سایت روزنو | روزنو | Roozno

به روز شده در: ۱۱ آبان ۱۴۰۳ - ۰۰:۳۳
کد خبر: ۱۱۴۸۱۶
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۵ - ۲۸ دی ۱۳۹۳

مرتضی مبلغ:اصولگرایان به‌رانت‌سیاسی و‌تبلیغاتی عادت‌کرده‌اند

«در سال‌های گذشته به‌دلیل حمایت‌ها و پشتیبانی‌های گسترده‌ای که ازاصولگرایان صورت گرفته، این جریان به تبلیغات عادت کرده است.
روزنو :
«در سال‌های گذشته به‌دلیل حمایت‌ها و پشتیبانی‌های گسترده‌ای که ازاصولگرایان صورت گرفته، این جریان به تبلیغات عادت کرده است. صحنه همواره برای اصولگرایان به شکلی مهیا بوده که کم وبیش به پیروزی‌های تضمینی می‌رسیدند. به همین دلیل این جریان به‌دلیل تنبلی سیاسی ناشی از آماده بودن همه امکانات، هیچ‌گاه به توانایی‌های ذاتی و درونی خود تکیه نکرده است.در نتیجه اصولگرایان فاقد اعتماد به نفس برای حضور در یک رقابت برابر هستند». این جملات سخنان مرتضی مبلغ، فعال سیاسی و معاون سیاسی وزیر کشور در دولت اصلاحات است. وی همچنین در مقایسه دو دولت خاتمی و روحانی خاطرنشان می‌کند: «در کنار دولت آقای خاتمی یک جریان افراطی که خود را حامی دولت قلمداد می‌کردند فضای کشور را به همراه افراطیون جریان اصولگرا متشنج کرده بودند. این جریان افراطی امروز در کنار دولت آقای روحانی وجود ندارد و می‌تواند نکته مثبتی برای دولت تدبیر و امید محسوب شود».در ادامه متن گفت‌وگو با مرتضی مبلغ را از نظر می‌گذرانید. 
 
 مطالبات اصلاح‌طلبان از دولت آقای‌روحانی به چه میزان محقق شده است؟ آیا آقای روحانی تاکنون گام‌های موثری در راستای اهداف اصلاح‌طلبان به‌عنوان مهم‌ترین جریان حامی خود برداشته است؟
اصلاح‌طلبان در زمان روی کارآمدن آقای روحانی عنوان کردند که قصد سهم‌خواهی و مطالبه‌گری از دولت تدبیر و امید را ندارند.دلیل اصلی این مساله هم این است که نگاه اصلاح‌طلبان به مسائل کشور همواره نگاهی ملی و مبتنی بر مصالح عمومی بوده است.این وضعیت به‌خصوص در ابتدای تشکیل دولت وجود داشت که کشور با مخاطرات زیادی مواجه شده بود و نیاز به یک تغییر رویه مثبت و سازنده داشت. به همین دلیل رویکرد اصلاح‌طلبان در این مقطع مهم تاریخی، رویکردی همراه با در نظر گرفتن منافع ملی و وحدت و انسجام جامعه بود. خوشبختانه اتفاق مثبتی در انتخابات ریاست‌جمهوری رخ داد و شخصی بر سر کار آمد که مخالف سیاست‌های گذشته بود و شعارهایی را مطرح کرد که منطبق با مطالبات مردم، نظام و اصلاح‌طلبان بود.اصلاح‌طلبان بیش از هر چیزی از این مساله خشنود هستند که دولتی در کشور بر سر کار آمده که موفق شده قطاری که در هشت سال گذشته از ریل خارج شده را مجددا به ریل باز گرداند. البته این حمایت‌ها به این معنی نیست که چون اصلاح‌طلبان از دولت سهم‌خواهی نکردند دولت هم از وعده‌هایی که به مردم داده است فاصله بگیرد. رابطه دولت و اصلاح‌طلبان باید دوطرفه باشد. دولت باید در راستای وعده‌هایی که به مردم داده است تلاش و کوشش کند و نقاط ضعف خود را در این زمینه پوشش بدهد.در این زمینه همه وزرای کابینه باید به آقای روحانی کمک کنند. همه بار دولت نباید بر دوش رئیس‌جمهور باشد بلکه همه وزرا باید در زمینه‌های تخصصی خود آقای روحانی را یاری دهند.درنتیجه از همه وزارتخانه‌ها این توقع وجود دارد که در زمینه حقوق اساسی مردم و سیاست‌های عمومی که مورد مطالبه مردم بوده است تلاش‌های جدی‌تری صورت بگیرد. با این وجود بنده معتقدم فشارهای گسترده‌ای روی دولت وجود دارد. دولت آقای‌روحانی به هر حال وارث یک شرایط نابسامان و پردردسری بود. مشکلات بزرگ اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و سیاست خارجی که از دولت گذشته باقی مانده بود در کنار فشار جریان‌های تندرو که مسبب این مشکلات بودند دولت را در شرایط خوبی قرار نداده است. جریان‌های تندرو پس از پیروزی آقای روحانی و عدم اقبال مردمی نسبت به آنها به جای اینکه از گذشته درس بگیرند و اشتباهات گذشته خود را اصلاح کنند، تلاش کردند علیه دولت آقای روحانی جنگ روانی درست کنند و به کارشکنی علیه دولت پرداختند. به همین دلیل توقعات ما از دولت باید متناسب با ظرفیت‌ها و واقعیت‌های اجتماعی و سیاسی جامعه باشد. دولت باید در این زمینه کاملا هوشیار باشد و نسبت به جریان‌های تندرو منفعلانه عمل نکند. جریان‌های تندرو به‌دلیل نفوذی که در جریان‌های قدرت و ثروت دارند در صحنه‌سازی، عملیات روانی و مشکل آفرینی تبحر ویژه‌ای دارند. به همین دلیل دولت نباید تحت تأثیر عملیات روانی آنها قرار بگیرد و با اقتدار سیاست‌های خود را به پیش ببرد. این جریان‌ها سر وصدای زیادی دارند.دولت باید با سیاست‌ورزی صحیح اهداف این گروه‌ها را برای مردم تبیین کند تا نیت گروه‌های تندرو بیش از پیش برای مردم آشکار شود.
 چرا عنوان می‌کنید دولت در مقابل تندروها منفعلانه عمل نکند؟ آیا این اتفاق افتاده است؟
گاهی ممکن است بر اثر فشارها و سروصدا‌های تندروها این اتفاق بیفتد. باید نسبت به این مساله هوشیار بود و از دولت مراقبت و صیانت کرد و به‌موقع هشدار داد. دولت نباید در مقابل تندروها منفعلانه عمل کند. انفعال باعث تردید مردم در کارآمدی دولت خواهد شد. اگر این اتفاق رخ بدهد شکاف بین دولت و مردم آغاز می‌شود که سبب خسارت‌های بزرگ بعدی خواهد شد.
 به نظر شما اصلاح‌طلبان در زمان انتخابات مجلس نهم دچار اشتباه استراتژیکی برای حضور جدی در انتخابات مجلس نشدند؟شاید اگر آن زمان اصلاح‌طلبان انتخابات را جدی گرفته بودند هم‌اکنون دولت برآمده از اصلاح‌طلبی با این همه مشکل مواجه نمی‌شد.
نمی‌توان اظهار کرد که اصلاح‌طلبان در آن زمان دچار اشتباه شدند. برای تحلیل این مساله باید فضای گفتمانی هر مقطع زمانی را مورد تحلیل و بررسی قرار داد. نمی‌توان با توجه به شرایط امروز گذشته را تحلیل کرد. متأسفانه این‌گونه تحلیل‌ها در برخی مقاطع دیگر هم وجود داشته است. به‌عنوان مثال برخی حوادث سال‌های ابتدایی انقلاب را با توجه به شرایط فعلی جامعه تحلیل می‌کنند که قطعا اشتباه است.هر مقطع زمانی را باید با توجه به شرایط و مقتضیات زمانی خود مورد ارزیابی قرار داد. فضای عمومی جامعه در زمان انتخابات مجلس نهم برای پاسخ به این سوال باید مورد توجه قرار بگیرد.در آن زمان اقتضائات جامعه ایجاب می‌کرد که اصلاح‌طلبان به صورت فعال وارد عرصه انتخابات مجلس نشوند.
 چرا اصلاح‌طلبان برای انتخابات مجلس دهم تصمیم گرفته‌اند به‌طور جدی و با تمام قوا وارد مبارزات انتخاباتی شوند؟
هم‌اکنون فضای عمومی جامعه به شدت خواستار تغییرات سازنده و موثر است.هم‌اکنون جامعه خواهان این مساله است که تحولات مثبت همچنان ادامه پیدا کند و به‌خصوص افراطی‌گری در جامعه به حاشیه برود و منزوی شود. نکته دیگر این است که دولتی که برآمده از آرای مردم است باید توسط نهادهای دیگر و به‌خصوص نهادهای مردم‌نهادی چون مجلس مورد حمایت و پشتیبانی قرار بگیرد تا بتواند تحولات مثبتی که آغاز کرده را ادامه بدهد و به سرانجام برساند.در نتیجه یک مجلس متعادل‌تر، کارشناس‌تر و آگاه‌تر می‌تواند کمک زیادی به دولت در تحقق برنامه‌های مثبت خود کند. مجلس آینده باید به شکلی به وجود بیاید که به‌جای اینکه از آن صدای تندروی و کارشکنی بیرون بیاید، صدای عقلانیت، کارآمدی، دلسوزی و پیشرفت کشور و نظام از آن به گوش مردم برسد.اصلاح‌طلبان همواره به دنبال پیشرفت کشور و نظام بوده‌اند و منافع ملی را بر هر موضوع دیگری ترجیح داده‌اند. به همین دلیل اصلاح‌طلبان تلاش می‌کنند با حضور جدی در انتخابات مجلس آینده زمینه‌های همکاری با دولت و اعتلای کشور را مهیا کنند.
 اصلاح‌طلبان برای انتخابات مجلس باید با سه گروه اصولگرایان سنتی، اصولگرایان تندرو و حامیان محمود احمدی‌نژاد مبارزه کنند. به‌نظر شما بهترین استراتژی برای پیروزی بر این گروه‌ها در مبارزات انتخاباتی چه خواهد بود؟
من با این آرایش سیاسی موافق نیستم و معتقدم که اصلاح‌طلبان باید با دو گروه اصولگرایان سنتی و تندروها مبارزه انتخاباتی داشته باشند. طیف‌های مختلف اصولگرایی همچنان با چالش‌های درون گروهی بزرگی مواجه هستند. به همین دلیل نمی‌توان به‌راحتی آرایش سیاسی آنها را در انتخابات مجلس آینده پیش‌بینی کرد. چراکه ممکن است با برطرف‌نشدن این چالش‌ها و اختلافات در آینده شرایط جدیدی رخ بدهد که هیچ کارشناس سیاسی پیش‌بینی نمی‌کرده است. هم‌اکنون یکی از بزرگ‌ترین مشکلات اردوگاه اصولگرایی این است که مرز بین اصولگرایان سنتی و متعادل و اصولگرایان تندرو مشخص نشده است. این عدم مرزبندی تاکنون هزینه‌های زیادی برای جریان اصولگرایی به‌همراه داشته و باعث شده بین طیف‌های مختلف اصولگرایی فاصله ایجاد شود.هم‌اکنون یک امتزاج ناهمگون سیاسی بین اصولگریان وجود دارد که هدف واحدی را دنبال نمی‌کند و نتیجه‌محور نیست. به همین دلیل من معتقدم اصلاح‌طلبان تنها با دو گروه اصولگرایان متعادل و اصولگرایان تندرو رقابت خواهند کرد. نکته مهم این است که هم‌اکنون جریان تندرو اصولگرایی علاوه براینکه در مقابل اصلاح‌طلبان قرار گرفته است، در مقابل اصولگرایان متعادل هم قرار دارد و در دو جبهه تقسیم‌بندی می‌شوند. این جریان اگرچه تلاش می‌کند همچنان خود را متصل و وابسته به جریان کلی اصولگرایی معرفی کند اما با اقدامات نامتعارف خود توازن جریان اصولگرایی را تغییر داده و قاعده بازی سیاسی را بهم زده است. با این وجود به نظر من مهم‌ترین راهبرد اصلاح‌طلبان برای انتخابات مجلس آینده این خواهد بود که جریان‌های تندرو به حاشیه کشیده شوند و میدان‌دار نباشند. دلیل این مساله هم آسیب‌هایی است که این جریان عامل اصلی آن در کشور بوده است. همچنان هم این خطر وجود دارد. یعنی اگر این جریان‌ها به حاشیه نروند باعث خسارت‌های بیشتری در کشور خواهند بود.هم‌اکنون جریان متعادل اصولگرایی هم مانند اصلاح‌طلبان به خطر وجود افراطی‌گری در کشور آگاه شده‌اند و به همین دلیل به دنبال این هستند که افراطی‌گری را به حاشیه ببرند.این بدین معنی است که هم اصولگرایان متعادل و هم اصلاح‌طلبان در انتخابات آینده به دنبال این خواهند بود که گفتمان غالب بر مجلس آینده گفتمان همراه با خردورزی و عقلانیت باشد و از هرگونه افراط و تفریط که به منافع ملی آسیب برساند دوری کند.
 اصولگرایان برای پایان دادن به تشتت آرا و اختلافات به‌خصوص بین اصولگرایان معتدل و تندرو درنهایت به چه راهکارهایی متوسل خواهند شد؟
پیش‌بینی من این است که درحالت ضعیف‌تر اصولگرایان با یک طیف در انتخابات حاضر شوند و احتمال قوی‌تر اینکه اصولگرایان با دو طیف کلی وارد کارزار انتخابات مجلس خواهند شد.ممکن است لیست‌های مختلفی در بین اصولگرایان منتشر شود اما از نظر جریانی همه آن لیست‌ها به دو طیف مربوط خواهد شد. من معتقد هستم هم اکنون اصولگرایان با سه مشکل مهم و بزرگ مواجه هستند.در نتیجه برای اینکه در انتخابات مجلس آینده موفق شوند باید تلاش کنند که این سه مشکل را در بین خود حل کنند.مشکل اول همین است که اشاره کردم. جریان متعادل اصولگرایی هنوز نتوانسته تکلیف خود را با تندروهای حاضر در اردوگاه اصولگرایی مشخص کند. جریان تندرو علاوه براینکه آسیب‌های زیادی به کشور وارد کرد باعث آسیب‌های جدی به جریان اصولگرایی به‌عنوان یکی از مهم‌ترین جریان‌های سیاسی کشور هم شده است.به همین دلیل اصولگرایان متعادل باید هرچه زودتر تکلیف خود را با تندروهای اصولگرا مشخص کنند. مشکل دوم، عارضه حادی است که اصولگرایان در سال‌های گذشته با خود به‌همراه داشته‌اند. در سال‌های گذشته به دلیل حمایت‌ها و پشتیبانی‌های گسترده‌ای که ازاین جریان صورت گرفته، این جریان به تبلیغات عادت کرده است.در سال‌های گذشته اصولگرایان همواره آماده بودند و بدون کمترین زحمتی با توجه به امکاناتی که در اختیار داشتند قصد داشتند به اهداف خود دست پیدا کنند. صحنه همواره برای اصولگرایان به شکلی مهیا بوده که کم وبیش به پیروزی‌های تضمینی می‌رسیدند.به همین دلیل این جریان به دلیل تنبلی سیاسی ناشی از آماده بودن همه امکانات، هیچ گاه به توانایی‌های ذاتی و درونی خود تکیه نکرده است.در نتیجه اصولگرایان فاقد اعتماد به نفس برای حضور در یک رقابت برابر هستند. این مساله علاوه براینکه به اصولگرایان ضربه می‌زند به فضای سیاسی کل کشور هم آسیب می‌رساند. مشکل سوم اصولگرایان این است که این جریان در سال‌های اخیر کمتر از دستاوردهای علمی و تجربیات بشری در سیاست‌ورزی‌های کلان خود استفاده کرده است.به همین دلیل اصولگرایان هنوز به علم روز سیاسی دنیا و رویکردهای جدید سیاسی مجهز نشده‌اند. این سه مشکل ازجمله مهم‌ترین مشکلات پیش روی جریان اصولگرایی است.
 گمانه‌زنی‌ها حکایت از احتمال ائتلاف بین اصلاح‌طلبان و اصولگرایان معتدل در انتخابات مجلس دارد. شاید این‌گونه ائتلاف‌ها در زمان انتخابات ریاست‌جمهوری که اصلاح‌طلبان با محدودیت زیادی مواجه بودند ضروری به نظر می‌رسید اما آیا در شرایطی که اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست‌جمهوری پیروز شده‌اند و گفتمان غالب سیاسی کشور را به دست گرفته‌اند هم چنین ضرورتی وجود دارد؟
ائتلاف به‌معنای آنکه اصلاح‌طلبان و اصولگرایان معتدل یک لیست واحد شامل گزینه‌های خود برای انتخابات مجلس آینده ارائه کنند هم مساله‌ای ناشدنی است و هم به مصلحت کشور نیست.دلیل این مساله هم این است که دو جریان رقیب سیاسی کشور باید همواره برای پویا و بانشاط ماندن فضای سیاسی کشور با هم رقابت داشته باشند.مشکل مهم در این مساله اینجاست که یک جریان با محدودیت‌های بی شماری مواجه شده و در مقابل جریان مقابل از تسهیلات و موقعیت‌های گسترده ای برخوردار است. این وضعیت یک‌طرفه باید از بین برود. اگر دو جریان مهم سیاسی کشور در یک شرایط برابر با یکدیگر به رقابت بپردازند و سپس نمایندگان مردم انتخاب شوند در این وضعیت می‌توان ادعا کرد که یک انتخاب پویا در کشور اتفاق افتاده و سبب پیشرفت کشور شده است.با این وجود برخی عنوان می‌کنند به دلیل اینکه احتمال ردصلاحیت گزینه‌های اصلی اصلاح‌طلبان توسط نهادهای نظارتی وجود دارد بهتر است اصلاح‌طلبان در لیست خود از گزینه‌های معتدل اصولگرایی استفاده کنند. من معتقدم باید منتظر ماند و به اتفاقات آینده چشم دوخت. از خط و نشان‌هایی که به تازگی برای اصلاح‌طلبان کشیده می‌شود به نظر هم می‌رسد احتمال رد صلاحیت اصلاح‌طلبان شاخص کمتر وجود داشته باشد. در شرایطی که گزینه‌های اصلاح‌طلبان برای انتخابات مجلس رد صلاحیت شوند این احتمال وجود دارد که اصلاح‌طلبان از بین شخصیت‌های معتدل اصولگرایی که نگاه ملی به موضوعات سیاسی دارند و می‌توانند در پیشبرد اهداف اصلاح‌طلبی موثر باشند در لیست انتخاباتی خود استفاده کنند.
 اگر لیست واحد اصلاح‌طلبان برای انتخابات مجلس با رد صلاحیت‌های گسترده مواجه شود و اصلاح‌طلبان نتوانند با شخصیت‌های موردنظر خود وارد انتخابات مجلس شوند چه برنامه و استراتژی کلی در پیش خواهند گرفت؟
اصلاح‌طلبان همواره به دنبال پیشرفت و اعتلای کشور هستند و در آینده هم خواهند بود. با این وجود وضعیت سیاسی کشور در آستانه انتخابات به‌صورت سیال و غیرقابل پیش‌بینی درمی‌آید که نمی‌توان از هم‌اکنون برای آن راهبردهای قطعی،روشن و نهایی ترسیم کرد. اصلاح‌طلبان باید هوشمندانه و با ذکاوت تمام جنبه‌های انتخابات آینده را بررسی کنند و برای هر کدام، راهکارهای مناسب، سنجیده و منطبق با واقعیت‌های اجتماعی در نظر بگیرند.اصلاح‌طلبان باید با راهبردهای مرحله‌ای برای تمام اتفاقاتی که احتمال رخ‌دادن آن در زمان انتخابات وجود دارد برنامه داشته باشند و برای هرکدام راه‌حل مناسب درنظر بگیرند. نکته دیگر اینکه اصلاح‌طلبان باید تحلیل مناسبی از آرایش سیاسی رقبا در فصل انتخابات داشته باشند تا بتوانند مانند بازی شطرنج اقدامات خود را در جهت پیروزی بر حرکت رقبا تنظیم و ترسیم کنند.
  حامیان دولت چه نقشی در صحنه انتخابات خواهند داشت؟ آیا حامیان دولت به اصلاح‌طلبان نزدیک می‌شوند یا اینکه به صورت مستقل وارد عرصه انتخابات خواهند شد؟
دولت در زمینه انتخابات حائز دو شأن و جایگاه است؛ شأن اول، دولت مسئول برگزاری انتخابات است که مهم‌ترین وظیفه دولت محسوب می‌شود. شأن دوم، زمانی است که برخی از حامیان دولت تلاش کنند که با حضور در رقابت‌های انتخاباتی به دولت کمک کنند.استرتژی اصلاح‌طلبان و حامیان دولت در زمینه‌هایی که به منافع ملی و حمایت از دولت برای پیشبرد سیاست‌های ملی‌گرایانه‌اش مربوط می‌شود به هم نزدیک می‌شود. در این زمینه‌ها هیچ گونه فاصله و زاویه‌ای بین اصلاح‌طلبان و دولت وجود ندارد. با این وجود بسیار بعید به نظر می‌رسد که حامیان دولت رویکردی متفاوت نسبت به اصلاح‌طلبان در پیش بگیرند یا درحالت عکس، رویکرد اصلاح‌طلبان به شکلی باشد که با سیاست‌های دولت همخوانی نداشته باشد.در نتیجه من معتقدم سیاست‌های دولت و اصلاح‌طلبان برای انتخابات مجلس در یک مسیروهدف مشترک قرار خواهد گرفت.
 حامیان محمود احمدی‌نژاد که عزم خود را برای انتخابات مجلس جزم کرده‌اند چه تأثیری بر روند انتخابات آینده خواهند گذاشت؟
جریانی که هشت سال در کشور بر سرکار بوده است به اندازه‌ای به کشور و جریان‌های سیاسی آسیب رسانده است که حداقل در کوتاه‌مدت با اقبال و رویکرد مردمی مواجه نخواهد شد.این نکته که برخی عنوان می‌کنند این جریان درحال بازتولید خود است یا از سر غفلت عنوان می‌شود یا اینکه نوعی عملیات روانی است. مردم به‌خوبی و با گوشت و پوست خود این مساله را درک کرده‌اند که اغلب مشکلات کشور نشأت‌گرفته از تداوم همین جریان از گذشته تا کنون بوده است. این جریان حتی با روی کارآمدن دولت آقای روحانی که با حمایت کامل مردم بر سر کار آمد هم دست از آسیب رساندن به کشور و دولت برنداشته است و همچنان با اقدامات خود صحنه سیاسی کشور را متشنج می‌کند. مردم به‌خوبی به این مساله آگاهی دارند که چه کسانی در راستای مطالبات آنها گام برمی‌دارند و چه کسانی درحال سنگ‌اندازی و کارشکنی در مقابل خدمتگزاران خود هستند. مردم هیچ‌گاه فراموش نمی‌کنند که در دولت گذشته چه دوران سختی را در عرصه‌های مختلف پشت‌سر گذاشتند و با چه مشقاتی که عمدتا از اقدامات تندرو و غیرکارشناسی صورت می‌گرفت روبه‌رو شده بودند. این مساله که با توجه به مشکلاتی که هم‌اکنون در کشور وجود دارد مردم به یک جریان نخ‌نما شده و امتحان پس داده اقبال نشان دهند تقریبا امری محال و ناشدنی است. به نظر من موضوع بازگشت احمدی‌نژاد نوعی عملیات روانی در راستای عملیات‌های روانی این جریان برای انحراف افکار عمومی و ایجاد هزینه‌های بیشتر برای مردم و نظام است.
 دولت آقای خاتمی دچار چه اشتباهاتی شد که آقای روحانی باید از تکرار آن پرهیز کند؟
من این قیاس را «مع‌الفارغ» می‌دانم. شرایط زمانی این دو دولت با هم تفاوت‌های اساسی دارد. به‌عنوان مثال نباید توقع داشت اتفاقاتی که در سیاست داخلی دولت آقای خاتمی افتاد، دفاعی که از حقوق اساسی مردم صورت می‌گرفت و توجهی که به نهادهای مدنی و احزاب شد در دولت آقای روحانی هم صورت بگیرد. به هر حال از سال 84 تاکنون اصلاح‌طلبان دوران سختی را پشت سر گذاشتند. شرایط کنونی کشور به شکلی است که دولت آقای روحانی خیلی از آن اقدامات را نمی‌تواند انجام بدهد. با این وجود دولت آقای‌روحانی باید بیش از اقداماتی که انجام داده است تلاش کند تا بتواند مطالبات مردم را برآورده کند. در سیاست خارجی هم دولت آقای‌روحانی باید تلاش بسیار گسترده‌ای انجام بدهد که تازه بتواند کشور را به دوران قبل از هشت سال آقای‌احمدی‌نژاد بازگرداند. در ابتدای دوران آقای خاتمی یعنی پس از دوم خرداد سال76 کشوربا یک انفجار مطالبات از سوی مردم مواجه شده بود. حتی در زمینه‌هایی که دولت وعده‌هایی به مردم نداده بود مردم توقع داشتند که آقای خاتمی اقدامات موثری انجام بدهد. به‌همین دلیل فشار بسیار زیادی به دولت وارد می‌شد.در کنار این مساله جریان‌های تندرو قرار داشتند که به بحران‌سازی علیه دولت می‌پرداختند.در دولت آقای روحانی اما به دلیل از سرگذراندن تجربیات گذشته دیگر ما با انفجار مطالبات روبه‌رو نیستیم. هم‌اکنون با توجه به شرایط خطیر کشور اگر دولت به همان وعده‌هایی که به مردم داده است عمل کند مردم راضی خواهند بود.در دولت آقای روحانی اصلاح‌طلبان با توجه به تجربیاتی که از گذشته داشتند مطالبات مردم را مدیریت کردند تا شکل انفجاری به خود نگیرد.البته ممکن است دولت به‌دلیل نبود مطالبات انفجاری به تنبلی دچار شود وبا نوعی رخوت مواجه شود که ممکن است به کارنامه دولت آسیب برساند. دولت باید این احتمال را بدهد که در آینده اگر نتواند سیاست‌های خود را به شکل صحیح جلو ببرد با انفجار مطالبات روبه‌رو شود. نکته دیگر اینکه در کنار دولت آقای خاتمی یک جریان تندرو که خود را حامی دولت قلمداد می‌کردند فضای کشور را به همراه تندروها جریان اصولگرا متشنج کرده بودند. این جریان تندرو امروز در کنار دولت آقای روحانی وجود ندارد و می‌تواند نکته مثبتی برای دولت تدبیر و امید محسوب شود. از سوی دیگر دولت آقای روحانی میراث‌دار دولت گذشته است، درصورتی که آقای خاتمی با چنین مشکلاتی مواجه نبود. قبل از دولت آقای خاتمی دولت سازندگی وجود داشت که در نوع خود دولت موفقی به حساب می‌آمد وکشور را به سمت رشد و اعتلا هدایت کرده بود.
ویژه روز
عکس روز
خبر های روز