روزنو : حفظ و تقویت منافع ملی گامی درجهت تقویت اصلاحطلبان است چون آنها راهکار حل مشکلات را توجه و مدنظر داشتن منافع ملی میدانند و صدالبته مطمئن هستند جناحهای سیاسی در چنین فضایی رشد کرده و تقویت میشوند. اثبات توجه اصلاحطلبان به منافع ملی در آنجایی نمود پیدا میکند که در سال 92 تاکید مطلق نداشتند حتما از کاندیدایی حمایت کنند که با برند اصلاحطلبی وارد میدان شده است بلکه برنامه برای پیشرفت کشور آنها را مجاب کرد از کاندیدایی حمایت کنند که در ذیل برنامههایش خواست ملت و رفع مشکلات درج شده بود. اکنون هم اگرچه انتقادات مختصری به این دولت دارند اما فراموش نمیکنند که دکتر روحانی کشور را در چه شرایطی تحویل گرفت. اصلاحطلبانی مانند مرتضی مبلغ در این راستا تاکید دارند گرچه موضوع پرونده هستهای و حل مشکلات اقتصادی بسیار ضروری است اما نباید از عرصه سیاست داخلی که رابطه تنگاتنگی با اعتماد عمومی دارد، غافل شد. معاون سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات نوید حضور پرقدرت اصلاحطلبان در انتخابات مجلس دهم را هم میدهد؛ متن کامل گفتوگوی «آرمان» با مرتضی مبلغ را در ادامه میخوانید:
فضای سیاسی کشور پس از خرداد 92 فضای دیگری بود و سیاستمداران نسبت به آن خشنود هستند. ارزیابی شما چیست؟
با توجه به تجارب تاریخی كه اصلاحطلبان درتاریخ سیاسی خود بهدست آوردند، به این نتیجه رسیدند كه باید از قبل منسجمتر باشند. نگاه اصلاحطلبان، یك نگاه ملی در كشور است و توجه اصلی آنان به مصالح و منافع ملی است. با توجه به فضای كنونی سیاسی و اقتصادی كه در جامعه حاكم شده، این طیف بهتدریج به خود آمدند تا حركتهایشان بیشتر از قبل منسجم باشند و با هم قدم بردارند بهگونهای كه با اتحاد، اجماع و اتکا به خردجمعی هرچه بیشتر در راستای حل مشكلات كشور ایفای نقش كنند.
با توجه به فضای سیاسی موجود تصور میکنید اصلاحطلبان میتوانند به آنچه اشاره کردید، برسند؟
اصلاحطلبان با توجه به تجربه گذشته که نشان داد از خودگذشتگی، ایثار و بهویژه ورود به عرصه خردجمعی و اجماع عمومی میتواند اثربخش باشد در شرایط امروز هم سعی میکنند از تجارب گذشته استفاده کنند تاانشأا... به حل مشکلات مردم، جامعه و بهخصوص به دولت تدبیر و امید كه برآمده از رای مردم است، كمك كنند.
مدتی طولانی است که طیف اصلاحطلب روی کرسیهای قدرت ننشسته است. با گذشت یك سال و اندی از روی كارآمدن دولت تدبیر و امید، آیا این جریان توانسته به عرصه سیاست برگردد یا همچنان طبق گفته برخی، در كما است؟
اصلاحطلبها هیچوقت در کما نبودند. شرایط سیاسی كشور به نحوی جریان داشت كه رقیب، فعالیت را برای اصلاحطلبها محدود كرده بود. امروز هم با توجه به تغییر دولت و اینکه فضای مساعدتری به وجود آمده طبعا اصلاحطلبان فعالیتهای موثرتر و منسجمتری را دنبال میکنند.
بسیاری براین باور هستند كه دولت یازدهم، اصلاحطلب نیست ولی شاهد بودیم در انتخابات ریاستجمهوری سال گذشته این طیف حمایتهای زیادی از دولت تدبیر و امید كرد. نظر شما در اینباره چیست؟
اصلاحطلبان به این جمعبندی رسیدهاند که برای برونرفت کشور از مشکلات صرفا بر منافع ملی تمرکز کنند و بر اساس آنچه در آن زمان در جامعه اتفاق میافتاد به جمعبندیای كه كرده بودند، بیشتر اعتقاد پیدا میكردند بنابراین تمام همت و هدف خود را روی منافع ملی كشور متمركز كردند و بر این باور بوده و هستند که اگر منافع ملی محقق شود، اصلاحطلبان هم قوت بیشتری پیدا میکنند. اما اگر منافع ملی رعایت نشود، تمامی جناحها در فضای سیاسی خسارت و آسیب میبینند. در انتخابات سال گذشته شاهد عدم احراز صلاحیت آیتا... هاشمی بودیم که نامزد اصلاحطلبان بود. همین امر باعث شد اصلاحطلبان از میان كاندیداهای معرفی شده، از فردی كه در راستای منافع ملی و حقوق اساسی جامعه و مردم عمل میكند و شعارهایش نیز نزدیکتر به شعارهای اصلاحطلبان است، حمایت کنند که اصلاحطلب یا غیراصلاحطلب بودن آن گزینه، مهم نبود بلکه مهم، رفتارها و شعارها بود. ممکن است یک نفر شعارهایی بدهد که آن شعارها و برنامههایش اصلاحطلبانه باشد ولی خودش را به اسم اصلاحطلب نشناسد که این موضوع، برای اصلاحطلبان مهم نبود. مهم این بود که در راستای منافع و مصالح ملی اقدام و حركت شود. این روند، دستاورد بزرگی بهشمار میآید كه اصلاحطلبان به آن رسیدند هرچند از ابتدا همین بوده است اما هرچه پیشتر آمده، با قوت بیشتری دنبال میشود و سرمایه بزرگی برای کشور و برای خود اصلاحطلبها بهوجود آمد.
بهتازگی شاهد تشكیل حزبی به نام حزب ندای ایرانیان هستیم، همچنین زمزمههایی به گوش رسیده كه آقای لاریجانی در صدد تشكیل حزب هستند. نظرتان درباره این احزاب جدیدالتاسیس و آنهایی که قرار است تشکیل شود، چیست؟
بهنظرم باید از تشكیل حزب استقبال كرد . به هر حال هر جریانی، چه اصولگرا باشد و اصلاحطلب، اگر بخواهد در راستای فعالیت سیاسی وارد عرصه تحزب بشود، کار مثبت و سازندهای است و باید تقویت بشود. باید از تشكیل احزاب استقبال شود نه اینكه بگویم حزب داریم، كافی است و دیگر نیاز به احزاب مختلف نیست.
جواب سوال من را ندادید؛ شما مخالف این موضوع هستید یا خیر؟
اینکه جناحهای مختلف سیاسی سازماندهی شوند، وضعیت خود را سامان بدهند و به این نتیجه برسند که از پراکندگی دربیایند و در قالب یک سازمان یعنی تحزب عمل کنند، خیلی خوب ومفید است.
بهنظر شما مهمترین مشكل احزاب چیست؟
حزبهای فراگیر که لازمه دموکراسی هست در کشور ما شکل نمیگیرد و به محض اینکه احزاب میخواهند فراگیر شوند، با موانع و دستاندازهای بسیار جدیای روبهرو میشوند. از آن طرف هم بیش از حد با تعدد احزاب مواجه هستیم. در جامعهای که جمهوریت ودموکراسی جزو ساختار سیاسی بهشمار میآید حتما باید احزاب مختلفی باشند که رقابت بکنند چون لازمه دموکراسی رقابت است، لازمه رقابت هم تکثر است اما این تکثر حد دارد و اگر از حد بگذرد، تکثر حالت ناهنجار پیدا میکند و خاصیت خود را از دست میدهد.
دلیلش چیست؟
دو مشکل اساسی بر سر راه تحزب در ایران هست؛ اولین مشکلی که با آن مواجه هستیم، مشكل فرهنگی و اجتماعی است به این معنی که در پیشینه تاریخ ایران خصوصا در دوران رژیم گذشته احزاب عملکرد مناسبی نداشتند و در این اواخر هم که حزبها اکثرا فرمایشی بودند. احزاب در رژیم استبدادی بیشتر جنبه شکلی، نمایشی و تزیینی داشتند و احزاب مردمی در محاق بودند. احزاب چون تاثیر مثبت نداشتند و نوعا هم در خدمت رژیم استبدادی بودند یا بعضی احزاب که به کشورهای دیگر وابسته بودند، فضای فرهنگی و اجتماعی و سیاسیای را در افکار عمومی جامعه ایران به وجود آورد که نوعا نگاه به احزاب نگاه منفی باشد. بعد از انقلاب هم بقایای آن نگاه ادامه پیدا کرد منتهی یکی از اقتضائات و لوازم انقلاب این بود که حزب تشکیل بشود ولی درهمان حین جریانهایی که احساس میکردند با تشکیل حزب منافعشان به حاشیه میرود و بدون تحزب و درحالت پشت صحنه و در فضای خاکستری میتوانستند فعال باشند و منافعشان را دنبال کنند، به آن ذهنیت قبلی دامن زدند، نگاه ضدحزبی را در جامعه تشدید کردند و سعی کردند در افکار عمومی جامعه و بهخصوص در بین مسئولان، آموزه غیرحزبی و غیرجناحی بودن را بهعنوان یک آموزه ارزشمند مطرح کنند درحالی که یک خطای استراتژیک بود که اتفاق افتاد. بعضی، ناآگاهانه و از روی جهالت و بعضیها هم آگاهانه و با دقت این کار را انجام دادند بهطوریکه امروز شما میبینید یک مسئول افتخار میکند که غیرحزبی یا غیرجناحی است و فکر میکند که چیز خوبی است درحالیکه اگر توجه داشته باشیم نظامی که جمهوری باشد، اصلا نمیشود بدون حزب واقعی باشد. یعنی چه معنا دارد که مسئولی بگوید من غیرجناحی و فراجناحی هستم؟ درخصوص این فرآیند فرهنگی که مربوط به پیشینه تاریخی است باید یک همت ملی بهوجود بیاید بهخصوص بین مسئولان وفعالان سیاسی که با این تفکر و نگاه مبارزه کنند تا در جامعه جا بیفتد که نهتنها تحزب بد نیست بلکه خیلی هم خوب است. شروع به تبلیغ معکوس آنچه کنند که سالها در جامعه واقع شده است و مطرح کنند که تحزب نهتنها خوب است بلکه ضروری و لازمه جمهوری اسلامی است.
دولت باید چه اقدامی در این راستا صورت دهد؟
این اقدام، وظیفه همه و بهویژه دولت است.
نقش دولت چه میزان است؟
چون دولت بهخصوص وزارت کشور یکی از وظایفش سامان دادن به مسائل سیاسی و تحزب وگروههاست، میتواند نقش جدی در تبیین این مساله داشته باشد و با دعوت از نخبگان و صاحبنظران این موضوع را دنبال کند و بهویژه برای احزاب ارزش قائل شده، به آنها اهمیت دهد و درتقویت احزاب همت گمارد. شما برگردید به دوران اصلاحات و ببینید چه تلاشهای گستردهای صورت میگرفت که احزاب دارای هویت شوند، شخصیت پیدا کنند و روی پای خودشان بایستند. دولت باید به احزاب کمک کند تا جایگاه و نقش ویژه خودشان را پیدا کنند. رفتار دولت اصلاحات با احزاب باید بازتولید و تقویت شود. مشكل دیگر كه شاید مهمترین مشكل بهشمار میآید، مشکل ساختاری و قانونی است. وقتی که بحث تحزب مطرح میشود، حتما باید تحزب ارتباط ارگانیکی با نظام انتخاباتی پیدا بکند؛ نمیشود شما بگویید که در کشور تحزب وجود دارد ولی در نظام انتخاباتی احزاب هیچ نقش قانونی و ارگانیک نداشته باشند و این، خطاست. در کشور ما متاسفانه اینچنین نیست یعنی انتخابات فارغ از تحزب صورت میگیرد. البته احزاب میآیند و در انتخابات حرف میزنند، لیست میدهند و کاندیدا معرفی میکنند ولی رابطه ارگانیک و قانونی با انتخابات ندارند. احزاب لیست هم ندهند، انتخابات برگزار میشود. لیست غیرحزبی هم داشته باشیم، انتخابات برگزار میشود. ارتباط ساختاری و ارگانیک با انتخابات به این معنی است که قانون انتخابات حزبی شود یعنی سهمیه احزاب در قانون مشخص باشد. در واقع مردم بیایند و برای بخش وسیعی از کرسیهای مجلس، به لیستهای حزبی و بخشی هم به فهرستهای مستقل رای بدهند. این نظام حزبی انتخاباتی، لازمه تحزب است که در کشور ما وجود ندارد. جالب است که نظام انتخاباتی در همه کشورهایی که امروز در آنها دموکراسی ولو بهطور نسبی وجود دارد، نظام حزبی است. با اینکه انتخابات و دموکراسی در کشور هست ولی این خلا وجود دارد که باعث میشود به احزاب فراگیرو واقعی نرسیم و از سوی دیگر سبب میشود تکثر بیش از حد و ناکارآمد و مضر بین احزاب بهوجود بیاید که دلیل ناکارآمدی احزاب است. اگر پای انتخابات بند به تحزب شود، احزاب بهتدریج تقویت میشوند چون باید در انتخابات حضور پیدا بکنند و فهرست ارائه دهند و پارلمان با این احزاب تشکیل میشود. طبیعی است که در آن صورت تکثر بیش از حد حزبی فاقد معنا میشود. احزاب باید محدود بشوند و 3 تا 4 حزب فراگیر جدی درست شود که اینها بتوانند در انتخابات ایفای نقش کنند و فراکسیونهای مختلفی را در پارلمان تشکیل دهند.
انتخابات مجلس دهم را چطور پیشبینی میکنید؟
در کشور دو جناح اصلی سیاسی داریم که در ذیل این جناحها احزاب مختلف فعالیت میکنند. یکی جناح اصولگرا یکی اصلاحطلب. از اول انقلاب هم میشود گفت که به جز جریاناتی که در مقابل انقلاب ایستادند، در درون نظام و در درون انقلاب دو جناح اصلی از ابتدا به اسمهای مختلف كه امروز تحت عنوان اصولگرا و اصلاحطلب هستند، شكل گرفت. باید شرایط انتخابات برای هر دو جناح مساوی باشد و رقیب اصلاحطلبان نباید خود را برتر و دارای امکانات بیشتر تصور کند. همچنین اصلاحطلبان با موانع مختلف دیگری ازجمله تبلیغی و اقتصادی مواجه بودهاند ولی اصولگرایان نقطه مقابل این جناح همه چیز برایشان فراهم است. این گروه از همه گونه امکانات سیاسی وتبلیغی استفاده میکنند. برخی اعضای رقیب از ماههای گذشته رسما اعلام موضع میکنند و خط و نشان میکشند تا مانع ورود اصلاحطلبان به عرصه انتخابات شوند. تلاش رقیب نشان میدهد که به احتمال زیاد، انتخابات سختی برای اصلاحطلبان در پیش است. از سوی دیگر شرایط کشور و مشکلاتی که وجود دارد و همینطور مطالبه عمومی اجتماعی برای بهبود اوضاع و اینکه یک مجلس کارآمدتر و منطقیتر در آینده تشکیل شود، باعث شده و باعث میشود که همه به صحنه بیایند و اصلاحطلبان هم مصرانه و پرقدرت در صحنه خواهند بود و مسئولانه ایفای نقش خواهند کرد. درعین اینکه میدانند که چه مشکلاتی در مقابلشان است اما میخواهند به یاری خداوند و همت و پشتوانه مردم، چند گام به پیش برداشته شود و یک مجلس در شأن جامعه و ملت ایران تشکیل بشود.
حضور پررنگ اصلاحطلبان به چه میزان مرتبط با دولت است؟
در این زمینه طبیعی است که همه دستگاههای مسئول انتخابات باید نقش خودشان را بهطور جدی ایفا کنند. دولت و وزارت کشور نیز یک طرف این امر است. وظیفه دولت این است که بستر مناسب برای حضور پرشور مردم و تامین امنیت انتخابات را فراهم کند و بهخصوص هیاتهای اجرایی که زیر نظر فرمانداریها تشکیل میشوند، قویا از حقوق اساسی نامزدها و مردم دفاع کنند و به هیچ وجه بهگونهای نشود که حق کسی ضایع شود. هیات اجرایی باید نظارت بر فرآیند تبلیغات و فرآیند امکانات تبلیغاتی و مالی برای همه گروهها داشته باشد که رانتخواری نشود، کسی تبعیض درست نکند و تا آنجایی که در حوزه اختیارشان است، شرایط مساعد فراهم کنند. در سایر موضوعات هم نباید سلیقهای رفتار شود تا شاهد انتخابات پرشوری باشیم. دستگاه مهم دیگر، صداو سیماست، بهدلیل اینکه یک رسانه عمومی است و باید در راستای مصالح عمومی عمل کند، اگر وارد جناحها شود و بخواهد جناحی عمل کند، برای انتخابات و کشور مفید نیست. تاکنون این رسانه وظیفه خودش را بهطور کامل انجام نداده است یعنی شما میبینید در صداوسیما یکی از جناحهای کشور یعنی اصولگرایان حضور فراوان و مستمر دارند اما در مقابل، اصلاحطلبان نهتنها بهرهای از این رسانه ندارند بلکه برخی مواقع، تبلیغات منفی درمورد آنها صورت میِگیرد بدون آنکه حتی امکان دفاع از خود را داشته باشند. شما شبکههای خبری را نگاه کنید؛ نوعا سمت و سو بهگونهای است که یک جناح در آن تقویت میشود. این روند باید اصلاح و تبدیل به نقش سازندهتر و موثرتر در انتخابات شود تا انشاا... انتخابات پرشوری داشته باشیم.
بسیاری از اصلاحطلبان به دولت انتقاد دارند و میگویند آنطور که باید و شاید، شعارها و وعدههای داده شده را عمل نمیکند. شما هم شنیدهاید؟
انتقادهایی که بعضی از اصلاحطلبان مطرح میکنند، بیشتر به مسائل مربوط به سیاست داخلی برمیگردد. دولت در ابتدای امر به دلیل مشکلات در عرصه سیاست خارجی، بحث هستهای، تحریمها و بهدلیل مشکلات زیاد اقتصادی که در جامعه به وجود آمده بود و تورم بالای 40 درصد و رشد منفی منهای 7 و منهای 8 بود، مجبور بود به سرعت به ساماندهی این امور بپردازد لذا دو اولویت اصلی برای خودش قائل شد یکی سیاست خارجی و یکی مسائل اقتصادی، بنابراین مسائل سیاست داخلی را در اولویت بعدی گذاشت. از نظر اصلاحطلبان دولت باید هر 3 مورد را با یک اولویت نگاه میکرد.البته درست است که دو مورد اول خیلی ضروری بود ولی مسائل سیاست داخلی هم دستکمی از آنها ندارد. این نگاه ضمن یکسری دستاوردها و منافعی که دارد، مشکلات هم در پی داشت به این معنی که در بخش سیاست داخلی غفلتهایی صورت گرفت مثلا بسیاری از مدیران میانی که معتقد به برنامهها و سیاستهای دولت نیستند، از گذشته باقی مانده و تغییر نکردهاند. علت اینکه گفته میشود سیاست داخلی به هیچوجه اولویتش کمتر از اقتصاد و سیاست خارجی نیست، به مساله بسیار مهم اعتماد عمومی مربوط میشود. پشتوانه اصلی دولت اعتماد عمومی است. حفظ و تقویت اعتماد عمومی در پرداختن به سیاست داخلی، حقوق اساسی و حقوق عمومی مردم است. اگر شما حتی بتوانید هم در سیاست خارجی و هم در اقتصاد موفق باشید ولی خداینکرده اعتماد از دست برود، با توجه به اینکه دولت مخالفین سرسختی هم دارد و دائم عملیات روانی انجام میدهند، این اعتماد عمومی اگر آسیب ببیند آن موفقیتها هم تحتالشعاع قرار میگیرد و حتی میتواند از نظر افکار عمومی به عنوان موفقیت تلقی نشود و آثار لازم را نداشته باشد بنابراین بسیار مهم است که به سیاست داخلی هم پرداخته شود بهخصوص در حوزه وزارت کشور، استانداریها و فرمانداریها و مدیران مناطق که اینها هم بیایند در راستای جلب اعتماد عمومی و تحقق برنامههای دولت و منویات ومطالبات مردم تلاش کنند و این اعتماد حفظ و تقویت شود.
به وزارت کشور اشاره کردید. با توجه به اینکه از مدیران این وزارتخانه بودید، عملکرد آن را چطور ارزیابی میکنید؟
از وزارت کشور توقع خیلی بیش از این بوده و هست؛ چه در انتصاب مدیرانی که معتقد و ملتزم به سیاستهای آقای روحانی و وعدههای آن باشند چه در بخش دفاع از احزاب و نهادهای مدنی و تشکلهای مختلف و تقویت آنها. همچنین درایجاد فضاها و گشایشهای سیاسی لازم برای نشاط سیاسی آنطور که باید و شاید عمل نکرده است. بعد از مدتهای مدید، هنوز معاون سیاسی وزارت کشور مشخص نشده است. معاون سیاسی است که عمدتا مسئولیت این حوزهها را برعهده دارد و باید اینها را دنبال کند. لذا توقع همگان است که وزارت کشور بتواند در این حوزهها بهطور فعالتر و قاطعتر وارد بشود و تلاش کند برنامهها و سیاستهای دولت و آقای روحانی را به پیش ببرد بهخصوص که ما در آستانه انتخابات هم هستیم و در این مقطع باید حتما زمینهها و بسترهای یک انتخابات پرشور و مناسب فراهم شود و وزارت کشور نقش برجستهای در این زمینه دارد .
تا اینجا توانسته آنطور که باید و شاید وظایف محوله را انجام بدهد؟
بههر حال کاستیهایی دارد و باید تلاش کند که جبران شود.