روزنو :حضور وزارت نفت در تهران یا خوزستان؟ این موضوع همواره چالش بزرگی میان دو دیدگاه سیاسی و اقتصادی در نفت بوده است و چالش هایی را در «زیر« و «سطح »حواشی این صنعت بزرگ به پا کرده است.
به گزارش «عصر نفت»، صنعت نفت ایران با کشف نفت در مسجد سلیمان متولد شد و حدود ۵۰ سال در مسجد سلیمان و اهواز متمرکز بود و تهران «بیگانه با نفت» ، تنها نقشش دریافت بخشی از درآمدهای نفتی بود. پس از ملی شدن صنعت نفت، شرکت ملی نفت سکان این صنعت را در جنوب به عهده گرفت اما ۳ سال بعد از پیروزی نهضت ملی شدن، کودتا علیه مصدق پای هفت خواهران را به ایران باز کرد و کنسرسیوم به قدرت اصلی نفت ایران تبدیل شد.
در همان ایام، مدیران نفتی که طاقت حضور در گرمای خوزستان را نداشتند طرحی را تهیه کردند که بر اساس آن، ساختمانی شیک و مدرن در خیابان تخت جمشید – طالقانی امروز- ساخته و مدیریت شرکت ملی نفت از اهواز به تهران می شود.
دو دستگی غیرقابل باور مسئولان ایرانی برای انتقال مرکزیت نفت از خوزستان به تهران و تمرکز در پایتخت، اعتراضهای بسیاری را به همراه داشت، به طوری که ورود مستقیم محمدرضا پهلوی به این موضوع، اندکی از مخالفتها کاست.
مخالفان بر این عقیده بودند انتقال رسمی و بزرگ ساختمان مرکزی شرکت ملی نفت ایران به تهران موجب سوء استفاده کنسرسیوم از دوری گزیدن شرکت ملی نفت خواهد شد، در حالی که موافقان بر طبل تمرکزگرایی میکوبیدند و این مهم را موجب افزایش اعتبار شرکت ملی نفت ایران میخواندند.
آنها ساختمان سابق شرکت ملی نفت ایران در خرمشهر را بهترین مکان برای شرکت ملی نفت میخواندند، به طوری که پس از انتقال شرکت ملی نفت به تهران، هیچ گاه در تهران حضور نیافتند و فعالیتهای خود را در کانون مهندسین شعبه آبادان و اهواز پیش میگرفتند، زیرا بهشدت به کنسرسیوم و تولید غیرصیانتی مشکوک بودند و این اقدام را واگذاری رسمی جنوب به کنسرسیوم تلقی میکردند.
در کتاب سی سال در نفت ایران آمده است: «مسلما اداره مرکزی خرمشهر بدون صرف هزینهای اضافی، محل بسیار مناسبی برای شرکت ملی نفت بود، اما حقیقت آن بود بسیاری از مدیران شرکت، نمیتوانستند در گرمای خوزستان حضور داشته باشند و این شرکت را مدیریت کنند.»
یکی از این مهندسان پرفسور سعیدی بود که در گزارشهای خود در حوزه فعالیتهای کنسرسیوم، از ضربههای جبرانناپذیر کنسرسیوم به مخازن نفتی بهعلت رعایت نکردن تولید صیانتی و برداشت حداکثری سخن میگفت، اما هیچ گاه به آن توجه نشد.
از سوی دیگر، موافقان، تلقی سیاسی خود از نفت را بر مسائل تولید و اقتصادی غالب کردند، زیرا بر این باور بودند که نزدیک بودن به مرکز سیاست و تصمیمگیری میتواند برای به کرسی نشاندن نظرهای کارشناسی آنها کمک بزرگی باشد، در شرایطی که دور بودن از مرکز تصمیمگیری، مانع بروز چنین مهمی خواهد بود.
موافقان قصد داشتند همه فعالیتهای نفتی، مالی، اداری، مدیریتی، قراردادی و... را در تهران و در یک ساختمان متمرکز کنند، ضمن اینکه ساختمان اصلی کنسرسیوم در تهران بود و هر لحظه امکان میرفت با طرحهای فریبکارانه خود، شاه را به سوی تصمیمهای یک شبه سوق دهند.
به هر حال از زمان مدیریت عبدالله انتظام بر صنعت نفت، مدیریت کلان وزارت و شرکت ملی نفت در تهران متمرکز شده است در حالی که برخی معتقدند این وزارتخانه باید به جنوب برود که قطعا چنین موردی با توجه به جایگاه وزرات نفت در ساختار اقتصادی کشور امکان پذیر نیست. با این وجود، اسماعیل جلیلی نماینده مردم مسجد سلیمان بر این باور است که وزارت نفت باید در خوزستان مستقر شود!