شخصیتهای مختلف و چهرههای شاخصی در ضیافت افطاری رئیسجمهور با اصلاحطلبان و اصولگرایان به ایراد سخنرانی پرداختند به ویژه آقای حداد عادل که بیشتر تاکید بر نوعی همگرایی و وحدت داشت. البته این توصیهها هیچگاه از مرحله توصیه فراتر نمیرود مگر اینکه یکسری اختلافات را دریافته و بپذیریم. یکی اینکه بپذیریم وحدت باید محصول فرآیند گفتوگو با حفظ پذیرش اختلاف باشد. اگر ما وحدت را به عنوان گام نخست بپذیریم و بعد در جزییات به اختلافات دامن بزنیم هیچگاه وحدت صورت نمیگیرد و تحقق پیدا نخواهد کرد. نکته دیگر اینکه هنگامی که برخی از دوستان بحث مرکز گفتوگوی ملی را مطرح کردند این ذهنیت به وجود میآید که تنازع ملی یا عدم گفتوگوی ملی وجود دارد. واقعیت این است که این اختلافات بیشتر در حوزه نخبگان و تشکلهای سیاسی است و مردم زندگی خود را دارند و در این مورد مشکلی وجود ندارد اما نخبگان سیاسی کشور، ابتدا قرار بر این بود که خانه احزاب را باشگاهی بدانند که در آنجا به نوعی تعامل و گفتوگو دست بزنند و از تنازعات بکاهند اما همانطور که شاهد بودیم خود خانه احزاب هم به محلی برای چالش تبدیل شد. نکته دیگر بحث فرهنگ گفتوگوست یعنی اگر افراد بر اساس میزان منطق، استدلال و خردمندی که در نوع گفتار خودشان به کار میبرند شناخته نشوند، پیشرفت و اولویت نیابند بلکه بر حسب چالشها، فریادها و بیان احساسات و شعارها در جامعه خود را مطرح کنند و جامعه پذیرای این مساله باشد طبیعتا هیچگاه فرهنگ گفتوگو رشد پیدا نخواهد کرد. ما باید فرهنگ گفتوگو را در جامعه بهگونهای نهادینه کنیم که اگر کسی سخنی گفت و سخن او مبتنی بر استدلال عقلی و چارچوبهای عملپذیر، واقعی و همچنین قانونی نباشد جامعه پذیرای وی نباشد همچنین جامعه به وی رانت مطرح شدن ندهد و او احساس نکند که از طریق زردگویی و فریاد زدن میتواند صدای خود را به دیگران برساند در این صورت عقلا حاشیهنشین میشوند و فرهنگ گفتوگو نیز به عنوان واقعیت در جامعه پذیرفته نخواهد شد. نکته دیگر اینکه باید اختلاف سلیقه را به عنوان واقعیت بپذیریم. رسانهها با یکدیگر تفاوت دارند و تفاوت دیدگاههاٰٰ، تئوریها، روشها و منشها به عنوان واقعیت باید پذیرفته شود. از طریق نقد یا از طریق نادیدهانگاری اختلافات نمیتوان به وحدت رسید بلکه باید این اختلافات را به عنوان یک واقعیت به رسمیت بشناسیم و آنها را به نحوی مدیریت کنیم که برونداد معقولی داشته باشد.