روزنو : بهتازگی مجلس طرح امربه معروف و نهی از منکر را تصویب کرد که البته به تائید شورای نگهبان نرسید. چرا نمایندگان به فکر ارائه و تصویب این طرح افتادند؟
به گزارش روزنو،با اصل این قضیه نمیتوانم موافقتی داشته باشم. بهدلیل اینکه امر به معروف و نهی از منکر را بهصورت یک وظیفه عمومی و فراگیر در عرف و فرهنگ قرآنی برای همه آحاد و افراد جامعه میدانم و دیگر اینکه این موضوع را به عنوان وظیفهای میدانم که از آن ملت در برابر دولت است. نهی از منکر درحقیقت یک مسئولیت بخشی در دایره دین نسبت به هر شهروند نسبت به هر فرد است که نسبت به عملکرد دولت حالت نظارت و مسئولیت داشته باشد یعنی افراد جامعه، حاکمان و حکومت را به خوبیها دعوت کنند و نسبت به کجیها و کجرویها هشدار دهند؛ درمورد آنچه به آن اشاره داشتید هم باید پاسخ دهم که برخی به دنبال محدودکردن برخی از عرصهها در جایگاههای فرهنگی و بهخصوص فکری و فرهنگی جامعه هستند. امر به معروف از آن همه مردم نسبت به حاکمان است. ما وقتی منکر و معروف را به سطح یکسری دخالتهای شخصی میآوریم یعنی جامعه را از آن مسائل حساسی که در برابرش قرار میگیرد، غافل میکنیم. بالاخره اگر بنا بر این است که پوشاندن موی خانمها فقط بشود منکر، طبیعتا ذهنها ممکن است از بیعدالتیها منصرف بشود. درصورتی که اگر روح و جوهر اصلی منکر و معروف بخواهد تبیین بشود، آن چیزهایی میتواند اصل بهعنوان معروف و منکر باشد که در فرهنگ دینی ما بهعنوان اصل از آن یاد شده است. تعدی بدترین منکر است، فساد بدترین منکر است و زیر پا گذاشتن حقوق مردم بدترین منکر است و از آن طرف آزادی بهترین معروف است، کرامت انسان بهترین معروف است، بها دادن به شخصیت مردم بهترین معروف است و این فقط و فقط زمانی میتواند شکل بگیرد که مردم امنیت و قدرت لازم را در اداکردن حق خودشان نسبت به اینگونه مسائل داشته باشند.
قائل به این هستید که امر به معروف موضوعی فراگیر ومختص به همه است؟
همگان بر روی اصل امربه معروف و نهی از منکر توافق دارند اما شما در تاریخ اسلام هیچوقت نمیبینید که دولتی برای این کار یک نهادی شکل داده باشد. قرآن هم میگوید یک جامعه خیراندیش طبیعتا مسیر را به سمت خوبی و بدی باز میکند منتهی قبل از هر چیز باید خوبی را بشناسیم و بدی را بشناسیم تا در سایه شناخت خوبی و بدی، بتوانیم به همدیگر توصیه داشته باشیم اما اینکه بیاییم این موضوع را بهعنوان یک مسئولیت برای ابراز قدرت درست کنیم و یک نهادی برای آن تاسیس کنیم، درست نیست چون امر به معروف و نهی از منکر وظیفهای برای آحاد مردم است و طبیعی است ره به جایی نخواهد داشت.
دولت تا چه اندازه میتواند دارای نقش باشد؟
بسیاری از کارهایی که با روح و جوهر قانون اساسی در تناقض باشد، پذیرفته نیست. وقتی که به قانون اساسیمان رجوع میکنیم، حقوقی را بهعنوان حقوق ملت تعریف کرده است دولت باید پاسدار این آزادیها باشد. دولت در جمهوری اسلامی رسالتش تحقق بخشیدن به تکتک اصول قانون اساسی است بنابراین اگر یک نهادی بخواهد شکل بگیرد که این نهاد به هر عنوانی اصول صریح و حتمی قانون اساسی را مهار کند یا بیاید آن را تنگ کند، طبیعتا آن نهاد از اصل نمیتواند مبتنی بر قانون باشد. وقتی تناقض با قانون اساسی داشت مسلما مطرود خواهد بود. در قانون اساسی برای همه این موارد تعریف خاصی شده است ازجمله حقوق شهروندی، حقوق اساسی ملت و هم برای حقوق دیگری که برای مردم هست که متاسفانه این حقوق در برخی اوقات نادیده گرفته میشود.
دلیل این نادیده گرفتن چیست؟
به خاطر بخشی از محدودیتهایی که به عناوین مختلف در کنار آن آمده است. دولت و شخص رئیسجمهور سوگند میخورند که پاسدار قانون اساسی باشند، وقتی دولت پاسدار قانون اساسی است باید با برنامههایی که میخواهد به هر عنوانی جلوی حقوق تعریف شده مردم را در قانون اساسی بگیرد، برخورد بکند.
اصلاحطلبها چقدر توانستند اخلاق سیاسی را رعایت بکنند؟
شعار ما اگر اصلاحطلبی است در عمق و نهاد اصلاحات باید اخلاقگرایی باشد. برای اینکه اگر مبتنی بر اخلاق نباشید، خود آن فسادگرایی است نه اصلاحگرایی. لذا یک اصلاحطلب نباید برای به دستآوردن خیلی از اغراض سیاسی پا روی هر چیزی بگذارد. صداقت، متانت، حرمتگذاری به حقوق مردم و.... همه اینها جزو اخلاق سیاسی اصلاحطلبی باید باشد. نماد و نمونهاش را در برخی از افراد میبینید که سعی دارند وفادار به این موضوع باشند. برای هر فرد سیاسی اصل قضیه این است که اخلاق را بخشی از سیاست خودش بگیرد و سیاست را در تقابل با اخلاق نبیند پس طبیعی است همانگونه که برخی از افراد در آن طرف اخلاق را زیر پا میگذارند، این طرف هم به اخلاق صدمه بزند ولی باید حداقل این مساله را بدانیم نگاهی که دین و آموزههای دینی ما دارد، نگاهی که رهبر انقلاب ما همیشه داشته، اخلاق را با سیاست عجین میدانستند و اصولا جمهوری اسلامی زمانی میتواند جایگاه و پایگاهی در اندیشهها داشته باشد که این دو را به هم پیوند بزند.
با توجه به فضای سیاسی حاکم، اخلاق سیاسی رعایت میشود؟
متاسفانه در برخی جاها شاهد نیستیم.
دلیلش چیست؟
من دلیلش را متفاوت میبینیم. گاهی شما ممکن است سوال بکنید که چرا انسانها بهخصوص مسلمانان از اخلاق به دور میافتند که در این باره معتقد هستم خیلی از جاها ما توجیه شرعی میکنیم یعنی مثلا میخواهیم دروغ بگوییم بعد میآییم فورا میگوییم این مصلحتآمیز است، میخواهیم بدگویی از یک کسی بکنیم برای اینکه بدگوییمان را توجیه بکنیم بگوییم این آدم خوبی نیست و بدگوییش ایراد ندارد. بر این باورم که اخلاق را وقتی میگوییم، باید اخلاق مطلق باشد اگر دروغ بد است، همه جا بد است و اگر صداقت خوب است، همه جا خوب است. مساله دوم اینکه، متاسفانه گاهی ممکن است حزبگرایی، باند بازی و منافع گروهی، چشم ما را روی خیلی از مسائل ببندد با اینکه ما باید وفادار باشیم. برای ما باید اصالت اخلاقی فوق همه این قضایا باشد، باید آسیبشناسی باشد. متاسفانه زجری که امروز در فضای سیاسیمان میبریم، فاصله افتادن میان اخلاق و سیاست است. ما زمانی که هر چقدر اخلاق را به دنیای سیاسی و سیاست را به دنیای اخلاقی نزدیکتر بکنیم فکر میکنم هم خودمان و هم جامعهمان سود بیشتری میبرند. آن اعتمادی که باید میان ملت و دولت بهوجود بیاید، پایبندی دولتها به اخلاق است.
دولت تدبیر و امید چقدر اخلاق سیاسی را رعایت کرده است؟
من فکر میکنم در مقایسه با دولت گذشته بسیار پایبندتر به این قضیه است.
ولی شاهد هستیم خیلی از منتقدین دولت میخواهند برچسب بیاخلاقی به این دولت بزنند.
دولت کنونی خیلی بهتر از دولتهای نهم و دهم شفاف عمل میکند حتی از مردم چیزی را پنهان نمیکند، رئیس دولت همیشه در سخنرانیهایش میگوید من به وعدههایم پایبند و وفادار هستم. سعی میکند آماری که ارائه میدهد، واقعگرایانه باشد. دولت وعده داد که صداقت داشته باشد، منافع ملی برایش اصل باشد و آینده کشور و پیشرفت کشور برایش اصل باشد و در این سمت و سو از آنچه در توان و تکاپو دارد، فروگذار نکند. اکنون میبینیم که رئیسجمهور حداقل نسبت به گفتار و کردار خودش با آنچه گفت فاصله ندارد گرچه در برخی از زمینهها ممکن است موانعی داشته و کمکاری کرده باشد که خودش هم قبول دارد ولی دولت کنونی هیچگاه نسبت به آنچه گفته نسبت به آن وفادارم، خودش را کنار نکشیده است.