ناگفته های بختیاری زاده از منتفی شدن بازگشتش به استقلال
روزنو :بیش از دو دهه در سطح اول فوتبال کشور حضور داشت و افتخارات بسیاری هم به دست آورد. از لژیونر شدن تا گلزنی در جام جهانی. در این شرایط انتظار میرفت حداقل پس از سالها بازی کردن، در جریان لیگ از دنیای حرفهای خداحافظی کند اما برخلاف تصمیمش اینطور نشد و سهراب بختیاری زاده بدون اینکه عضویت تیمی را داشته باشد کفشها را آویخت.
بیش از دو دهه در سطح اول فوتبال کشور حضور داشت و افتخارات بسیاری هم به دست آورد. از لژیونر شدن تا گلزنی در جام جهانی. در این شرایط انتظار میرفت حداقل پس از سالها بازی کردن، در جریان لیگ از دنیای حرفهای خداحافظی کند اما برخلاف تصمیمش اینطور نشد و سهراب بختیاری زاده بدون اینکه عضویت تیمی را داشته باشد کفشها را آویخت.
پیش از اینها تصمیم داشتید که به فوتبال ادامه دهید اما یکدفعه تصمیــــم عجیبی گرفتید.
قصدم این بود که بازی کنم اما پیشنهاد نداشتم و شرایط هم به گونهای نبود که بخواهم باز هم صبر کنم.
به نظر هم نمیرسد که خیلی راحت این تصمیم را گرفته باشید.
هم ساده بود هم سخت. سخت از این جهت که من از ســال 69-68 فوتبالم را شروع کردم و تا الان مدت بسیار زیادی است که بازی میکنم، به همین دلیل اتخاذ چنین تصمیمی سخت بود اما همین تصمیم سخت را ساده انجام دادم. بدون اینکه بخواهم خودم را درگیر کنم. من همیشه عاشق فوتبال بودم.
موفق هم بودید.
شما لطف دارید. فوتبال پول و شهرت میآورد اما خدا را شاهد میگیرم که من به خاطر عشقی که به فوتبال داشتم فوتبالیست شدم.
فصل گذشته که به استقلال خوزستان رفتید تصور بر این بود که قراردادتان را تمدید میکنید اما چرا اینگونه نشد؟
واقعیت را بخواهید باید بگویم احساس خودم هم این بود چون ارتباط خوبی با مسوولان و مربیان باشگاه داشتم و احساس میکردم این فرصت را به من میدهند اما این اتفاق نیفتاد.
از آنها ناراحتی؟
اصلا ناراحت نیستم. به هر حال سیاست باشگاهشان بوده و هر طور که دوست داشتند تصمیم گرفتند. با اینکه الان ارتباطی با آنها ندارم اما برایشان آرزوی موفقیت میکنم و خودم را بازیکن استقلال خوزستان میدانم.
این احتمال وجود دارد که اگر آنها یا تیمی از شما دعوت کند دوباره برگردید؟
نه. یک بار گفتم فوتبال را کنار میگذارم و این کار را کردم. من امسال میخواستم بازی کنم اما همانطور که گفتم پیشنهاد نداشتم. به هر حال وقتی یک حرفهای را بیش از 20 سال انجام میدهی به عادت تبدیل میشود و اگر بخواهی ریتم را عوض کنی خیلی سخت میشود. من تصمیمم را گرفتم و انشاءا... از این به بعد در حوزه مربیگری به کارم ادامه میدهم.
در این چند روز گریه هم کردی؟
حقیقتا در این چند روز خیلی ناراحت بودم مثل کسی که چیزی را گم کرده باشد. صادقانه بگویم اگر میدانستم خداحافظی کردن اینقدر سخت است یا اصلا شروع نمیکردم یا اینکه 10 سال پیش خداحافظی میکردم. برای اینکه فوتبال زندگی است.
زندگی؟
بله، در زندگی هر چقدر تلخی و شیرینی داشته باشید به شما کمک میکند که به خدا نزدیکتر شوید و من وقتی فوتبال بازی میکردم این احساس را داشتم. احساس خیلی زیبایی است و به همین دلیل کنار گذاشتن فوتبال سخت است.
قطعا حضور در جام جهانی 2006 آلمان و گلی که به آنگولا زدی جزو بهترین خاطراتت خواهد بود اما حتما اتفاقات تلخ هم داشتهای؟
من دو بار رباط صلیبی پاره کردم. بار اول در فولاد بودم و وقتی به صبا آمدم بعد از دو سال دوباره رباط پایم پاره شد. همان موقع به من میگفتند که باید فوتبال را کنار بگذارم اما چون عاشق فوتبال بودم به شوخی میگفتم اگر پا هم نداشته باشم بازی میکنم و برگشتم. همه اینها هم درس بود هم تجربه. خیلیها الان مصدوم و زود تسلیم میشوند چون عاشق کارشان نیستند.
یک مقدار به گذشته برگردیم، زمانی که از فولاد به استقلال آمدید.
استقلال تیم مورد علاقهام بود. زمانی که پیشنهاد دادند و متوجه شدم خدابیامرز ناصر حجازی مرا میخواهد، به تهران آمدم. آقای فتحا...زاده مدیرعامل بود اما آقای منزوی کارها را پیگیری میکرد. چند سالی بودم و خیلی هم دوست داشتم که بیشتر بمانم اما نشد. به هر حال هر فوتبالیستی دوست دارد در یکی از دو تیم پرسپولیس یا استقلال بازی کند.
چرا نشد؟
من همیشه حرفم این بوده که ساختار دو باشگاه بزرگ پایتخت باید بزرگ باشد که این همه ورودی و خروجی نداشته و بازیکنانشان را از دست ندهند. در این شرایط عمر موفقیت باشگاهها طولانی میشود. در استقلال هم با تمام تلاشهایی که صورت میگرفت مشکلات عدیدهای وجود داشت.
شما را ساده از دست دادند.
زمانی که قصد رفتن داشتم و در نهایت هم رفتم پیشنهاد دادند که بمانم اما حقیقت این بود که شرایط مالیشان با پیشنهاد من بسیار متفاوت بود.
بعد از جام جهانی 2006 شما در اوج آمادگی بودی و انتظار میرفت که برگردی اما نشد. قصد مقایسه نداریم اما رضا عنایتی هم پس از جداییاش از استقلال بارها برای بازگشت مذاکره کرد اما نشد و این ذهنیت و حتی شایعهاش مطرح شد که بعضی از بازیکنان نمیخواهند بازیکن بزرگ به تیمشان بیاید.
من وارد ریز مسائل نمیشوم و اینکه کسی دوست داشت سهراب در استقلال باشد یا نه را نمیدانم اما همانطور که گفتید بعد از جام 2006 آلمان من در اهواز بودم و یک شب تلفنی با مرحوم حجازی صحبت کردم و قرار شد صبح به تهران بیایم و قراردادم را امضا کنم اما نمیدانم در این فاصله چه اتفاقاتی افتاد که همه چیز برگشت. من هم حرفی نزدم و با صبا قرارداد بستم.
یک فصل هم در لیگ ترکیه بازی کردی و محمد مومنی هم به تیم شما (ارزروم اسپور ترکیه) اضافه شد.
من غیر از یکی دو ماه، تمام فصل را آنجا بودم اما محمد بعد از 3-2 ماه برگشت. شاید اگر تجربه الان را داشتم بیشتر میماندم. سختی آنجا هم به مسائل و مشکلات روحی روانی ارتباط داشت.
فقط از ترکیه پیشنهاد داشتی؟
از قطر هم داشتم که نرفتم.
اشتباه نکردی؟
شاید از جنبههای مختلف به من کمک میشد اما این مساله همزمان شد با رفتن علی دایی از صبا و البته لوکا بوناچیچ هم مرا برای سپاهان میخواست اما به دلیل ارتباط خوبی که با مسوولان صبا داشتم در این تیم ماندم و پشیمان هم نیستم.
در بیشتر این سالهایی که فوتبال بازی میکردی خیلی اهل مصاحبه نبودی.
من کلا آدم خجالتی هستم. البته الان خیلی بهتر شدم. قبلا از مصاحبه کردن فرار میکردم، چه تصویری چه رسانهای اما حالا مثل گذشته فکر نمیکنم و دوست دارم در مورد مسائل مهم فوتبال حرف بزنم. شاید یک طرفدار داشته باشم و او بخواهد که من مصاحبه کنم. پس به عشق همان یک نفر حرف میزنم و انگار که همه را دارم. کمکم متوجه شدم که گوشهگیری قشنگ نیست.
با این شرایط اگر به گذشته برگردید همین مسیر را ادامه میدهید؟
حتما.
کدام اشتباهتان را تکرار نمیکنید؟
به گذشته که نمیتوان برگشت چون کره زمین یک ثانیه نمیتواند به عقب برگردد. گذشته خاطره است. من دو کلمه اگر و ای کاش را قبول ندارم و الان و آینده مهم است. مطمئنا من اشتباهاتم در زمان بازیگری را در دوران مربیگریام انجام نمیدهم. دوست دارم با استعدادهای نسل جدید کار کنم و احساسم این است که باید در مورد خیلی از مسائل جدیتر برخورد میکردم.
در این مدت پیشنهاد یا تماس تلفنی نداشتهای؟
در این 5-4 ماه و از وقتی بازی نکردم ارتباط زیادی نداشتم در حالی که پیش از این ارتباطهایم خیلی بود اما از همین شرایط هم لذت بردم چون اعتقاد دارم انسان باید از هر لحظه زندگیاش به بهترین شکل استفاده کند.
به حضور در حرفه مربیگری اشاره داشتی، از چه زمانی شروع میکنی؟
در حال حاضر دوره کلاس C را میگذرانم و بعد هم برای B اقدام میکنم. هیچ عجلهای هم ندارم که سریع وارد کار شوم. به نظرم بازی کردن سخت است اما آموزش دادن کار هر شخصی نیست.
چطور؟
برای اینکه باید نظام فکری یکسری بازیکن را عوض کنیم پس برای این مهم باید بیشتر یاد بگیرم. بدم هم نمیآید کلاسهای پیشرفته را در خارج از کشور سپری کنم.
در این مدت بیست و چند سال خیلی باشگاه عوض نکردی؟
من غیر از حضور 45 دقیقهای که در پاس همدان داشتم و اگرچه از هر نظر ضرر کردم و گلایه هم ندارم، در مجموع در 4 تیم بازی کردم و همه آنها پر از خاطره است؛ خاطراتی که بسیار لذتبخشتر از پول است. با هم بودنها و دور هم بودنها و ...
چه تعدادی از فیلم بازیهایت را داری؟
اکثرشان را دارم. در این مدت خانوادهام همیشه کنارم بودند و زحمت ضبط آنها را کشیدند. اینها جزو بهترین یادگاریهای دوران بازیگریام است که از دیدنشان لذت میبرم و راضی هستم چون هیچوقت در زمین کم نگذاشتم.
نقش رسانهها را در همه این سالها چطور دیدی؟
رسانه بخش جدانشدنی فوتبال است. به همان اندازه که فوتبالیست و هوادار اهمیت دارد، رسانه هم مهم است. شما نمیتوانید فوتبالیست باشید اما رسانهای نباشید.باید ارتباط دو طرف ارتباط سالمی باشد. مثلث بازیکن، رسانه و مردم همیشه باید محکم باشد چون هر کدام رسالتی دارند و باید با تمام وجود آن را انجام دهند.
صحبتی مانده که انجام نداده باشی.
یک خواهش از فوتبالیستهای نسل جدید و آینده دارم. من خدا را گواه میگیرم که میدانستم پول و شهرت در فوتبال هست اما اگر پول هم نباشد شهرت هست چون خیلی شیرین است و به همین دلیل هیچوقت به مساله مالیاش فکر نکردم. از بازیکنان امروز میخواهم همه تمرکزشان را روی فوتبال بگذارند، در این شرایط پول و شهرت هم دنبالش میآید. برای من همیشه مردمداری مهمتر از پول بوده است. با مردم بودن، ارزش معنویاش بالاتر از مسائل مالی است. در آخر هم از خانوادهام و تمام مربیانم که برایم زحمت کشیدند تشکر میکنم.
پیش از اینها تصمیم داشتید که به فوتبال ادامه دهید اما یکدفعه تصمیــــم عجیبی گرفتید.
قصدم این بود که بازی کنم اما پیشنهاد نداشتم و شرایط هم به گونهای نبود که بخواهم باز هم صبر کنم.
به نظر هم نمیرسد که خیلی راحت این تصمیم را گرفته باشید.
هم ساده بود هم سخت. سخت از این جهت که من از ســال 69-68 فوتبالم را شروع کردم و تا الان مدت بسیار زیادی است که بازی میکنم، به همین دلیل اتخاذ چنین تصمیمی سخت بود اما همین تصمیم سخت را ساده انجام دادم. بدون اینکه بخواهم خودم را درگیر کنم. من همیشه عاشق فوتبال بودم.
موفق هم بودید.
شما لطف دارید. فوتبال پول و شهرت میآورد اما خدا را شاهد میگیرم که من به خاطر عشقی که به فوتبال داشتم فوتبالیست شدم.
فصل گذشته که به استقلال خوزستان رفتید تصور بر این بود که قراردادتان را تمدید میکنید اما چرا اینگونه نشد؟
واقعیت را بخواهید باید بگویم احساس خودم هم این بود چون ارتباط خوبی با مسوولان و مربیان باشگاه داشتم و احساس میکردم این فرصت را به من میدهند اما این اتفاق نیفتاد.
از آنها ناراحتی؟
اصلا ناراحت نیستم. به هر حال سیاست باشگاهشان بوده و هر طور که دوست داشتند تصمیم گرفتند. با اینکه الان ارتباطی با آنها ندارم اما برایشان آرزوی موفقیت میکنم و خودم را بازیکن استقلال خوزستان میدانم.
این احتمال وجود دارد که اگر آنها یا تیمی از شما دعوت کند دوباره برگردید؟
نه. یک بار گفتم فوتبال را کنار میگذارم و این کار را کردم. من امسال میخواستم بازی کنم اما همانطور که گفتم پیشنهاد نداشتم. به هر حال وقتی یک حرفهای را بیش از 20 سال انجام میدهی به عادت تبدیل میشود و اگر بخواهی ریتم را عوض کنی خیلی سخت میشود. من تصمیمم را گرفتم و انشاءا... از این به بعد در حوزه مربیگری به کارم ادامه میدهم.
در این چند روز گریه هم کردی؟
حقیقتا در این چند روز خیلی ناراحت بودم مثل کسی که چیزی را گم کرده باشد. صادقانه بگویم اگر میدانستم خداحافظی کردن اینقدر سخت است یا اصلا شروع نمیکردم یا اینکه 10 سال پیش خداحافظی میکردم. برای اینکه فوتبال زندگی است.
زندگی؟
بله، در زندگی هر چقدر تلخی و شیرینی داشته باشید به شما کمک میکند که به خدا نزدیکتر شوید و من وقتی فوتبال بازی میکردم این احساس را داشتم. احساس خیلی زیبایی است و به همین دلیل کنار گذاشتن فوتبال سخت است.
قطعا حضور در جام جهانی 2006 آلمان و گلی که به آنگولا زدی جزو بهترین خاطراتت خواهد بود اما حتما اتفاقات تلخ هم داشتهای؟
من دو بار رباط صلیبی پاره کردم. بار اول در فولاد بودم و وقتی به صبا آمدم بعد از دو سال دوباره رباط پایم پاره شد. همان موقع به من میگفتند که باید فوتبال را کنار بگذارم اما چون عاشق فوتبال بودم به شوخی میگفتم اگر پا هم نداشته باشم بازی میکنم و برگشتم. همه اینها هم درس بود هم تجربه. خیلیها الان مصدوم و زود تسلیم میشوند چون عاشق کارشان نیستند.
یک مقدار به گذشته برگردیم، زمانی که از فولاد به استقلال آمدید.
استقلال تیم مورد علاقهام بود. زمانی که پیشنهاد دادند و متوجه شدم خدابیامرز ناصر حجازی مرا میخواهد، به تهران آمدم. آقای فتحا...زاده مدیرعامل بود اما آقای منزوی کارها را پیگیری میکرد. چند سالی بودم و خیلی هم دوست داشتم که بیشتر بمانم اما نشد. به هر حال هر فوتبالیستی دوست دارد در یکی از دو تیم پرسپولیس یا استقلال بازی کند.
چرا نشد؟
من همیشه حرفم این بوده که ساختار دو باشگاه بزرگ پایتخت باید بزرگ باشد که این همه ورودی و خروجی نداشته و بازیکنانشان را از دست ندهند. در این شرایط عمر موفقیت باشگاهها طولانی میشود. در استقلال هم با تمام تلاشهایی که صورت میگرفت مشکلات عدیدهای وجود داشت.
شما را ساده از دست دادند.
زمانی که قصد رفتن داشتم و در نهایت هم رفتم پیشنهاد دادند که بمانم اما حقیقت این بود که شرایط مالیشان با پیشنهاد من بسیار متفاوت بود.
بعد از جام جهانی 2006 شما در اوج آمادگی بودی و انتظار میرفت که برگردی اما نشد. قصد مقایسه نداریم اما رضا عنایتی هم پس از جداییاش از استقلال بارها برای بازگشت مذاکره کرد اما نشد و این ذهنیت و حتی شایعهاش مطرح شد که بعضی از بازیکنان نمیخواهند بازیکن بزرگ به تیمشان بیاید.
من وارد ریز مسائل نمیشوم و اینکه کسی دوست داشت سهراب در استقلال باشد یا نه را نمیدانم اما همانطور که گفتید بعد از جام 2006 آلمان من در اهواز بودم و یک شب تلفنی با مرحوم حجازی صحبت کردم و قرار شد صبح به تهران بیایم و قراردادم را امضا کنم اما نمیدانم در این فاصله چه اتفاقاتی افتاد که همه چیز برگشت. من هم حرفی نزدم و با صبا قرارداد بستم.
یک فصل هم در لیگ ترکیه بازی کردی و محمد مومنی هم به تیم شما (ارزروم اسپور ترکیه) اضافه شد.
من غیر از یکی دو ماه، تمام فصل را آنجا بودم اما محمد بعد از 3-2 ماه برگشت. شاید اگر تجربه الان را داشتم بیشتر میماندم. سختی آنجا هم به مسائل و مشکلات روحی روانی ارتباط داشت.
فقط از ترکیه پیشنهاد داشتی؟
از قطر هم داشتم که نرفتم.
اشتباه نکردی؟
شاید از جنبههای مختلف به من کمک میشد اما این مساله همزمان شد با رفتن علی دایی از صبا و البته لوکا بوناچیچ هم مرا برای سپاهان میخواست اما به دلیل ارتباط خوبی که با مسوولان صبا داشتم در این تیم ماندم و پشیمان هم نیستم.
در بیشتر این سالهایی که فوتبال بازی میکردی خیلی اهل مصاحبه نبودی.
من کلا آدم خجالتی هستم. البته الان خیلی بهتر شدم. قبلا از مصاحبه کردن فرار میکردم، چه تصویری چه رسانهای اما حالا مثل گذشته فکر نمیکنم و دوست دارم در مورد مسائل مهم فوتبال حرف بزنم. شاید یک طرفدار داشته باشم و او بخواهد که من مصاحبه کنم. پس به عشق همان یک نفر حرف میزنم و انگار که همه را دارم. کمکم متوجه شدم که گوشهگیری قشنگ نیست.
با این شرایط اگر به گذشته برگردید همین مسیر را ادامه میدهید؟
حتما.
کدام اشتباهتان را تکرار نمیکنید؟
به گذشته که نمیتوان برگشت چون کره زمین یک ثانیه نمیتواند به عقب برگردد. گذشته خاطره است. من دو کلمه اگر و ای کاش را قبول ندارم و الان و آینده مهم است. مطمئنا من اشتباهاتم در زمان بازیگری را در دوران مربیگریام انجام نمیدهم. دوست دارم با استعدادهای نسل جدید کار کنم و احساسم این است که باید در مورد خیلی از مسائل جدیتر برخورد میکردم.
در این مدت پیشنهاد یا تماس تلفنی نداشتهای؟
در این 5-4 ماه و از وقتی بازی نکردم ارتباط زیادی نداشتم در حالی که پیش از این ارتباطهایم خیلی بود اما از همین شرایط هم لذت بردم چون اعتقاد دارم انسان باید از هر لحظه زندگیاش به بهترین شکل استفاده کند.
به حضور در حرفه مربیگری اشاره داشتی، از چه زمانی شروع میکنی؟
در حال حاضر دوره کلاس C را میگذرانم و بعد هم برای B اقدام میکنم. هیچ عجلهای هم ندارم که سریع وارد کار شوم. به نظرم بازی کردن سخت است اما آموزش دادن کار هر شخصی نیست.
چطور؟
برای اینکه باید نظام فکری یکسری بازیکن را عوض کنیم پس برای این مهم باید بیشتر یاد بگیرم. بدم هم نمیآید کلاسهای پیشرفته را در خارج از کشور سپری کنم.
در این مدت بیست و چند سال خیلی باشگاه عوض نکردی؟
من غیر از حضور 45 دقیقهای که در پاس همدان داشتم و اگرچه از هر نظر ضرر کردم و گلایه هم ندارم، در مجموع در 4 تیم بازی کردم و همه آنها پر از خاطره است؛ خاطراتی که بسیار لذتبخشتر از پول است. با هم بودنها و دور هم بودنها و ...
چه تعدادی از فیلم بازیهایت را داری؟
اکثرشان را دارم. در این مدت خانوادهام همیشه کنارم بودند و زحمت ضبط آنها را کشیدند. اینها جزو بهترین یادگاریهای دوران بازیگریام است که از دیدنشان لذت میبرم و راضی هستم چون هیچوقت در زمین کم نگذاشتم.
نقش رسانهها را در همه این سالها چطور دیدی؟
رسانه بخش جدانشدنی فوتبال است. به همان اندازه که فوتبالیست و هوادار اهمیت دارد، رسانه هم مهم است. شما نمیتوانید فوتبالیست باشید اما رسانهای نباشید.باید ارتباط دو طرف ارتباط سالمی باشد. مثلث بازیکن، رسانه و مردم همیشه باید محکم باشد چون هر کدام رسالتی دارند و باید با تمام وجود آن را انجام دهند.
صحبتی مانده که انجام نداده باشی.
یک خواهش از فوتبالیستهای نسل جدید و آینده دارم. من خدا را گواه میگیرم که میدانستم پول و شهرت در فوتبال هست اما اگر پول هم نباشد شهرت هست چون خیلی شیرین است و به همین دلیل هیچوقت به مساله مالیاش فکر نکردم. از بازیکنان امروز میخواهم همه تمرکزشان را روی فوتبال بگذارند، در این شرایط پول و شهرت هم دنبالش میآید. برای من همیشه مردمداری مهمتر از پول بوده است. با مردم بودن، ارزش معنویاش بالاتر از مسائل مالی است. در آخر هم از خانوادهام و تمام مربیانم که برایم زحمت کشیدند تشکر میکنم.