سایت روزنو | روزنو | Roozno

به روز شده در: ۱۵ تير ۱۴۰۳ - ۲۳:۲۲
کد خبر: ۱۳۹۲۰۳
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۴ - ۲۰ خرداد ۱۳۹۴
هنوز یک روز از خبر بازداشت بقایی معاون اجرایی احمدی نژاد نگذشته است که حاشیه هایش دربین رسانه‌ها و مسئولین دهان به دهان می‌چرخد. در حالیکه نوعی سردرگمی دربین مسئولین و رسانه ها، حکمفرماست، سردرگمی از دلیل اصلی بازداشت و اتهام او شایعات را هم در باره این بازداشت بیشتر و بیشتر کرده است. آنهایی هم که از دلیل اصلی اتهام خبر دارند، از گفتنش معذورند. بعد ازآنکه محسنی اژه‌ای در نشست خبری دوروز پیش خود ضمن اعلام این خبر چیز بیشتری از این موضوع نگفت، دیروز نوبخت سخنگوی دولت خواستار بیان این چرایی آن شد و گفت: «دولت بدون آنکه مسائل را رسانه‌ای کند نسبت به تخلفات گذشته، قانون را از طریق مجاری خودش دنبال کرده، ولی اطلاع رسانی زیادی نداشته است. »
روزنو :
هنوز یک روز از خبر بازداشت بقایی معاون اجرایی احمدی نژاد نگذشته است که حاشیه هایش دربین رسانه‌ها و مسئولین دهان به دهان می‌چرخد. در حالیکه نوعی سردرگمی دربین مسئولین و رسانه ها، حکمفرماست، سردرگمی از دلیل اصلی بازداشت و اتهام او شایعات را هم در باره این بازداشت بیشتر و بیشتر کرده است. آنهایی هم که از دلیل اصلی اتهام خبر دارند، از گفتنش معذورند. بعد ازآنکه محسنی اژه‌ای در نشست خبری دوروز پیش خود ضمن اعلام این خبر چیز بیشتری از این موضوع نگفت، دیروز نوبخت سخنگوی دولت خواستار بیان این چرایی آن شد و گفت: «دولت بدون آنکه مسائل را رسانه‌ای کند نسبت به تخلفات گذشته، قانون را از طریق مجاری خودش دنبال کرده، ولی اطلاع رسانی زیادی نداشته است. »
وی با بیان اینکه در رابطه با آقای بقایی حق و انصاف این است که قوه‌قضاییه موارد اتهامی مختلف را در این راستا اطلاع رسانی کند اظهار کرد: 
«دولت در جایگاه قانونی خود برای ارجاع اسناد به قوه قضاییه قبلا اقدام کرده است.» این در حالی است که حجت‌الاسلام والمسلمین سیدابراهیم رئیسی دادستان کل کشورهم در مورد اتهام بقایی با عدم توضیح در خصوص اقتصادی یا امنیتی بودن اتهام وی گفت:« این فرد فعلا برای انجام تحقیقات بازداشت شده تا مسائلی که نسبت به ایشان مطرح است، بررسی شود». بازتاب‌های این اتفاق همچنان ادامه دارد، در حالیکه برخی از نزدیکان احمدی نژاد درباره دلایل بازداشت بقایی ابراز بی خبری می‌کردند، علی اکبر جوانفکر مشاور مطبوعاتی و رسانه‌ای احمدی نژاد با ادعایی عجیب، این موضوع را به سفرهای اخیر احمدی نژاد نسبت می‌دهد و می‌گوید: «سفر هفته پیش "محمود احمدی نژاد" به همدان و استقبال بی‌سابقه مردم از ایشان، نمی‌توانست بدون تبعات باشد.»(!) دلیل بازداشت حمید بقایی را هر چیزی که بدانیم، اتفاق رخ داده این است که دومین معاون رییس جمهور سابق هم دستگیر شده است، اگرچه دستگیری‌ها و بازداشت‌های یاران نزدیک احمدی نژاد به این دو نفر ختم نمی‌شود و بسیاری از نزدیکان او طی چند سال گذشته به اتهامات مختلف که عمدتا اتهامات مالی بوده است دستگیر شده اند و این موضوع، موضوع جدیدی نیست، اما بی شک انبوه این بازداشت‌ها بر بسیاری از مسائل کلان سیاسی و اجتماعی تاثیر گذار خواهد بود، آنچنان که از طرفی این روزها، طیف اصولگرایان، به تکاپوی بیشتری افتاده اند تا با اتفاقات متعدد چند ماه اخیر و حجم بازداشت‌ها، خود را از گروه احمدی نژادی‌ها جدا کنند، همان طیفی که روزی پشتیبان دولت نهم و دهم بوده اند! از طرفی دیگر شاید به نظر برخی، بازداشت‌های یاران رییس دولت نهم و دهم، فرصت خوبی برای مخالفان او و همین‌طور دولت جدید باشد تا از این طریق بخواهند خود را مطرح کنند اما گویی این استنباط هم چندان درست نیست چرا که این مسئله به‌طور‌کلی یک جامعه بزرگ به نام ایران را تحت الشعاع خود قرارداده است تا جایی که آذر منصوری فعال سیاسی اصلاح طلب در گفتگو با آفتاب یزد تاثیرات این بازداشت‌ها و اتهامات دولت‌های نهم و دهم را آنقدر می‌داند که هیچ کس نمی‌تواند به نتایج حاصل از آن پی ببرد. 
خانم منصوری ! به دستگیری مجموعه کسانی که به عنوان حلقه یاران احمدی نژاد، به شمار می‌آمدند آقای بقایی هم اضافه شد، بگذارید اینبار از تاثیر این بازداشت‌ها و مشخص شدن اتهامات مختلف در دولت گذشته بر وجهه دولت کنونی سخن بگوییم.به‌نظرتان آشکار شدن برخی تخلفات در دولت نهم و دهم چه‌تاثیراتی بر دولت یازدهم خواهد گذاشت؟ آیا برای دولت یازدهم این موضوع یک فرصت به شمار می‌آید؟ 
خبر افشا شدن مفاسد اقتصادی و همین طور برخی تخلفات دیگر که در دولت گذشته رخ داده است مطمئنا در افکار عمومی تاثیرات منفی می‌گذارد. به هر ترتیب نباید فراموش کنیم که دولتی 8 سال روی کار بوده است که با شعار اصلی آوردن نفت بر سر سفره‌های مردم و این ادعا که نام 300 مفسد اقتصادی را در جیب دارد همواره خود را حافظ منافع مردم توصیف و رقبای سیاسی اش را به افشاکردن نام مفاسد اقتصادی، متهم می‌کرد. رئیس دولت گذشته از طریق این جنگ روانی علیه رقبای خودش چه در زمان انتخابات دو دوره و چه در زمان مسئولیتش بهره‌های بسیار برد. 
وقتی دولتی که هشت سال با حمایت‌های همه جانبه یک جریان سیاسی قدرتمند در کشور روی کار آمده است و همواره ادعای مبارزه با مفاسد اقتصادی و ادعای پاکدستی می‌کرده در عمق مفاسد اقتصادی و همین طور اتهامات دیگر فرو می‌رود دو تاثیر عمده را در کل جامعه خواهد گذاشت. تاثیر نخست زمانی روی می‌دهد که ما بخواهیم به شعارها و تبلیغات این دولت در طی هشت سال رجوع کنیم، وقتی نتایج آن شعارهای زیبایی که مردم را زمانی جذب می‌کرد آنی می‌شود که امروز می‌بینیم، مطمئنا برای دولت فعلی هم اثر سوء خواهد داشت. چرا که مطمئنا دولت یازدهم دیگر نمی‌تواند با بهره گیری از شعارهای مثبت روانی گذشته بر افکار عمومی تاثیر بگذارد و با گفتن شعارهایی مثل عدالت و پاکدستی مردم را به طرف خود جذب کند. یعنی دولت یازدهم دیگر قادر نخواهد بود ازطریق پروپاگاندای خبری، خود را محبوب کند حالا این صحبت‌ها و شعارها هرچه‌قدر هم که می‌تواند جذاب باشد.
از طرف دیگر اعمال 8 ساله دولت گذشته، که منتقدین خود را با انواع راهکارها از سر راه برمی داشت تاثیر خودرانه فقط در یک دولت خاص، بلکه در کل بدنه حکومتی گذاشته است. چرا که اکنون با این اتفاقات مثل همین اتهامات و همین بازداشت‌های دولتمردان سابق، اعتماد کل جامعه نسبت به ارکان حکومت دچار خدشه می شود طبیعتا یکی از نیازهای فعلی جامعه، بازگشت این حس اعتماد است و منافع ملی اینگونه ایجاب می‌کند که به فکر بازسازی این اعتماد باشیم. 
یعنی به نظر شما این رخدادهای اخیر، به جهت اینکه مردم، دولت فعلی را بادولت گذشته مقایسه می‌کنند نمی‌تواند به عنوان یک عامل مثبت برای دولت فعلی به شمار بیاید؟ 
اگر بخواهیم از این زاویه نگاه کنیم، تاثیر افشاگری‌ها و نابه‌هنجاری‌هایی که در دولت گذشته اتفاق افتاده است و همین طور میزان بدهی‌های دولت سابق، تا حدودی واقع بینی را در افکار عمومی جامعه شکل می‌دهد. به این مفهوم که مردم درمی‌یابند که دولت یازدهم چه مجموعه‌ای را به میراث برده است و طبیعتا آنها بیشتر درک می‌کنند که بازسازی این میراث مخرب و بازگرداندن شرایط، به وضعیت عادی و برقراری مدیریت عقلانی در کشور زمانبر خواهد بود. بنابراین فکر می کنم افشاشدن 
اینگونه بازداشت‌ها به نوعی مظلومیت دولت یازدهم را از میراث به‌جا مانده بیشتر می کند.
پس به نظر شما این موضوع همچون شمشیر دولبه ای برای دولت فعلی عمل می کند که هم می تواند نکات مثبت برای دولت داشته باشد و هم منفی. ولی به نظرتان در این معادله، کدام لبه این شمشیر برنده تر است؟
من فکر می‌کنم بیشترین تاثیر در شرایط فعلی آسیبی است که این ناکارآمدی و سوءتدبیر دولت سابق بر اعتماد و همدلی مردم با نهاد حکومت به جای گذاشته است و این موضوع، مخرب تر و تاثیرگذارتر خواهد بود. طبیعتا کسانی که پشتوانه دولت گذشته بودند هم باید به تناسب نوع حمایتی و همراهی شان از آن دولت، در قبال این اتفاقات پاسخگو باشند.
بنابراین تاثیرات منفی این اتفاقات را بروجهه دولت فعلی بیشتر از تاثیرات مثبتش ارزیابی می کنید؟
بله فکر می کنم برخلاف آنچه که برخی می‌پندارند، آثار منفی آن بر کار دولت فعلی مشهودتر خواهد بود. 
اتهامات مختلف دولتمردان سابق، بی تردید می‌تواند تاثیراتی را هم بر روی روند کاری اصولگرایان بگذارد گویی بر مبنای همین واهمه از این تاثیرات، احساس می شود که این روزها اصولگرایان، تمامی تلاششان را به کار گرفته اند تا خود را جدا از احمدی نژادی‌ها بکنند، فکر می کنید چه قدردر این کار موفق خواهند بود؟
به هر ترتیب اتفاقاتی که در دولت نهم و دهم افتاده است به عنوان وقایع مهمی در تاریخ ثبت شده است که قابل انکار نیست، آن چه که مسلم است اینکه، رئیس دولت سابق با حمایت همه جانبه جریان اصولگرایی بر مسند کار قرار گرفت و این حمایت‌ها نه تنها در دولت نهم، بلکه تا ماههای پایانی دولت دهم وجود داشته است. 
در آن زمان ها، همواره این جناح سعی بر سرپوش گذاشتن بر اشتباهات دولت داشت و تنها بخشی از اصولگرایان معتدل انتقاداتی را به دولت گذشته داشتند، بدیهی است که ناکارآمدی و آنچه که بر سر بیت المال کشور و دخل و تصرفی که بر حق الناس صورت گرفته است فقط مولود رئیس دولت نهم و دهم و مجموعه نیروهایی که با آن‌ها کار می کردند، نبوده و نخواهد بود، بلکه بخش عمده ای که به طور طبیعی از رئیس دولت نهم و دهم حمایت می کردند باید پاسخگوی عملکرد و میراثی که از دولت گذشته به جا مانده، باشند. 
طبیعی است اصولگرایان با فرافکنی و پاک کردن صورت مسئله آن 8 سال نمی توانند از زیر بار این مسئولیت و پرسش هایی که در افکار عمومی مطرح است شانه خالی کنند. بنابراین، این فرافکنی‌ها و فاصله گرفتن‌ها در مقطعی که لایه‌های بیشتری از تخلفات دولت قبل روشن می شود باعث نخواهد شد تا جریان اصولگرایی که بر اساس شواهد به جای مانده تمام قد از احمدی نژاد حمایت می کرد از این موضوع گریز کند. 
با روشن شدن ابعاد و فسادهای صورت گرفته، جریان اصولگرایی باید تکلیف خودش را با این 8 سالی که زاده کار آن هاست روشن کند. پذیرش اشتباهات و آسیب شناسی رفتار جریانات سیاسی، اولین کمک را به خود آن‌ها خواهد کرد تا بتوانند با واقع بینی بیشتری نسبت به آینده و توجه به منافع ملی عمل کنند. در این ماجراهم به نوعی اصولگرایان باید بپذیرند با یک اشتباه استراتژیک در دو انتخابات گذشته، کشور را در معرض انواع ناکارآمدی‌ها قرار دهند.
چه قدر باور پذیری جدا شدن اصولگرایان با طیف احمدی‌نژادی‌ها قابل باور است و می‌تواند واقعیت داشته باشد؟ از کجا باید دانست که این عمل صرفا یک نمایش نیست، در حالیکه در رسانه‌ها خبرهایی مبنی براین است که در جلسات اصولگرایان نماینده رابط احمدی نژاد هم حضور دارد تا از این طریق ارتباط این دو گروه همچنان پابرجا بماند؟ 
به طور طبیعی همان طور که گفتم اصولگرایان نمی توانند صورت مسئله را پاک کنند، و باید تکلیفشان را درباره آن چه که در این 8 سال گذشت، مشخص کنند.
آنچه که در ارتباط با رابطه بین اصولگرایان و احمدی نژاد مطرح می‌شود مربوط به بخشی از این جریان است که همچنان بر مشکلات دولت قبل، سرپوش می گذارد،این بخش از این جریان به دنبال شکل گیری یک وحدت در بین اصولگرایان هستند وحدتی که بتواند طیف حامی رئیس دولت گذشته را هم در خودش جا بدهد. اما آن چه که مسلم است، اینکه با چنین میراثی این وحدت شکل نمی گیرد مگر اینکه کل جریان اصولگرا مدافع اتفاقاتی باشند که در 8 سال گذشته رخ داده است و این یعنی پذیرش همه فسادها و رانت هایی که در دوران گذشته رخ داده است، این میراث که دامن اصولگرایان را گرفته است باعث می شود که مانع وحدت آن‌ها بشود، بنابراین هر چه که می گذرد جریان اصولگرا سعی می‌کند در این روزها حساب خودش را از حساب دولت سابق جدا کند. اما به هر ترتیب عمق ارتباط این دوجریان در هشت سال گذشته به گونه‌ای بوده است که نقش جریان اصولگرایی در اتفاقات هشت ساله دولت قبل پاک نخواهد شد.
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
ویژه روز
عکس روز
خبر های روز