افشای یک جنایت دیگر رژیمبعث با اسرای ایرانی
دستور دادیم گروهی از غواصان اسیر ایرانی این عملیات را در حالیکه دستهایشان با سیمهای ویژه مخابرات بسته شده بود در کنار یکدیگر به موازات هم بخوابانند.آنگاه تانک را از روی سر آنها عبور دادیم و سرهایشان زیر «شنی» تانک قطع شد اما بقیهشان باز هم صحبت نکردند و این اقدام باز هم ناکام ماند.
روزنو :
دستور دادیم گروهی از غواصان اسیر ایرانی این عملیات را در حالیکه دستهایشان با سیمهای ویژه مخابرات بسته شده بود در کنار یکدیگر به موازات هم بخوابانند.آنگاه تانک را از روی سر آنها عبور دادیم و سرهایشان زیر «شنی» تانک قطع شد اما بقیهشان باز هم صحبت نکردند و این اقدام باز هم ناکام ماند.
پیکرهای پاک 270 شهید دوران دفاعمقدس دوشنبه 28 اردیبهشت به کشورمان بازگشتند. اما نکته مهم در این میان،رونمایی از یکی دیگر از جنایتهای رژیم بعث عراق در جنگ تحمیلی بود.به گفته سردار باقرزاده رئیس جستوجوی مفقودین ستادکل نیروهای مسلح، در بین این شهیدان،پیکرهای پاک 175 غواص شهید هم وجود دارد.این غواصان در حالی به شهادت رسیدهاند که دستانشان با دستبند بسته شده است و این نشان میدهد که نیروهای عراقی آنها را پس از بستن دستانشان تیرباران کردهاند.
به گزارش روز نو، این خبر طی چند روز گذشته در جامعه به ویژه در رسانهها و شبکههای اجتماعی بازتابهای زیادی داشته است. البته این اولین بار نیست چنین جنایتی را شاهد هستیم زیرا پیش از این هم ابعاد دیگری از جنایات جنگی رژیم صدام معدوم در مورد اسرای ایرانی در جنگ تحمیلی افشا شده بود.
به عنوان مثال، عبدالرشید عبدالباطن بازپرس و بازرس ویژه گارد ریاست جمهوری عراق که چند سال پیش توسط دولت عراق دستگیر شده است در بازجوییهای خود تأیید میکند که از شکنجه اسرای ایرانی در جبههها برای مقامات عراقی فیلم و عکس تهیه میشد.برای اعترافگیری از اسرای ایرانی، از تجربیات شکنجه علیه کردها و شیعیان عراق سود میجستیم.
او در خصوص شکنجه در زیربرف در اردوگاههای واقع در شمال عراق گفت،میگوید: اسرای ایرانی را به روشی که روسها به ما آموخته بودند برهنه میکردیم و آنها را برروی یک ناقوس بزرگ مجبور به نشستن میکردیم.
وی همچنین تایید کرده است:بسیاری از اسرای ایرانی که با شکنجههای قرون وسطایی در اردوگاههای شمال عراق در کردستان این کشور به شهادت رسیدند در قبرستانهای پراکنده در بیابانها و تپههای این استان با لباسهای کردی دفن شدهاند.
به گفته عبدالباطن، مقامات دولت مرکزی(زمان جنگ تحمیلی) در بغداد از دیدن فیلمهای شکنجه اسرا لذت میبردند حتی این فیلمها به دفتر صدام و عدی نیز ارسال میشد.
وی اضافه میکند:روشهای شکنجه اسرای تازه که در خطوط مقدم به اسارت درمیآمدند از اواسط جنگ به دلیل حملات گسترده ایرانیها شدیدتر شده بود. ما اجازه کشتن نیز داشتیم و کسی نمیتوانست ما را بازخواست کند بهویژه این اقدامات در جریان حمله به شرق بصره (کربلای 5) و تصرف فاو (والفجر 8) اعمال شد. در مواردی حتی خود من اقدام به قطع دست و پای اسرای ایرانی کردم که این اتفاق در شرق بصره افتاد.از این وضعیت فیلم تهیه شد اما نسخهای نزد دفتر بازرسی گارد ریاست جمهوری نماند و مستقیما بهدست عدنان خیرالله، وزیر دفاع و پسردایی صدام داده شد.
عبدالباطن در ادامه میگوید:در عملیات والفجر8 که ایرانیها فاو را با یک عملیات غافلگیرکننده از دست ارتش صدام خارج کردند گروههایی،مأمور تحقیق و بازجویی از اسرای ایرانی این عملیات شدند.آنها در خلال باجوییها اصلا صحبت نمیکردند،من چون به زبان فارسی مسلط بودم میدانستم در خلوت باهم چه میگویند.آنها اهل همکاری نبودند و شیوههای رزم خود را افشا نمیکردند،بنابراین دستور دادیم گروهی از غواصان اسیر ایرانی این عملیات را در حالیکه دستهایشان با سیمهای ویژه مخابرات بسته شده بود در کنار یکدیگر به موازات هم بخوابانند.آنگاه تانک را از روی سر آنها عبور دادیم و سرهایشان زیر «شنی» تانک قطع شد اما بقیهشان باز هم صحبت نکردند و این اقدام باز هم ناکام ماند.
وی در خصوص انفجار اسرای ایرانی نیز میگوید: در این زمینه اطلاع خاصی ندارم، انفجارها بیشتر مخصوص کردها و برخی از شیعیان بود. تا آنجا که اطلاع دارم برخی از کردها را در مرکز و شمال عراق با این شیوه کشتیم. از این فجایع نیز فیلم تهیه شده است. در کشتار شیعیان جنوب عراق نیز از این روش کمتر استفاده شد و با تیر خلاص قتل عامها صورت پذیرفت.
وی سوزاندن دست و سایر اعضای بدن اسرای ایرانی را با سیگار در اردوگاهها بسیار طبیعی ذکر میکند و تایید میکند که گروهی از اسرای فنی ایرانی را برای بیگاری به خارج از اردوگاهها نیز منتقل میکردند.
عبدالباطن در خصوص همکاری ارتش و استخبارات عراق با تشکیلات گروه تروریستی منافقین در شکنجه اسرای ایرانی نیز میگوید:آنها بارها در این زمینه با ما همکاری داشتند و یادم میآید چند اسیر ایرانی نیز زیردست آنها به قتل رسیدند.در برخی از این شکنجهها، خشونت منافقین بسیار بیشتر از ما بود بهطوری که من برخی از آنها را «اساس» یا «گشتاپو» صدا میزدم.
عبدالرشید عبدالباطن افسر عالیرتبه گارد ریاستجمهوری عراق در اواخر دهه 40 از سوی استخبارات عراق به همراه گروهی از افسران و ماموران امنیتی این کشور برای طی دوره زبان و ادبیات فارسی به ایران اعزام میشوند. در دانشگاه تهران در اواسط دهه 50 فارغالتحصیل میشود و سپس در حوزه ترجمه و بررسی اخبار ایران در مدارج بالای ارتش بعثی عراق به کار گرفته میشود.با آغاز تجاوز صدام معدوم به جمهوری اسلامی ایران، وی در سمت بازجو و بازپرس اسرای ایرانی در گارد ریاستجمهوری عراق گمارده میشود و جنایات او از اینجا به بعد کلید میخورد. او حتی در خلال بازجوییهایش مانند قصابها، جوارح اسرای ایرانی را میبرید و با تیرخلاص اسیران ایرانی را به شهادت میرساند.
شواهدی در دست است که این مزدور وحشی صدام معدوم در جریان عملیات کربلای 5 ،شخصا اسیران مجروح ایرانی را در بصره و زبیر بر روی تخت درمانگاههای نظامی بازجویی کرده و سپس بهدلیل عدم اعترافات مورد نظرش، این اسیران مجروح را به شهادت میرساند.
در برخی از مواقع، مجروحین ایرانی درحالی که غریبانه به شهادت رسیده بودند با پتوی خونین بیمارستان و درحالی که سرم آنها نیز به بدنشان وصل بوده است در بیابانهای زبیر و بصره دفن شدهاند.
این افسر جنایتکار حتی یکی از آجودانهای خود را نیز در اعتراض به کشتار اسیران ایرانی اعدام صحرایی کرده است. او در اعترافاتش که در اواخر سال 2007 میلادی اخذ شده است از اعمال خود اظهار ندامت نمیکند.
منبع: ایسنا