اقتصاد و سیاست مکمل یکدیگرند
روزنو :درباره صحبتهای اخیر رئیسجمهور در کنفرانس اقتصاد ایران مبنی بر اینکه «تا کی اقتصاد باید به سیاست یارانه بدهد» باید گفت، درواقع این سخنان نقدی بود بر ...
درباره صحبتهای اخیر رئیسجمهور در کنفرانس اقتصاد ایران مبنی بر اینکه «تا کی اقتصاد باید به سیاست یارانه بدهد» باید گفت، درواقع این سخنان نقدی بود بر نظامهای آرمانگرا که همواره اولویتشان تحقق ارزش و آرمانهایی است که دارند. البته آقای روحانی بهعنوان یکی از مدیران باسابقه کشور که از اوایل انقلاب در مسئولیتهای مهم و کلیدی حضور داشته و دارند، بهخوبی میدانند که نظامهای آرمانگرا و ارزشمدار مهمترین اولویتشان همواره آرمانها و ارزشهای آنان است و حتی حاضرند برای حفظ این آرمانها و ارزشها از منافع خودشان نیز بگذرند. این مسالهای است که میتوان در همه نظامهای سیاسی دید و نظام جمهوری اسلامی ایران که برخاسته از انقلاب اسلامی است، همین ویژگی را نیز دارد. اما در اینجا نکتهای قابل تامل وجود دارد که به نظر میرسد آقای روحانی نیز قصد داشتند که این مساله را در فضای سیاسی و اجتماعی کشور برجسته کنند و آن این است که چنانچه منافع ملی، توسعه، پیشرفت، رفاه مردم، کاهش فقر و بیکاری را نیز جزو ارزشها و آرمانهای غیرقابل اغماض نظام جمهوری اسلامی بدانیم،دیگر نمیتوان با توجیه اولویت برخی آرمانها، اقتصاد و توسعه را نادیده گرفت. در واقع به تعبیر ایشان همواره نباید اقتصاد به سیاست یارانه پرداخت کند. از اینرو باید تدابیری اندیشید که سیاست در خدمت اقتصاد باشد. به معنای دیگر باید رابطه متضاد بین منافع و ارزشها را از بین برد. در واقع نباید در یک نظام سیاسی برای تحقق برخی آرمانها، منافع ملی را نادیده گرفت. واقعیت این است که همه نظامهای سیاسی بهصورت عام در همه جای دنیا چندین کارکرد مختلف ازجمله برقراری امنیت و نظم عمومی را در اولویت سیاستهای خود دارند و البته یکی از کارکردهای مهم آنها نیز ارائه خدمات عمومی به شهروندان، رفاه و بهبود وضعیت اقتصادی مردم است. در چنین حالتی به هیچ وجه هیچ مدلی از حکومتداری روا نمیدارد که رفاه و مردم تحتالشعاع هر شعار و آرمان دیگری قرار گیرد. بحث مهمتر اینجا این است که باید نگاه قربانی کردن یکی برای دیگری را کنار بگذاریم؛ یعنی نه سیاست قربانی اقتصاد و نه اینکه اقتصاد قربانی سیاست شود بلکه اقتصاد و سیاست باید مکمل هم باشند؛ یعنی باید سیاستهایی در کشور اتخاذ شود که به رشد و توسعه اقتصادی کمک کند. در مقابل نیز باید اقتصادی را مدنظر قرار دارد که منافی سیاستهای کلی، آرمان و ارزشها کلی کشور نباشد. از اینرو همگون کردن عرصههای سیاسی و اقتصادی، هنر سیاستمداران است. در تمامی دنیا نیز بدینگونه عمل میشود. بهطور مثال در کشوری مثل آلمان از 15 سال اخیر از زمان آقای گرهارد شرودر تا خانم آنگلا مرکل، موردی را نمیتوان یافت که سیاست این کشور در تضاد با جایگاه اقتصادی آلمان در اتحادیه اروپا باشد. یا کشورهای موفق توسعهیافته دیگر را اگر درنظر بگیریم این کشورها نیز بر اساس منافع اقتصادی و تجاری که دارند، سیاستهای کلی خود را تنظیم میکنند.
* مدرس دانشگاه و پژوهشگر توسعه