روزنو : روز نو: «هنری کیسینجر»، وزیرخارجه سابق آمریکا، میگوید که درگیری بین دولتهاست که امور جهانی را رقم میزند. او در آخرین کتاب خود با نام «نظم جهانی»، بر این نکته تأکید میکند که در سیاست خارجی آمریکا، استراتژیهای فرامرزی تلاش مدامی است برای دستیابی به اهداف احتمالی. او معتقد است که روابط جهان امروز مانند سالهای دور، بر اساس درگیریهای بین دولتها شکل میگیرد؛ درگیریهایی که در آن، نهادهای غیردولتی و ملتها بیشترین تأثیر را دارند. در چنین شرایطی، نمیتوان با قاطعیت درباره رویدادهای آینده سخن گفت چراکه مسیر بازی هر لحظه در حال تغییر است. دو انتخابات گذشته که در دو منطقه متفاوت روی داد، درواقع شوکی جهانی بود. پیروزی حزب «لیکود» در اسرائیل و تصاحب اکثریت کرسیهای پارلمانی بریتانیا توسط حزب «محافظهکار» نشان داد حتی مانند گذشته نمیتوان بر گمانهزنیها تکیه کرد، چراکه شهروندان عادی بیش از گذشته در شکلگیری سیاستها نقش بازی میکنند. از سوی دیگر، با ظهور بازیگران غیردولتی مانند گروه «داعش» به صحنه روابط بینالملل، بسیاری به این باور رسیدهاند که وارد جهان نوینی شدهایم؛ جهانی که ویژگی بارز آن درگیری بین دولتها، ملتها و نهادهای غیردولتی است. این درگیریها و جنگهای داخلی برای آنانکه در اتاقهای فکر تصمیم میگیرند، بهترین فرصت است تا به اهداف خود دست یابند. اینجاست که درمییابیم که نظریه کیسینجر رنگی از واقعیت دارد. جهان کنونی بهشدت شبیه جهان قدیمی است و در چنین شرایطی ناگهان تئوری واقعی روابط بینالملل از استراتژیهای گذشته و منسوخشده سردرمیآورد. «جورج بوش»، رئیسجمهوری سابق آمریکا، زمان ورود به کاخسفید بر این باور بود که واشنگتن دیگر از سوی دولتهای قدرتمند تهدید نمیشود بلکه این شبکهها هستند که امنیت آمریکا را به چالش میکشند؛ بههمیندلیل او بر سیاست خارجی متمرکز شد که تغییر درون دولتها را در اولویت داشت. اما «باراک اوباما»، جانشین او، چنین رویکردی نداشت. او خلاف سلف خود معتقد بود مسائل بین دولتها شکل نمیگیرند بلکه وسعت جهانی دارند. او برای رسیدن به این هدف بهشدت بر گسترش همکاریهای منطقهای متمرکز شد، اما این همکاری نهتنها باعث تغییر ماهیت کشورهایی مانند چین و روسیه نشد...
بلکه آنان بهجای تعامل، مسیر تقابل را پیش گرفتند. از دل سیاستهای اشتباه دولتها، گروههایی سر درآوردند که جهان را به دوران جنگهای مذهبی بازگرداندند. با نگاهی به عراق، سوریه و لیبی میتوان دریافت جهانی که ما امروز در آن زندگی میکنیم، یک جهان منسوخ است. روابط بین دولتها نسبت به گذشته تیرهتر شده است و آنان دیگر توان مقابله با ملتها را ندارند؛ حتی ابرقدرتهای جهانی نیز دیگر مانند گذشته نمیتوانند کشورها را به تبعیت وارد کنند. به یمن نگاه کنید، «عربستان جدید»، جنگی نیابتی را آغاز کرده است، لیبی چندتکه شده است، در سوریه با وجود تغییر سیاستهای آمریکا، همچنان جنگ خونینی در جریان است و درکل، خاورمیانه در تلاش بیسرانجامی است تا آشوبی که توسط نهادهای غیردولتی برپا شده است را خاموش کند؛ آشوبی که سیاستهای منطقهای دولتها، بر شدت آن افزوده است و جهان نوینی را شکل داده است؛ جهانی که در آن همکاری بینالمللی بهمثابه پیمانی منسوخشده از یاد رفته است؛ جهانی که بهشدت تشنه پیمان صلح دیگری است.