«اصلاحطلبان با چه سازوكاري وارد ميدان انتخابات مجلس دهم خواهند شد و مفروض تحقق چه شرايطي ميتوانند اكثريت صندليهاي سبز بهارستان را از آن خود كنند؟» اين دو سوال شايد كليديترين پرسشهاي پيش روي فعالان سياسي است. محمدرضا خباز، فعال سياسي اصلاحطلب كه سابقه چهار دوره حضور در مجلس را دارد در گفتوگو با «اعتماد» ميگويد كه اصلاحطلبان براي انتخابات مجلس با ارايه يك ليست واحد ميتوانند به نتيجه برسند. او معتقد است كه تجربه پيروزي در انتخابات رياستجمهوري ضرورت اتحاد و انسجام را در جريان اصلاحات ثابت ميكند.
با توجه به اينكه اصلاحطلبان در انتخابات رياست جمهوري يازدهم با تمركز بر وحدت و انسجام خويش توانستند به پيروزي دست پيدا كنند، آيا مدل انتخابات رياستجمهوري براي انتخابات مجلس دهم نيز ميتواند صدق كند؟ در مجموع بهرهگيري از چه مدلي ميتواند براي اصلاحطلبان مفيد باشد؟
همانطور كه اشاره كرديد يكي از دلايل مهم پيروزي اصلاحطلبان در انتخابات رياستجمهوري يازدهم، انسجام و وحدتي بود كه در ميان آنان به وجود آمد. اولا در اين انتخابات تنها دو كانديدا معرفي شده بود كه هر يك طيفي از مردم را در گفتمانها و شعارهاي خويش پوشش ميداد و ثانيا آقاي دكتر عارف به نفع آقاي روحاني كنارهگيري كرد. اين امر باعث شد كه از تشتت آرا جلوگيري به عملآيد. بخش ديگري كه بر سر بزنگاه انتخابات بسيار اثرگذار بود بيانيهيي بود كه آقاي هاشمي و آقاي خاتمي در حمايت از آقاي روحاني صادر كردند. اگر اصلاحطلبان بتوانند همين تجربه موفق را در انتخابات مجلس هم پياده كنند به عقيده من موفقيت اصلاحطلبان تضمين خواهد شد. در انتخابات مجلس نيز اصلاحطلبان بايد با پيروي از همين مدل امتحان پس داده فقط و فقط يك ليست ارايه كنند. ارايه چند ليست از سوي اصلاحطلبان باعث ايجاد تشتت آرا و عدم انسجام خواهد بود. در واقع حفظ انسجام يك هنر است و كاري كه آقاي عارف درانتخابات رياستجمهوري انجام دادند كار بزرگي بود. حتي اگريكي از گروههاي اصلاحطلب نتوانست نيروهاي خود را در همان ليست مشترك جاي دهد نبايد به صورت جداگانه ليستي ارايه دهد. تمام هم و غم بايد بر سر تعيين يك ليست حساب شده و تحقيق شده از سوي اصلاحطلبان باشد. اصلاحطلبان بايد مانند انتخابات رياستجمهوري تمركز خود را بر انسجام بگذارند، چرا كه اگر قرار باشد كه عدم انسجام اتفاق بيفتد قطعا شكست هم در پي آن خواهد آمد. بنابراين همه اصلاحطلبان بايد حول محور آقاي خاتمي به يك ليست مشخص برسند. همچنين اگر آقاي خاتمي و آقاي هاشمي و بقيه بزرگاني كه در انتخابات رياستجمهوري نقش اثرگذاري داشتند از ليست مشترك اصلاحطلبان حمايت كنند ميتوان مجلس دهم را مجلسي همراه با دولت در حل مشكلات كشور پيش بيني كرد.
با توجه به اينكه در انتخابات رياستجمهوري يازدهم اصلاحطلبان از فردي اعتدالگرا و فردي عضو جامعه روحانيت مبارز حمايت كردند. آيا استفاده از نيروهاي اعتدالگراي اصلاحطلب يا ائتلاف با اصولگرايان معتدل ميتواند برنامه راهبردي براي انتخابات مجلس شوراي اسلامي باشد؟
بله. به عقيده من ائتلاف با اصولگرايان معتدل نيز ميتواند مفيد باشد. وجود نيروهاي اعتدالگرا در مجلس داراي دو فايده است. اولا اينكه اين افراد ميتوانند از فيلتر هيات نظارت بگذرند و تاييديه بگيرند و ثانيا مجلس دهم كارشناسي شده خواهد بود. مجلسي كه مشكلات كشور را با تدبير و عقلگرايي حل كند.
با توجه به اينكه اصلاحطلبان بايد از فيلتر پيشا انتخاباتي عبور كنند. آيا سازوكاري وجود دارد كه بدبيني موجود در بخشي ازحاكميت و جناح سياسي رقيب را به خوشبيني تبديل كند؟
به عقيده من اين بدبيني ريشهيي و واقعي نيست. اگر معناي اصول را توجه به اسلام، پافشاري بر قانون اساسي، پافشاري بر اسلام و ارزشهاي امام و انقلاب و پافشاري بر حقوق مردم بدانيم، اصلاحطلبان در رعايت اين اصول مصمم هستند. بنابراين به عقيده من اين بدبينيها به نوعي بازي سياست و رسيدن قدرت است. به عقيده شما آشتي هواداران اصلاحات با صندوق راي چه آيندهيي را هم براي اصلاحطلبان و هم جناح سياسي رقيب به دنبال خواهد داشت؟
هر كسي كه بخواهد كارسياسي در كشور انجام دهد نبايد با صندوق راي قهر كند. اين مساله نه فقط مختص اصلاحطلبان بلكه مربوط به تمام سياستپيشگان است. هر كسي كه خود را از صندوق راي جدا بداند طبيعتا از قافله خدمت به كشور دور شده است. قطعا اصلاحطلبان بايد با استدلال بر روش و تفكر خويش پا فشاري كنند و هرگز كنارهگيري نكنند. اصول اصلاحطلبان كاملا مشخص است و همواره از اصول انقلاب پيروي كردهاند.
يكي از مسائل مهم مشاركت حداكثري مردم در انتخابات است. چطور ميتوان مردم را ترغيب به شركت در انتخابات و تعيين سرنوشت خويش كرد؟
اولا بايد به مردم ثابت كنيم كه نظام از راي آنها حفاظت و حراست خواهد كرد. بايد بتوانيم اين گفته مقام معظم رهبري كه راي مردم را حق الناس ميداند، در كشور نهادينه كنيم. در گذشته برخي با اينكه به صورت علني جرات بيان نداشتند، راي مردم را تشريفاتي ميدانستند و اين را در جلسات خصوصي خود بيان ميكردند. اين افراد حتي زماني كه امام زنده بود نيز اين حرفها را بيان ميكردند و اعلام ميكردند كه امام براي اينكه راه براي سوءاستفاده بيگانگان باز نشود به راي مردم احترام ميگذارند. در حالي كه اين سخن ظلم به امام است. امام كاملا به راي مردم معتقد بودند و هميشه ميگفتند كه ميزان راي ملت است. ما بايد تلاش كنيم كه اين فرمايش رهبري را تقويت كنيم تا هم مردم و هم تمام دستگاههاي نظارتي و اجرايي بدانند كه راي مردم حقالناس است.