حکایت تایلند رفتن مهراب قاسمخانی از زبان خودش! | روزنو

پایگاه خبری تحلیلی روزنو | روزنو | Roozno

به روز شده در: ۰۸ خرداد ۱۴۰۳ - ۲۳:۲۲
کد خبر: ۱۲۰۶۲۸
تاریخ انتشار: ۰۶:۱۵ - ۰۴ اسفند ۱۳۹۳
قاسمخانی نوشته: «چند سال پيشا به همراه اهل و عيال يه سفرى رفته بوديم تايلند. يه روز بعد از ظهر گفتيم يه سر بريم مركز شهر بانكوك كه يه گشتى بزنيم. ولى كارمند هتل بهمون گفت بهتره نريد چون تعطيله. از اونجايى كه تايلندى ها بر عكس سرويس هاى خوب توريستيشون زبان انگليسيشون خيلى خوب نيست من خيلى نفهميدم حرفاشو ولى تصميم گرفتيم كه بريم. وقتى رسيديم به مركز شهر دليل حرفش رو فهميديم. يه كارناوال خيلى بزرگ توى مركز شهر برپا بود و جمعيت زيادى توى خيابون راه ميرفتن و به زبون تايلندى هم چيزايى ميگفتن و ميخوندن كه ما طبيعتاً نميفهميديم. خلاصه كه ما هم تصميم گرفتيم كه بهشون بپيونديم و جاتون خالى لحظات خوبى رو گذرونديم و كلى خوشى كرديم. عصر كه برگشتيم هتل گفتم يه سرى به كانال بى بى سى انگليسى بزنم كه ببينم دنيا چه خبره. فهميديم اون چيزى كه ما توش شركت كرديم كارناوال نبود. اعتراضات مردمى تايلند بود و همون شب هم چند تا كشته داده بود. تازه فهميديم كه ما در انقلاب تايلند شركت كرده بوديم.»

پ.ن.: در اين خاطره چند نكته مستتر بود. اول اين كه ما خيلى مايه داريم و ميريم خارج، دوم اين كه ما اينجور جا ها رو با خانواده ميريم، سوم اين كه مردم تايلند غير از خدمات اجتماعى و توريستى كاراى ديگه هم بلدن، چهارم اين كه بى بى سى تو تايلند پارازيت نداره و آخر هم اين كه سوابق انقلابى و مبارزاتى من رو دست كم نگيريد.
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
عکس روز
خبر های روز