شوند و با هم حال و احوال كنند و متفقالقول از وحدت ملي و منافع ملي سخن بگويند. اين اقدام حسن روحاني دقيقا اجراي يكي از دو پيشنهادي است كه روزنامه «اعتماد» مهرماه سال گذشته از رييس دولت درخواست كرده بود. «اعتماد» در نخستين پيشنهادش از روحاني خواسته بود تا در يك روز ميزبان مديران گروههاي سياسي باشد. اين پيشنهاد كه با عنوان «تاسيس باشگاه گفتوگوي جناحها» به رييسجمهور ارايه شده بود اين هدف را دنبال ميكرد تا حسن روحاني با عملياتي كردن اين ايده بتواند از پتانسيلها و ظرفيتهاي فكري جناحين سياسي كشور در راستاي منافع ملي بهره ببرد. القاي نقش بازيگري و اثربخش بودن به كارگزاران جناحها، كارآمد كردن سياستمداران كشور، حاشيهنشين كردن عناصر اختلافانداز بين جناحها، تقويت روابط عاطفي عناصر سياسي از جناحهاي اصلي كشور، ايجاد حس مشترك بين كنشگران گروههاي سياسي براي حل و فصل پروندههاي ملي و افزايش ضريب تحقق منافع ملي از مهمترين اهداف طرح پيشنهادي روزنامه«اعتماد»براي همنشيني نمايندگان احزاب و گروههاي سياسي موثر كشور بود. روزنامه «اعتماد» درراستاي ضابطهمند كردن و عملياتي شدن اين طرح پيشنهاد «تاسيس باشگاه گفتوگو ميان جناحهاي سياسي در راستاي منافع ملي» را داد؛ باشگاهي كه با پيشگام شدن حسن روحاني در ساخت و مديريت آن، عناصر تصميمگير و تصميمساز گروههاي سياسي ميتوانند به راهحلي براي رفع سوءتفاهمات و نزديك شدن بينش مليشان دست يابند. بر اساس طرح پيشنهادي روزنامه «اعتماد» در باشگاه گفتوگو، كنشگران سياسي ميتوانند بر سر موضوعات مورد اختلاف خود بطور مستقيم وارد «گفت و شنود» (ديالوگ) و نه «گفت بيشنود» (منولوگ) شوند. حسن روحاني با برگزاري ضيافت افطار و دعوت از مديران گروههاي سياسي كشور نخستين گام را براي اجراي اين پيشنهاد برداشت؛ گامي كه ميتواند پاي جريانها و عناصر مخرب سياسي كشور را براي ساخت بدبيني و سوءظن ميان بازيگران جناحين سياسي ببندد. اين هدف گزارش مهرماه سال گذشته «اعتماد» بود و غلامحسين كرباسچي هم طي اظهاراتش در مراسم افطاري با رييسجمهور اين پيشنهاد را با عنوان نهضت مذاكره ملي براي توافق ملي و منافع ملي دوباره مطرح كرد تا مشخص شود كه «گفتوگو» ميان مديران جناحها ضرورتي غير قابل انكار است. هر چند ضيافت افطاري حسن روحاني با اهالي سياست به دليل «سيدمظلوم» گفتن غلامحسين كرباسچي با خروج غلامرضا مصباحيمقدم از اين نشست همراه شد اما ديگر حاضران در اين نشست، روي صندليهاي خود نشستند تا مشخص شود كه آستانه تحمل نمايندگان گروههاي سياسي در اين جلسه، آنقدرها هم كم نيست. روحاني با حرفهايش در اين نشست دوستانه نشان داد ميخواهد از دستان احزاب براي بازكردن گرههاي افتاده بر مديريت كشور بهره ببرد و فضاي تخاصم و تنازع ميان جناحها را به فضاي رقابت توام با اخلاق بازگرداند. او گام اول را برداشته است. رييسجمهور ميتواند در كنار خانه احزاب، باشگاه گفتوگوي جناحها درباره منافع ملي و پروندههاي ملي گام ديگري را براي ملي كردن نگاه عناصر جناحي بردارد. رييس دولت همچنين ميتواند پيشنهاد دوم روزنامه «اعتماد» براي زير يك سقف جمع كردن پيشكسوتان انقلابي نظام را هم عملياتي كند. جايي كه شناسنامهداران انقلاب و كساني كه براي پيروزي انقلاب اسلامي هزينه دادهاند از هر طيف و خط سياسي كنار هم بنشينند و انقلاب و نظام جمهوري اسلامي را آسيبشناسي كنند و در اين همنشيني، به بازخواني و واكاوي علل موجده و مبقيه انقلاب بپردازند. هرچه هست ديالوگ و همفكري همه عناصر دلسوز منافع ملي و مطالبات ايرانيان امروز يك امر حياتي و مهم است و حسن روحاني در مقام رييسجمهور ميتواند نقشي سازنده و تاثيرگذار را بازي كند. واسطه خير شدن روحاني براي آشتي جناحها و گفتوگوي كنشگران سياسي كشور ميتواند عقلانيت سياسي را جانشين واكنشهاي هيجاني سياسي كند.